حاج قاسم❣
نقطه اشتراک خیلیهاست
حتی غیر مذهبیها!
‼️اما متن وصیتنامه قاسم سلیمانی نقطه شروع جدا شدن خیلیهاست
حتی مذهبیهاش !!!!
والله والله والله ❗️
از مهمترین شئون عاقبت به خیری،
رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی
است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.
در قیامت خواهیم دید مهمترین محور
محاسبه این است ... والسلام !
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#مظلوم_ترین_مادرشهید
بانویی که ۴۰ سال دست به اتو نزد!!!؟
مادر بزرگوار شهید یوسف داورپناه
🥀 فیروزه شجاعی:
من مظلوم ترین مادر شهید هستم،
منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند،
من تنها مادر شهیدی هستم که بچهام را جلو رویم سر بریدند،
شکم بچهام را پاره کردند و جگرش را در آوردند.
با ساتور بدن فرزندم را قطعهقطعه کردند
و من ۲۴ ساعت با این بدن تنها ماندم
و خودم با دستم قبر کندم و کفن کردم و دفن کردم...
پن؛ حالا منافقین دنبال آزادی ابران هستند؟!!!
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
✡ 🕎 #تحقیقی_در_مورد_هولوکاست(۶)
✡ #انگیرههای_داستان_هولوکاست
نویسنده: دیوید دیوک
مترجم: محمدحسین خدّامی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9413
◀️ قسمت ششم؛
✡ جامعهای که اجازه بحث، تحقیق و مناظره آزاد را ندهد، آزاد نیست
هر اندازه ترس از رسانهها و حکومت به خاطر یک نظریه بیشتر باشد، سرکوب شدیدتر خواهد بود.
این ترس در مورد نظریاتی که از نگاه سیاسی در مورد هولوکاست نادرست است، به مرز جنونآمیزی رسیده است.
✡ دستاندرکاران یک حکومت یا رسانه که از نظریات خاصّی هراس دارند، آنها را سرکوب میکنند.
نه به این دلیل که آن نظریات سست و بیپایهاند، بلکه به این دلیل که محکم و قوی هستند.
و نه به این خاطر که ابطالپذیرند، بلکه به این خاطر که قانعکننده هستند.
✡ اگر واقعاً این نظریات را ضعیف بپندارند، پس نباید شتابی برای سرکوب آن داشته باشند.
اگر قرار است ما داستان واقعی هولوکاست را بدانیم، باید آزادی تحقیق، آزادی پرسش و آزادی تردید وجود داشته باشد.
اگر من در زندگی سیاسی خود یک چیز یادگرفته باشم، آن چیز پرسیدن است.
ما باید از آزادی بیان و مطبوعات و آزادی تحقیق و بحث برخوردار باشیم.
پیش از آنکه ما واقعیت را از غیر واقعیت و حقیقت را از وهم و خیال تشخیص دهیم.
✡ باید سخن همهی طرفها را بشنویم.
این روند در مورد هر موضوعی فراروی ما معتبر است از جمله پدیدهای که چنین تعصب باور نکردنی را به وجود آورده است یعنی هولوکاست آن هم به حرف H بزرگ.
✡ هولوکاست به طور فزایندهای در حال دارا شدن جنبههای یک دین است.
نوعی مضمون مرگ و نجات و رهایی در تصویر انسانهای معصومی که کشته شدند امّا درهالهای از قداست خللناپذیر برخاستند، وجود دارد.
اردوگاههای دستکاری شده به منزلهی اماکن مقدّس و زیارتگاهها هستند و اسناد مقدس پر از نام قدیسان و گناهکاران است.
و مکانهایی از قبیل موزه هولوکاست در واشنگتن بهمثابه معبد به شمار میروند.
هرکس کوچکترین جزئیات آن را مورد تردید قرار دهد. مرتدّی است که دستکم سزاوار تحقیر و تمسخر است
و بلکه ترجیحاً شایستهی محرومیت از امرار معاش و زندانی شدن است.
✡ نوشتههای کفرگویان، باید توقیف و سوزانده شود.
اگر به هر شکلی این نوشتههای بدعتآمیز حتی در سطح محدودی در معرض اطلاع عموم قرار گیرد، مؤلّفان و آثارشان باید به طور نظامیافتهای مورد تحقیر و اهانت قرار گیرند.
✡ نه تنها هولوکاست جنبههای دینی به خود گرفته است، بلکه تبدیل به صنعت عظیم جهانیای شده است که میلیاردها دلار را سرازیر میکند.
داستان هولوکاست منبع درآمد میلیاردها دلار است.
چند میلیارد دلار از راه غرامتهای آلمان
و چند میلیارد دلار بیشتر از راه حمایتهای امریکا
و چند میلیارد دلار بیشتر از راهی که تنها میتوان آن را یک اخّاذی هنگفت از طریق ارعاب نامید، عاید میشود.
✡ دکتر نورمن فینکلشتاین در مصاحبهای که اخیراً با مجله کونتر پانچ داشته است از این اخاذی و باجگیری پرده برداشت.
او علیرغم حملات شدیدی که از طرف سازمان «ای دی ال» و دیگر سازمانهای قدرتمند یهودی متوجه او شده است، جسورانه، رک و بیپروا سخن گفت:
✳️ ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9466
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
انفجار بمب در نماز جمعه تهران
هنگام خطبه آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۳
➕ بیانات امام خمینی درباره واکنش آیتالله خامنهای و نمازگزاران به حادثه
📅 ۲۴ اسفند۶۳شهادت جمعی از نمازگزاران نمازجمعه
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت پنجاهوپنجم؛
سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بیمقدمه پرسید:
«راسته تو انفجار دمشق #حاج_قاسم شهید شده؟»
گلوی ابوالفضل از غیرت گرفت
خندهای عصبی لبهایش را گشود:
«غلط زیادی کردن!»
در همین مدت #سردار_سلیمانی را دیده بود
به عشق سربازیاش سینه سپر کرد:
«نفس این تکفیریها رو #حاج_قاسم گرفته، تو جلسه با ژنرالهای سوری یهجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و دمشق بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و #سردار_همدانیِ و به خواست خدا ریشهشون رو خشک میکنیم!»…
ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت سوریه میسوخت
همچنان میگفت:
«از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، تروریستها وارد سوریه میشن و ارتش درگیره! همین مدت خیلیها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن!»
سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد:
«تو درگیریهای حلب، وقتی جنازه تروریستها رو شناسایی میکردن، چندتا افسر ترکیهای و سعودی هم قاطیشون بودن. حتی یکیشون پیشنماز مسجد ریاض بود، اومده بوده سوریه بجنگه!»
از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده
نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت:
«پادشاه عربستان داره پول جمع میکنه که این حرومزادهها رو بیشتر تجهیز کنه!»
دیگه کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود
مظلومانه از ابوالفضل پرسید:
«میگن آمریکا و اسرائیل میخوان به سوریه حمله کنن، راسته؟»
احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود
لحظهای ماتش برد
به تنهایی مرد هر دردی بود
دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد:
«نه مادر! اینا از این حرفا زیاد میزنن!»
سپس چشمانش درخشید
از لبهایش عصاره عشقش چکید:
«اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن، #حاج_قاسم و ما سربازای #سید_علی مثل کوه پشتتون وایسادیم! اینجا فرماندهی با #حضرت_زینب (علیهاالسلام)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن!»
با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد
دل خودش دریای درد بود
لحنش گرفت:
«ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته.»
دیگه داریا هم امن نبود
ابوالفضل رو به مصطفی بیملاحظه حکم کرد:
«باید از اینجا برید!»
نگاه ما به دهانش ماند
میدانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده
محکم ادامه داد:
«انشاءالله تا چند روز دیگه وضعیت #زینبیه تثبیت میشه، براتون یه جایی میگیرم که بیاید اونجا.»
بهقدری صریح صحبت کرد که مصطفی زبانش بند آمد
ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود
با لحنی نرمتر توضیح داد:
«میدونم کار و زندگیتون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید!»
بوی افطاری در خانه پیچید
ابوالفضل عجله داشت به #زینبیه برگردد
بلافاصله از جا بلند شد.
شاید هم حس میکرد حال همه را بهم ریخته
دیگر منتظر پاسخ کسی نشد،
با خداحافظی سادهای از اتاق بیرون رفت
من هنوز تشنه چشمانش بودم
دنبالش دویدم.
✳️ ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee