eitaa logo
نجم الدین
10.4هزار دنبال‌کننده
693 عکس
27 ویدیو
7 فایل
🌟نجم الدین نشر بیانات استاد #صمدی_آملی 🚩کانال رسمی #نمیباشد ✔️استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع کانال❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃 🌺🍃 🌺🍃 ✍️ 👈 شعر ریشه ی ادبی عرب را تشکیل می دهد؛ برای همین است ک جناب علامه امینی شاید چهار پنج جلد از دوازده جلد الغدیر ک دوازده جلدی چاپ شده فقط مربوط ب اشعار راجع ب غدیر است. این خیلی مهم است. این از جنبه ی علمی جایگاه دارد این بحث؛ فلذا لفظ مولا مطرح شد؛ این یکی. لفظ وصیّ مطرح شد؛ دو. لفظ امیرالمؤمنین مطرح شد؛ سه. لفظ مولا خیلی عمومیت داشت. لفظ وصیّ خیلی لفظ خاص بود؛ لفظ امیرالمؤمنین هم تقریباً لفظ خاص بود. در سیر تطوّر تاریخی می بینیم یواش یواش آمدند در لفظ مولا تصرف کردند مولا را بردند در بخش مودّت. لفظ وصیّ ک دیگر هیچ کسی بجز امیرالمؤمنین ب این ملقّب نبود، این را آوردند در تاریخ ب فراموشی گذاشتند؛ مثلاً دیگر هیچ کس نگفت ابی بکر وصیّ رسول الله. اصلاً این لقب در هیچ جا نیست؛ نه در اشعار عرب است؛ نه در ادبیات عرب است؛ هیچ جا نیست. مثلاً می گویند که: ابی بکر خلیفه ی رسول الله، اولین خلیفه. فلانی دومین خلیفه، سومی فلانی؛ چهارمی هم علی، پنجمی معاویه؛ اینها را آوردند. لفظ امیرالمؤمنین را هم مشوبش کردند؛ مثلاً یزید را هم می گفتند امیرالمؤمنین. تمام کسانی ک آمدند حکومت را بعد از پیغمبر ب دست گرفتند ک در بینشان فقط یک اهل عصمت در این سلسله ی خلافت است و آن امیرالمؤمنین است؛ مابقی هیچکدامشان صاحب عصمت نبودند؛ چه از بنی امیه بودند، چه از بنی عباس، هیچکدامشان اهل عصمت نبودند. اینهایی ک آمدند ب ظاهر خلافت را در دست گرفتند، البته ماها ک معتقدیم دوازده نفر خلیفه هستند و همه هم صاحب عصمت اند؛ ما اعتقادمان جور دیگر است؛ اما اینی ک الآن تطوّر تاریخی است بین تمام فرق اهل اسلام، از آن سلسله ی خلافت و خلفا فقط یک نفر را صاحب عصمت قائلند؛ مابقی خلفا هیچکدام صاحب عصمت نبودند. کلمه ی امیرالمؤمنین ب خیلی ها اطلاق می شد. در همین روایات و تاریخ ک راجع ب کربلا می بینید، می بینید یزید را امیرالمؤمنین می گفتند؛ معاویه را امیرالمؤمنین می گفتند؛ مأموم را می گفتند؛ هارون را می گفتند؛ ب جناب امام امیرالمؤمنین هم امیرالمؤمنین گفته می شد؛ اما امیرالمؤمنینی ک ب علی علیه السلام اطلاق شد، این از ناحیه ی پیامبر اطلاق شد دیگر ب هیچ کس از ناحیه ی پیغمبر امیرالمؤمنین اطلاق نشد؛ این ب نص تاریخ است. اما در عین حال، این لفظ را مشوب کردند؛ آمدند برای برای دیگران هم جعل کردند امیرالمؤمنین را. ولی کلمه ی وصیّ، اصلاً. یعنی هیچ جا ندارید. الآن هم در بین اهل سنت هم نیست ک فلانی اولین وصیّ پیغمبر. دومین وصیّ فلانی است. کلمه ی وصیّ آنچنان ریشه در لغت عرب دارد و آنچنان در اشعار عرب جا افتاده است، ک وصیّ فقط و فقط لفظ لقب خاصّ امیرالمؤمنین است. برای همین است ک ابی عبدالله هم در روز عاشورا وقتی خواست خودش را ب مردم معرفی کند، ب مردم فرمود: مگر من فرزند وصیّ پیغمبر شما نیستم؟ نگفت خلیفه. چرا؟ برای اینکه لفظ خلیفه مشوب شده بود. دیگران هم می گفتند ما خلیفه ایم. نگفت من فرزند امیرالمؤمنین علی هستم، برای اینکه با علی کینه داشتند. امیرالمؤمنین هم نگفت چون لفظ امیرالمؤمنین را هم دیگران آمدند روی سر خودشان گذاشتند مشوبش کردند؛ اما لفظ وصیّ اصلا مشوب نشده بود. تا آخر هم لفظ وصیّ مشوب نشد، اما کاری ک کردند آمدند این لفظ را محو کردند؛ یواش یواش لفظ وصیّ در تاریخ کم رنگ شد. یعنی آن تقریباً این لفظ را کلّاً مهجور کردند؛ چرا؟ برای اینکه هیچ کس در تاریخ نتوانست خودش را ب عنوان وصیّ پیغمبر معرفی کند. _______________________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌿کانال نجم الدین🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🌺🍃 🌺🍃 🌺🍃 ✍️ 👈 «مولا» وقتی آمد، در کلمه ی مولا، اگر بیاییم آن را « اولا ب تصرف» یا « اولا ب شیء» معرفی کنیم ک اولا ب تصرف یکی از معانی هفده یا نوزده گانه است؛ اما مهمترین معنایی ک آقایان گرفته اند متعلق « اولا » چون أفعل تفضیل بالاخره متعدی باید ب یک چیزی، ب یک حرف جرّی بشود، ب چیزی ، أولا ب شیء گرفته اند. این کلمه ی شیء را اطلاق کرده اند ک ب شیء مطلق باشد؛ یعنی اولاست ب حکومت؛ أولاست ب ولایت؛ اولاست ب خلافت؛ اولاست ب تصرف در امور مسلمین؛ اولا است ب مثلاً سلطنت. این کلمه ی اولا ب شیء را ب نحو اطلاق گرفته اند تا اینکه اطلاق باعث بشود بتوانند افضلیت علی را مطرح کنند. عنایت داشته باشید. بعد لفظ اولا ک متن حدیث غدیر بود ب معنای اولا ب شیء ک مال مولا بود؛ کم کم آمد یواش یواش بین خود صحابه ب این طرف رفت در وادی افضلیت. این هم بنظر می رسد ک یک مشکله ای شد در طول تاریخ. پس ببینید چقدر زحمت کشیده شد تا حدیث غدیر تبدیل شد ب یک متن. متن چه شد؟ لفظ مولا شد. این لفظ مولا را، خود رسول الله هم شرحش کرد در چندین سوالی ک از حضرت شد. بعد بر اساس شرح حضرت آمد در بین هم صحابه، هم تابعین هم علمایی ک تابعین صحابه اند ک جناب علامه امینی رحمة الله علیه از علما هم در حدود سیصدو شصت تا طریق نقل کرده حدیث غدیر را، یعنی صد و ده طریق از صحابه؛ هشتاد و چهار طریق از تابعین، هشتاد و چهار سند از تابعین؛ سیصد و شصت طریق و سند از علما. این را ببینید مجموعاً را جمع بفرمایید طرق حدیث غدیر در نقل ب بیش از چهارصد، تجاوز می کند، بله قریب ب پانصد، پانصد هم تجاوز می کند. این می شود حدیث غدیر. اما وقتی می رویم روی حدیث غدیر توقف می کنیم ببینیم حدیث چه شد سرنوشتش؟ حدیث آمد در یک متنی روی کلمه ی مولا متمرکز شد. کلمه ی مولا هم ب اختلاف معانی اش بنوزده معنا شد. طرح یک یک معانی یواش یواش کشیده شد ب باقیمانده ی این طرح. یعنی آمدند از نوزده، یک یک ب تفریق، طرح کردند. گفتند آن معنا نمی شود؛ آن معنا نمی شود؛ آن معنا نمی شود؛ بعد در نهایت رسیدند ب بعضی از معانی مثل مودت، دوستی، نصرت و امثال این. بعد آمدند این لفظ هم از این نوزده معنا ب یک معنایی خلاصه در نزد آقایان تعین پیدا کرد ب نام : « أولی بالشیء » . لفظ مولا تبدیل شد ب اولا بالشیء، أولا هم رفت در باب افعل تفضیل، چون لفظ اولا در لغت عرب ب معنای أولا، می شود: أولَیَ . یای متحرک ماقبل مفتوح ، قلب ب الف شده مولا. بعد أولَیَ، أولَیُ مِن شیء شده چه؟ أفضلُ. حدیث غدیر آمد کشیده شد ب معنای « أفضلیّت » و افضلیت آمد فاضلی درست کرد و افضل درست کرد. حالا ببینید چه شد وقایع؟ ___________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌿کانال نجم الدین🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0