✳️چکیده بیست سال مطالعه بنده در زمینه سلفی گری و طالبان این را نشان می دهد که طالبان در میان پشتون ها و حتی در غیر آن دارای پایگاه مردمی است و الّا نمی توانست به این زودی، این همه استان را بدون درگیری و با کمترین تلفات از آن خود کند.
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مهدی فرمانیان در مطلبی به موضوع «آینده افغانستان در سپهر طالبان» پرداخت و نوشت:
آنچه در ادامه می آید، تحلیل های پژوهشگری است که سالها در زمینه فرق و مذاهب کار کرده است:
۱. بارها گفته ام که آینده افغانستان از آن طالبان است، خواه بپسندیم یا آن را نپسندیم.
البته نویسنده این یادداشت، همانند میلیونها نفر دیگر از انسان های آزاده، اصلا دوست ندارد طالبان سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ شمسی سرکار بیاید.
۲. چکیده بیست سال مطالعه بنده در زمینه سلفی گری و طالبان این را نشان می دهد که طالبان در میان پشتون ها و حتی در غیر آن دارای پایگاه مردمی است و الّا نمی توانست به این زودی، این همه استان را بدون درگیری و با کمترین تلفات از آن خود کند.
۳. پشتون ها که بیشترین جمعیت را در افغانستان دارند، مدافعان جدی طالبان هستند و معتقدم اگر یک رأی گیری آزاد در افغانستان صورت گیرد، طالبان رأی بسیار بالایی می آورد. چه بپسندیم یا آن نپسندیم و پسند ما، هیچ فرقی در واقعیت افغانستان ندارد.
۴. به نظر می رسد طالبان از نظر ایدئولوژی و مبانی فرقی با بیست سال پیش نکرده است و تغییرات فعلی، تاکتیکی است؛ لذا در آینده، شیعیان، اقوام غیر پشتون، زنان و طرفداران دموکراسی لیبرال در افغانستان در سختی های بیشتری قرار خواهند گرفت.
۵. افغانستان هیچ تناسبی با عراق و سوریه ندارد، لذا حشد الشعبی در افغانستان نه جواب می دهد و نه به نفع شیعیان است. رویکردهای روزنامه جمهوری اسلامی در زمینه افغانستان فعلی را به نفع شیعیان نمی دانم.
۶. خشونت دولتی و سازمان یافته در آینده بیشتر خواهد شد، اما باید گروه ها و احزاب مخالف طالبان با انسجام خود برای آزادی های مشروع و قانونی خود از هم اکنون تلاش منسجم داشته باشند. امروز دیر است چه برسد به فردا.
سلام علیکم خدمت دوستان عزیز .
چند نکته در مورد تحولات افغانستان خدمتتان عرض میکنم امیدوارم مفید باشد.
۱. قطعا طالبان در حوزه نگرش سیاسی اجتماعی تغییرات زیادی داشته است
۲. طالبان به لحاظ عقیده مذهبی با رویکرد سلفی تغییری نداشته و طالبان از این جهت همان طالبان ۲۰ سال قبل است
۳. طالبان برای تشکیل حکومت خود به دو عنصر نیاز مبرم دارد اول مقبولیت مردمی دوم به رسمیت شناخته شدن توسط کشورهای همسایه و در ادامه جامعه جهانی.
۴. پیامهایی که توسط رهبران طالبان صادر میشود دقیقا برای بدست آوردن این دو عنصر برای تشکیل حکومت است.
۵. به نظر بنده قضاوت در له یا علیه طالبان در این زمان قطعا قضاوت عجولانه ای خواهد بود رفتار طالبان و بیانیه های او را باید در ادامه، دقیقا بعد از تشکیل حکومت تحلیل کرد لذا به نظر می آید تحلیلگران عزیز در تطهیر یا تقبیح طالبان عجله نکنند.
۶. شکل حکومتی که طالبان به آن اشاره میکند و مدعی شده که همه اقوام در آن مشارکت خواهند داشت هنوز مشخص نیست. آیا حکومت به روش دموکراتیک خواهد بود؟ آیا قدرت به مانند کشور لبنان بین اقوام تقسیم خواهد شد (با چه مکانیسمی)؟ آیا حکومت پادشاهی خواهد بود؟ مسئولین توسط مردم انتخاب خواهند شد یا توسط حاکم امارت؟ آیا طالبان به دنبال الگوگیری از حکومت های موجود در جهان اسلام از جمله ایران، ترکیه، عربستان، مالزی می باشد؟ و سوالات بسیار دیگری که وجود دارد. لذا به صرف ادعای اینکه همه اقوام در قدرت نقش خواهند داشت کفایت نمیکند بلکه در عمل شکل نهایی حکومت تعیین کننده خواهد بود.
۷. مستحضر هستید بسیاری از حکومت ها در ابتدا به روش دموکراتیک روی کار آمدند ولی در ادامه تبدیل به حکومت تمامیت خواه دیکتاتوری شدند و این قائده ممکن است در طالبان هم به وقوع بپیوندد لذا به صرف راه اندازی نمایش های دموکراتیک در ابتدای تشکیل قدرت توسط طالبان موید این نخواهد بود که در ادامه نیز این رویکردهای مردمگرا ادامه پیدا کند.
۸. اصولا رویکردهای مردمگرایی با نگرش اسلام سلفی سنی به سختی قابل جمع است. لذا طالبان در سه گانه پایبندی به نگاه اسلامگرایی سلفی، تقسیم قدرت بین اقوام و رویکرد مردمگرایی کار مشکلی خواهد داشت و به نظر می آید رویکرد اسلامگرایی با رویکرد سلفی خواهد چربید.
۹. در فقه سیاسی اهل سنت دموکراسی جایگاهی ندارد نهایت مشورت پذیری حاکم اسلامی در این دیدگاه منحصر در نظریه گروه حل و عقد می شود که آنهم مختص خواص حاکم خواهد بود لذا به نظر بنده طالبان چالش جدی برای تشکیل حکومت خواهد داشت. یا باید در فقه سیاسی اهل سنت تحول جدیدی در حوزه حکومت اسلامی ایجاد کند یا به روش سنتی خود ادامه دهد که به نظر حکومت واپس گرایی را بوجود خواهد آورد.
تمامی این مباحث دلیل بر این عرض بنده است که برای تحلیل در مورد طالبان و عملکرد آن هنوز زود است لذا سروران عزیز فعلا باید تحولات افغانستان را با نگاه نازک بینانه صرفا رصد کرد.
موفق باشید
🚨 تولید واکسن در داخل ایران باعث تسهیل واردات آن شد/ ایران بازی را عوض کرد
«استفن لندمن» نظریه پرداز آمریکایی و دانش آموخته دانشگاه هاروارد:
🔹سیاست بایدن در خصوص ایران تغییر چندانی با سیاست ترامپ ندارد. در این میان برخی برچسبها و ظواهر جایگزین سیاست ترامپ در خصوص ایران شده است.
🔹البته باید توجه داشت که دولت بایدن تجربه دولت ترامپ را نیز مشاهده کرده است. برای نمونه دولت بایدن اعلام کرد که به برجام باز خواهد گشت.
🔹یکی از دلایل این موضوع این بود که سیاست ترامپ در اعمال «سیاست فشار حداکثری» علیه ایران با شکست مواجه شد.
🔹در خصوص واکسن هم اتفاق مشابهی رخ داد. یعنی وقتی با اعمال فشار و در نتیجه تحریم، ایران از واردات کالاهای بشردوستانه منع شد خود این کشور به رغم برخی سختی ها تلاش کرد تا واکسن کرونا را در داخل تولید کند.
🔹با تولید واکسن در داخل ایران و شکست سیاست امریکا در این خصوص دولت بایدن نیز چاره ای جز تسهیل واردات واکسن از سوی ایران نداشت.
🔹در واقع این اقدام دولت بایدن از سر انسان دوستی آنها نیست بلکه به خاطر موفقیت ایران در تولید واکسن است.
🎴 #ثامن_مرکزی
۲۴۰ هزار کشته و ۲ تریلیون دلار هزینه تروریستهای آمریکایی در افغانستان
🔹موسسه امور عمومی و بینالملل واتسون آمریکا: هزینه جنگ آمریکا در افغانستان که از پاییز ۲۰۰۱ آغاز شد و تا چند روز دیگر پایان مییابد ۲.۲۶ تریلیون دلار بوده است. از سوی دیگر طی این مدت ۲۴۱ هزار نفر به طور مستقیم در نتیجه این جنگ کشته شدهاند.
موفقیت ایران در تولید واکسن تحریم واکسن را شکست
🔹استاد دانشگاه هاروارد آمریکا: با تولید واکسن در داخل ایران و شکست سیاست آمریکا در این خصوص دولت بایدن نیز چارهای جز تسهیل واردات واکسن از سوی ایران نداشت.
🔹در واقع این اقدام دولت بایدن از سر انسان دوستی آنها نیست بلکه به خاطر موفقیت ایران در تولید واکسن است.
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ فرازی از معروفترین سخنرانی شهید مطهری درباره حادثه کربلا تحت عنوان «شعارهای عاشورا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روضهی جانسوز #وداع امام حسین علیهالسلام از زبان رهبر انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ خیلی عالی و تاثیرگذار است و باید اینجور کلیپ ها به صورت گسترده پخش شود تا به کسانی برسد که قلبشون آماده است،البته اگر قلبی آماده نباشه، اگر پر از آلودگی باشه بیدار نخواهد شد.
نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا
➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده
روز تاسوعا مادرش این شهید را نذر حضرت عباس می کنه، خودش میگه تاسوعا پیش عباسم و روز تاسوعا هم شهید میشه.
این ها نشانه حقانیت مدافعان حرم و حقانیت جمهوری اسلامی و حقانیت ولایت فقیه و مقام معظم رهبری است.
مشرق نیوز
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - Aug 18 2021
سیاست
کد خبر 1259922
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۳
۹ نظر
یادداشت/ حسین عبداللهیفر
جبهه انقلاب و ترکیب کابینه

برخی منتقدین با احتمال بروز خطا در تشخیص مصادیق دولتمردان توانمند و پاکدست به نقد گزینه های مطرح شده پرداخته اند.
سرویس دیدگاه مشرق - نیروهای انقلابی در هشت سال گذشته به دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی و افزایش مشکلات معیشتی مردم درد و رنج های زیادی متحمل شدند و اکنون به یمن حضور حماسی ملت در انتخابات خرداد ماه همه امیدشان به دولت سیزدهم برای حل بخشی از این مشکلات است. از این رو، دغدغه زیادی نسبت به گزینش دولتمردان بویژه اعضای کابینه دارند و همین نگرانی ها سبب شده است تا نسبت به اعلام اسامی وزرای پیشنهادی واکنش هایی را نشان دهند که بعضاً دور از انتظار به نظر می رسد.
در اینکه انتقاد و اظهارنظر حق آحاد جامعه بویژه دلسوزان مردم و کشور است و دولت سیزدهم می تواند بهره زیادی از توصیه ها و نقدهای منصفانه ببرد اما متاسفانه این روزها مطالبی از سوی برخی نیروها، گروهها و حتی تشکل های وابسته به حاکمیت مطرح می شود که نه تنها کمکی به دولت و مجلس در چینش کابینه نخواهدکرد بلکه اولا؛ سوژه مناسب را برای تخریب دولت و جبهه انقلاب توسط بدخواهان ملت و جبهه تحریم انتخابات فراهم ساخته است. ثانیا؛ فشار روانی زیادی را متوجه دولتمران به ویژه شخص رئیس جمهور محترم وارد می سازد که این روزها با حجم زیادی از مشکلات انباشته شده مواجه بوده و طغیان ویروس کرونا به تنهایی وضعیت را بیش از پیش غیرعادی کرده است. ثالثا ؛ موافقت و یا مخالفت با یک یا چند گزینه پیشنهادی دولت سبب بروز اختلافاتی میان نیروهای انقلابی شده که با رای اعتماد مجلس تشدید گردیده و روزبه روز روند صعودی را طی خواهد نمود.
این رویه می تواند بر خلاف نیت و خواست نیروهای انقلاب آنها را وارد مسیری کند که به جای کمک به دولت، برای اثبات صحت ادعای خویش تلاش خواهند کرد تا کابینه و یا تعدادی از وزراء را ناموفق جلوه دهند. این درحالی است که توجه به چند نکته می تواند تبعات منفی مواجهه احساسی با ترکیب کابینه را کاهش دهد:
1- بدون شک ترکیب کابینه دولت سیزدهم به هر شکلی که باشد موافقان و مخالفانی خواهد داشت و معرفی وزرایی که مخالف نداشته باشند، تقریبا ممکن نیست.
2- در این هم تردیدی وجود ندارد که آقای رئیسی با اهداف و برنامه خاصی دست به گزینش افراد اعلام شده زده است که در راس آنها پاسخ مثبت به حسن اعتماد مردم و حل بسیاری از مسائل موجود است و ایشان بهتر از هر کسی می داند که چه افرادی در کوتاهترین زمان می توانند وی را در رسیدن به مقصودش کمک کنند.
3- برخی منتقدین با احتمال بروز خطا در تشخیص مصادیق دولتمردان توانمند و پاکدست به نقد گزینه های مطرح شده پرداخته اند و حال آنکه رئیس جمهور محترم بر اساس فرایندی این گزینه را انتخاب نموده که عدم اطلاع منتقدان از آن سبب برخی قضاوت ها شده است. البته این سخن به معنای تایید کامل همه اعضاء و رد هر گونه اشکال نیست چنانچه نگارنده نیز چنین نظری ندارد اما این حق رئیس جمهور است که تیم کاری خود را انتخاب کند و هر چه این تصمیم بر اساس سازوکار مشورتی بیشتر صورت گرفته باشد، دغدغه های بعدی را کاهش می دهد.
4- نکته دیگری نیز وجود دارد که آگاهی از آنها می تواند قضاوت ها را از اتقان بیشتری برخورد سازد و آن محدودیت ها و محظوراتی است که برای انتخاب دولتمردان و اعضای کابینه وجود دارد. اگرچه به دلیل اطلاع دوستان از این محدودیت ، نیازی به اشاره آنها وجود ندارد اما برخی از این موارد به اندازه ای جدی هستند که بسیاری از اشخاص مورد نظر پیشنهاد دهندگان نیز ممکن است از دایره انتخاب بیرون بمانند.
بدین ترتیب به جاست که نیروهای انقلابی به جای واکنش های عجولانه و رسانه ای، پس از کسب اطلاع درباره علل انتخاب افراد اعلام شده و عدم انتخاب افرادی که مدنظرشان قرار دارد، پیشنهادات و انتقادات خود را به گونه ای مطرح نمایند که با امواج رسانه های معاندان نظام و مخالفان دولت یکسان نبوده و به وحدت جبهه انقلاب آسیبی وارد نسازد.
طالبان برای مرکز پژوهشها.pdf
821.4K
طالبان از گذشته تا حال
✍ مقاله ای تحقیقی و مستند از استاد دکتر مهدی فرمانیان
مدیر گروه مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب
📥پیشنهاد ویژه دانلود برای اساتید و تحلیلگران مسائل منطقه ای و جهان اسلام
#مهدی_فرمانیان
#طالبان
*اهداف نصرالله از اعلام اعزام کشتی حامل سوخت ایرانی به لبنان*
سید حسن نصرالله در جمع عزادارن حسینی اعلام کرد تا ساعاتی دیگر کشتی حامل سوخت از ایران به سمت لبنان حرکت می کند؛ و همچنین به رژیم صهیونیستی هشدار داد تعرض به این کشتی را تحمل نخواهد کرد . این اقدام با چند هدف صورت گرفته است :
1⃣ این هشدار سطح امنیت کشتی را بالا خواهد برد؛ و از آنجایی که صهیونیست ها می دانند که هر زمان سید حسن نصرالله وعده داده است به آن عمل نموده ، و از سوی دیگر حزب الله توازن تهدید را هم ایجاد نموده است. و درنتیجه هزینه های حمله به کشتی برای صهیونیست ها بالا می رود.
2⃣ طی هفته های اخیر و بعد از هدف قرار گرفتن کشتی رژیم صهیونیستی، این رژیم عملیات روانی شدیدی را با حمایت آمریکا و غرب، برای تحت فشار قرار دادن محور مقاومت و بخصوص جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است و به زعم خویش به دنبال ایجاد ائتلاف بین المللی علیه ایران بودند، با این شعار که ایران به کشتی ها حمله تروریستی می کند.
اما حالا سید عملیات روانی را به رژیم صهیونیستی برگرداند؛ یعنی رژیم اشغالگر بر سر یک دو راهی هر دو طرف باخت قرار گرفته؛ اگر به کشتی حمله نماید در واقع دروغ گویی خود را در عملیات روانی اثبات می کند و فرصت خوبی را به محور مقاومت هم در میدان و هم در عملیات روانی می دهد ؛ و اگر حمله نکند ورود کشتی برگ پیروزی دیگری برای محور مقاومت است.
3⃣ آمریکایی به شدت به دنبال این خط تبلیغی در لبنان است که ایران به دنبال بهره کشی از لبنان و حزب الله در مواجهه های منطقه ای خود است و منافع ملت لبنان برایش مهم نیست! اما اعلام حرکت کشتی حامل سوخت ، آن هم در شرایط بحرانی سوخت در لبنان ، این خط ضد تبلیغی را علیه ایران ، در مسیر تغییر قرار می دهد؛ حالا حمله احتمالی به آن این واقعیت را بیش از پیش نمایان می کند که دشمن اصلی ملت لبنان غرب و بخصوص آمریکاست که با حمایت از اقدامات رژیم صهیونیستی در اقدامات تروریستی آن علیه ملت های منطقه شریک هستند .
🌷راهنمای همیشگی🌷
آیتالله جاودان (حفظهالله):
یک مطلب خیلی مهمی در ماجرای کربلاست. کسی که به مرتبۀ ولایت رسید، هیچوقت مضطرب نمیشود؛ هیچوقت، هیچحادثهای او را مضطرب نمیکند. دشمن سی هزار نفر بود، امام حسین هم وقتی که حضرت ابوالفضل رفت، هیچ کس را نداشت؛ فقط زنها ماندند. اما آیا امام مضطرب می شود؟ نه؛ نمیشود؛ بعضی ها یک چیزهایی میخوانند؛ میگویند راه را گم کرده بود! [آیا امام] راه را گم میکند؟ در داستان حضرت علی_اصغر هم میگویند که هِی میرفت طرف خیمه و برمیگشت. امام راه را گم نمی کند؛ ولیّ هیچوقت متحیر نمیماند.
#آیت_الله_جاودان
#اباعبدلله
#عاشورا
🏴🌟
⭐️
💢 #یادداشت_کوتاه
🌐 موضوع: رسوایی؛ عاقبت توکّل به بیگانه "
🍃🌻🍃
🔻 فرجام حضور نیروهای آمریکایی از سال ۲۰۰۱ در #افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم با صرف هزینه های هنگفت نظامی و قتل عام مردم مظلوم افغانستان در طول این ۲۰ سال، نشان میدهد که این حضور نه تنها شعارهای پوچ آنها مبنی بر مبارزه با افراط گرایان و تامین امنیت مردم و ایجاد نیروی مسلح قوی برای مبارزه با تروریسم را برای افغانها محقق نکرد، بلکه میراثی جز فقر و بدبختی و ناامنی به یادگار نگذاشت.
🔸 طی این مدت اشغال افغانستان، چه خونهایی که از مردم مظلوم افغانستان به زمین ریخته نشده، چه مجالس عروسی که توسط پهپادهای آمریکا به بهانه های مختلف مورد هدف قرار داده نشده، چه زنان و کودکانی که در این سالها به خاک و خون کشیده شدند و خانواده هایی که بدست سربازان آمریکایی نابود شدند.
🔹 سوغات شوم حضور آمریکاییها در هر کشوری جز خرابی و فقر و تروریسم، چیز دیگری نیست. از ویتنام گرفته تا عراق و سوریه و افغانستان.
🔸 آمریکا در افغانستان به افغانها خیانت کرد و ماحصل آن، تسلط طالبان بر خاک افغانستان و اعلام موجودیت امارت اسلامی در افغانستان است. هر چند یکی از عوامل تسلط زودهنگام طالبان، عدم مقاومت ارتش افغانستان و بی لیاقتی رئیس جمهور آن بوده است.
🔹 ارتشی ۳۰۰ هزار نفری که به انواع سلاحهای روز آمریکایی مجهز بوده، ولی آنقدر فشل و بی اراده بود که نتوانست در برابر ۷۰ هزار چریک طالبان که تنها یک تفنگ معمولی داشتند مقاومت کند. همین چریکهایی که، مجاهدان جبهه شمال، سالها در برابر آنها مقاومت کردند.
🔸 رئیس جمهور غرب پرستش، بجای تکیه به مردمش، به غریبه ها تکیه کرد و امنیت کشورش را از آمریکاییها مطالبه میکرد ولی در اوج خفت از کشور فرار کرد و به همان سرنوشتی دچار شد که شاه ملعون ایران شد. تا عبرتی باشد برای آنان که بجای توکل به خدا، به کدخدا توکل میکنند!!
🔺 عاقبت کسانی که بیگانه را تضمینی برای حکومت شان کنند چیزی جز خفت و رسوایی نیست.
✍ مجید بیگدلی
#روشنگری
#ثامن
#طالبان
🆔 https://splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
🌟
🏴⭐️
🏴🌟
⭐️
✅ #یک_خبر_یک_تحلیل (۲۹)
💢 موضوع: راهکاری برای #افغانستان
🍃🌻🍃
🔊 خبر: با تسلط طالبان بر پایتخت و سقوط آخرین سنگر دولت غربگرای افغانستان، شورای امنیت سازمان ملل در یک جلسه فوری با حضور نماینده افغانستان و آنتونیو گوترش به بررسی آخرین تحولات این کشور پرداخت.
🌀 گزارههای خبری: نماینده آمریکا در نشست شب گذشته در شورای امنیت سازمان ملل گفت: «باید حملات علیه غیرنظامیان در افغانستان متوقف شود. طالبان باید تضمین دهد که امنیت غیرنظامیان را در افغانستان حفظ میکند. طالبان باید اجازه رسیدن کمک به غیرنظامیان را در افغانستان بدهد. ما از همسایگان افغانستان و کشورهای دیگر میخواهیم تا پناهگاهی برای افغانهایی که تمایل دارند کشور را ترک کنند، فراهم نمایند». «باربارا وود» نماینده انگلیس در سازمان ملل در نشست فوق اظهار داشت: «آنچه در افغانستان در حال رخ دادن است، یک تراژدی بزرگ است. طالبان باید تمامی اقدامات خصمانه و نظامی را در افغانستان متوقف کند. طالبان باید به حمایت از حقوق اقلیتها پایبند باشد». نماینده روسیه نیز در این نشست گفت: «ما اعتقاد داریم که ایران میتواند نقش مهمی (در شرایط کنونی افغانستان) ایفا کند.»
💢 گزارههای تحلیلی:
1⃣ وضعیت فعلی کشور افغانستان نتیجه حضور بیستساله آمریکا در این کشور است. تحولات این روزهای افغانستان نشان میدهد که امنیت موضوعی داخلی است؛ امنیت و دولت تحمیلی نمیتواند استمرار داشته باشد و نتیجه آن ارتشی بهظاهر مسلح و مجهز، اما در عمل بیانگیزه و بیاراده در برابر خطرات و همچنین رئیس دولتی همچون اشرف غنی خواهد بود که به اذعان رسانه روسی راشاتودی، «با خودروهایی پر از دلارهای آمریکایی، کشور و ملتش را در سختیها تنها خواهد گذاشت. مشابه این وادادگی در تاریخ کشورمان نیز یافت میشود؛ سقوط ارتش رضاخان در سال ۱۳۲۰ که از آن بهعنوان یکی از افتخارات رژیم پهلوی یاد میشده و میشود و عزل آسان رضاخان از قدرت به دست انگلیسیها، به دلیل وابستگی شدید قدرت آن زمان ایران به غرب و مردمی نبودن آن بوده است.
2⃣ در تحلیل وضعیت کنونی افغانستان و ترسیم آینده پیش روی این کشور باید بر این واقعیت توجه داشت که طالبان صرفاً یک اقلیت تروریستی در افغانستان نیست؛ چراکه اگر طالبان در اقلیت بود، همان بیست سال پیش توسط جرج بوش پسر از بین میرفت و در برهه فعلی نیز نمیتوانست با چنین سرعت خیرهکنندهای در افغانستان حاکم شود. قطعاً حمایت بدنه مردمی افغانستان باعث پیروزی طالبان شده است.
3⃣ طالبان امروز به جهت رفتاری، متفاوت از طالبان بیست سال پیش است. طالبان امروز نه متحد و نه تحدید آنی جمهوری اسلامی، بلکه بخشی از واقعیت جامعه سیاسی افغانستان است که در دو دهه اخیر با غاصبان سرزمینش (آمریکا و نیروهای ناتو) جنگیده و به پیروزی رسیده است؛ بنابراین جمهوری اسلامی با نگاه به این واقعیتها میبایست درصدد تأمین منافع و امنیت ملی خود باشد. امروز بهترین راهبرد در افغانستان، تمرکز بر ایجاد ثبات، امنیت و آرامش در جهت دستیابی به دولت فراگیر، با حضور تمامی اقوام میتواند باشد.
✍ فرهاد کوچک زاده
#روشنگری
#ثامن
#محرم
🏴🌟
⭐️
✅ #یک_خبر_یک_تحلیل (۳۰)
💢 موضوع: دور جدید روابط کشور ایران با چین و روسیه
🍃🌻🍃
🔊 خبر: گفتگوهای مفصل و جداگانه دکتر رئیسی با روسای جمهور چین و روسیه می تواند سرآغاز ارتباط سه کشور در سطوح بالاتر شود.
🔻 همواره جهان غرب به سه کشور ایران، چین و روسیه به چشم تهدید و موانع اصلی یکپارچگی دنیا نگاه می کند و به دنبال کنترل رفتارهای آنها بوده و اگر این سه قدرت به تنهایی به مقابله با غرب بپردازند، بدون شک هزینه زا بوده و با چالش های اساسی رو به رو خواهند شد.
🔸 لازمه ابرقدرت شدن و داشتن قدرت هژمونی در سطح جهان سه مولفه مهم دارد: قدرت گفتمانی و بسیج کردن دیگر کشورها و گروها، قدرت نظامی و قدرت اقتصادی.
🔹با اتحاد سه کشور ایران، چین و روسیه و در سایه قدرت گفتمانی و بسیج کردن کشورها و گروه های همفکر بخصوص در سطح منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا و قدرت نظامی روسیه و قدرت اقتصادی چین که بالاترین رشد تولید ناخالص را در دنیا دارد و هم پوشانی نقاط ضعف همدیگر در مقابل سایر قدرت ها و تعاملات گسترده بخصوص حذف دلار در معاملات فی ما بین که پاشنه آشیل اقتصاد ایران است و تامین و پوشش نقاط ضعف نظامی و استفاده ایران از حق وتوی چین و روسیه و خیلی از موضوعات دیگر، می توانند به یک قطب قابل اتکا با توجه به بی اعتمادی دنیا به غرب بخصوص پس از حوادث افعانستان تبدیل شوند، بطوری که شکست آنها برای غرب به یک رویا تبدیل شود.
🔸 هر کدام از این سه کشور نیز در سایه این همکاری که حاصل آن مصونیت از تحریم ها و برخوردهای غرب برای کنترل آنهاست میتوانند به پیشرفت در سایر مولفه ها برسند.
🔺 به نظر میرسد گسترش و افزایش سطح مناسبات و تعاملات بین این سه کشور امری عاقلانه و لازم است و بدون شک با افول غرب بازیگران اصلی دنیا این سه کشور خواهند بود.
✍ حامد شیرخدا
#روشنگری
#ثامن
#محرم
دوستان عزیز تحلیل جامعي از طالبان و اوضاع افغانستان. مطالعه دقیق آن برای شناخت اوضاع امروز افغانستان لازم است.
دکترسعدالله زارعی
سریر، سیرت و صراط طالبان
گروههای ضدآمریکایی در افغانستان در یک تراز نبودند. «طالبان» مهمترین جریانی بود که به دلیل انگیزههای دینی و اعتقاد جدی به مبارزه با آمریکا و نیز برخورداری از شبکه گستردهای از هواداران میتوانست به راهبرد اخراج آمریکا از منطقه کمک کند.
به گزارش خبرگزاری فارس، سعدالله زارعی طی یادداشتی نوشت: در تیرماه 1400، بحث افغانستان و تحولات سیاسی و امنیتی آن در کانون مباحث منطقهای قرار گرفت. افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، از جمله همسایگی با چهار قدرت چین، روسیه، هند و ایران و تأثیر آن بر مسایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی آنان، کشور مهمی به حساب میآید. یک جنبه دیگر اهمیت این تحولات شکست 20 سال جنگ آمریکا و اخراج نظامیان آن از افغانستان است که در نوع خود رخداد کمسابقهای محسوب میشود.
1.موقعیت انسانی و اقتصادی
افغانستان 652860 کیلومتر مربع مساحت دارد و با پاکستان (2430 کیلومتر)، تاجیکستان (1206 کیلومتر)، ایران (936 کیلومتر)، ترکمنستان (746 کیلومتر)، ازبکستان (137 کیلومتر) و چین (76 کیلومتر) مرز دارد. این کشور معادن زیرزمینی فراوانی دارد، از جمله گاز طبیعی، نفت، زغالسنگ، مس، کرومیت، طلق، سولفات باریوم، گوگرد، سرب، روی، آهن، نمک، سنگهای قیمتی و اورانیوم. ارزش این معادن سه هزار میلیارد دلار برآورد شده است. افغانستان از نظر گونه گیاهی که علاوه بر ارزش غذایی و دارویی، ارزش توریستی هم دارد، با دارا بودن حداقل 5000 گونه گیاهی، از این جهت یکی از غنیترین کشورهاست. گفتنی است آلمان که در زمینه گونههای گیاهی یکی از کشورهای غنی به حساب میآید و البته از نظر وسعت (با دارا بودن 357386 کیلومتر مربع) کمی بیش از نیمی از افغانستان است، حدود 4000 گونه گیاهی دارد و در مرتبه بعد از افغانستان قرار میگیرد.
افغانستان از نظر منابع آبی هم کشور پرآبی است. رود آمو، هریررود، ارغند آب، هیرمند، رود کابل و آمودریا علاوه بر افغانستان کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان و ایران را هم پوشش میدهند و لذا افغانستان از قدرت هیبرو استراتژیک نیز برخوردار است. .
جمعیت افغانستان حدود 40 میلیون نفر برآورد شده که 2/64 درصد آن بین یک تا 24 سال سن دارند. این در حالی است که سن فقط 5 درصد جمعیت این کشور 55 سال به بعد است. نرخ رشد جمعیت این کشور 3/2 درصد و در ردیف دهم دنیاست. بنابراین میتوان گفت که افغانستان کشور جوانی است و جمعیت جوان آن در دهههای آینده افزایش نیز خواهد داشت. 77درصد جمعیت افغانستان اولاً به زبان فارسی تکلم میکنند و 23 درصد هم زبان اولشان پشتونی، ازبکی، ترکمنی، بلوچی، نورستانی، پشهای و... و زبان رسمی این کشور، «فارسی دری» است. پشتونها حدود 40 درصد، تاجیکها حدود 32 درصد، هزارهها حدود 12 درصد، ازبکها حدود 9 درصد، ایماقها حدود 4 درصد، ترکمنها حدود 3 درصد، بلوچها حدود 2 درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و درصد بسیار اندکی هم اقوام دیگر شامل پشهای، نورستانی، سیدها و براهوییها هستند. البته حداقل از 60 سال پیش به این طرف، هیچ سرشماری رسمیای در این کشور صورت نگرفته است و لذا آنچه از بافت و تقسیمات جمعیتی این کشور ذکر شد، متکی به نتایج پژوهشهائی است که سازمانهای مختلف تحقیقاتی دنیا در این خصوص ارائه کردهاند و ما در اینجا میانگین اعدادی را که ذکر کردهاند، آوردهایم.
افغانستان یک کشور عمدتاً روستایی است. براساس آماری که در سال 1390 از سوی سازمان ملل منتشر شد، 5/76 درصد جمعیت این کشور در روستاها زندگی میکنند و پایتخت (با حدود 5/4 میلیون نفر) تنها شهری است که جمعیت میلیونی دارد. کابل، قندهار، هرات، مزار شریف، قندوز، جلالآباد، طالقان، پل خمری، چاریکار، شبرغان، غزنی، خوست، سرپل، فیروزکوه و بامیان از نظر جمعیت پس از کابل قرار میگیرند.
پشتونهای این کشور عمدتاً در مناطق جنوبی، در مرز پاکستان و مناطق غربی، در مرز ایران و تاجیکها، هزارهها و ازبکها و شیعیان عمدتاً در مناطق مرکزی، شرقی و شمالی، در مرز پاکستان، هند، چین، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان استقرار دارند. لذا افغانستان بین اقوام مختلف تقسیم شده و غیرپشتونها بر حدود 60 درصد خاک و حدود 60 درصد جمعیت این کشور احاطه دارند. پشتونها بر حدود 1650 کیلومتر مرز افغانستان با پاکستان و ایران و غیر پشتونها بر حدود 2887 کیلومتر مرز افغانستان با پاکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و چین احاطه دارند.
شیعیان افغانستان شامل دو گروه جعفری و اسماعیلی، بین 17 تا 20 درصد (7 تا 8 میلیون نفر) جمعیت این کشور را شامل میشوند که به ترتیب در میان هزارهها، تاجیکها، پشتونها، ترکمانها و... قرار گرفتهاند و عمدتاً در مناطق مرکزی به س
مت شرق این کشور سکونت دارند و جمعیت آنان در بامیان، غور، سمنگان، کابل، دایکندی، اُزرگان و سرپل تمرکز بیشتری دارد. گفته میشود حدود 30 درصد جمعیت کابل ـ حدود 35/1 میلیون نفر ـ را شیعیان این کشور تشکیل دادهاند که به صورت نسبتاً متمرکز در غرب پایتخت سکونت دارند. افغانستانیها بهطور کلی در دو تیره «درانیها» و «بارکزاییها» قرار میگیرند.
2.حکومت و سیاست
افغانستان در طول 300 سال اخیر دستخوش تغییرات و دگرگونیهای زیادی بوده است. حکومت این کشور در فاصله سالهای 1126 تا 1205 ش. به مدت 79 سال در دست درانیها بوده و در فاصله سالهای 1205 تا 1352ش به مدت 147 سال بارکزاییها اداره این کشور را در دست داشتهاند. افغانستان در این دو دوره به صورت پادشاهی اداره شده است. پس از این دوره تا امروز، درانیها و بارکزاییها بهطور مشترک در حکومت حضور دارند. در دوره بارکزاییها این کشور به اشغال انگلیس درآمد.
پس از دوره پادشاهی، به مدت پنج سال نظام جمهوری در افغانستان مستقر شد. با کودتای کمونیستهای تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی در سال 1357 نام این کشور به «جمهوری دموکراتیک افغانستان» تغییر داده شد.
با پیروزی مجاهدین اسلامی بر قوای شوروی و اخراج آنها و غلبه بر دولت دستنشانده مسکو، از سال 1371 تا 1375 «دولت اسلامی» با ریاستجمهوری استاد صبغةالله مجددی و استاد برهانالدین ربانی شکل گرفت. پس از پنج سال این حکومت ساقط شد و طالبان به مدت پنج سال «امارت اسلامی» را جایگزین آن کرد. با سقوط طالبان و اشغال نظامی افغانستان به وسیله قوای غربی به فرماندهی آمریکا، «دولت موقت» به ریاست حامد کرزی شکل گرفت و تا 1382 با قانونی موقت اداره شد.
این کشور در 14 دی 1382 با قانون اساسی جدید به «جمهوری اسلامی افغانستان» تبدیل شد و 18 سال دوام آورد. هماینک یک بار دیگر همسایه شرقی ما در آستانه تشکیل «امارت اسلامی افغانستان» قرار دارد و بناست هشتمین تحول بنیادی حکومتی را طی کمتر از 300 سال تجربه کند. در عین حال نگاهی به 274 سال تاریخ اخیر این کشور ـ یعنی دوران پس از استقلال از ایران ـ به ما میگوید افغانستان در طول این دوران درگیر جنگهای خارجی و داخلی بوده است.
این کشور سه بار به اشغال نظامی سه ابرقدرت ـ انگلیس در قرن 19، شوروی در قرن 20 و آمریکا در قرن 21 ـ درآمد و البته در هر سه نوبت، «قهرمانانه» از آن خارج شد. در طول این دوران، بهویژه از سال 1357 که کودتای کمونیستی موسوم به «انقلاب ثور» به وقوع پیوست، افغانستان همزمان با جنگ خارجی و درگیریهای مداوم داخلی مواجه بوده است. 30 سال از این دوران 43 ساله، افغانستان در اشغال نظامی شوروی و سپس آمریکا بوده است و در همین دوران جنگ داخلی بین اقوام هم جریان داشته که به دلیل تحریک اشغالگران بوده است. افغانستانیها پس از پایان اشغال این کشور توسط شوروی ـ در سال 1369 ـ به سمت درگیری بین افراد و گروههایی پیش رفت که اخراج ارتش سرخ از این کشور، محصول همکاری آنان با یکدیگر بود.
البته در دوران ده ساله اشغال نظامی افغانستان توسط شوروی، قدرتهای دیگر بینالمللی و منطقهای هم در درگیریهای داخلی این کشور ایفای نقش کردند که باید به آمریکا، انگلیس، عربستان، امارات و پاکستان اشاره کرد. آنان در این دوران به نام کمک به آزادسازی افغانستان از سیطره ارتش سرخ و «کمونیزم بینالملل»، بعضی از گروههای افغانی را که احزاب هفتگانه خوانده میشدند، علیه بعضی از آنان که به احزاب هشتگانه شمال موسوم بودند، تحریک و تسلیح و تأمین مالی میکردند. سیاست آنان این بود که پس از آنکه قوای شوروی افغانستان را ترک کرد، جهادگران افغانی که هر دو صبغه دینی داشتند، به قدرت نرسند و بنای یک دولت اسلامگرای سنی که بهطور طبیعی با دولت اسلامگرای ایران قرابت پیدا میکرد، گذاشته نشود. کما اینکه وقتی طالبان در افغانستان به قدرت رسید، عربستان و پاکستان برای تبدیل پشتونهای طالب به گروهی فرقهگرا و وحدتستیز و رویارو قرار دادن آن با جمهوری اسلامی، همه توان خود را به کار گرفتند که البته موفق نشدند.
3.هویت طالبان
اولین بار در اواخر سال 1372 زمزمه تشکیل گروهی متشکل از طلبههای دینی مدارس پاکستان که گفته میشد تحت حمایت مالی عربستان سعودی قرار دارند، به گوش رسید. پس از چندی و در اوائل سال 1372 گروهی تحت نام «تحریک اسلامی طلبا»، با شعار اجرای شریعت اسلامی موجودیت خود را اعلام کرد. در سال 1373 و در زمان درگیری میان مجاهدین افغانی، نیروهای «طالبان» به شهر مرزی «اسپین بولدک» حمله و آن را تصرف کردند. پس از آن به ترتیب به ولایت قندهار و ولایت فراه حمله کردند. در نیمه دوم شهریور این سال شهر هرات نیز به تصرف آنان درآمد. در نیمه دوم شهریور 1375، شهر جلالآباد و پنجم مهر ماه همین سال بالاخره کابل به تصرف طالبان درآمد و جنگ در ایالتهای دیگر استمرار یافت. سوم خرداد 137
6 مزار شریف به تصرف طالبان درآمد؛ سه روز بعد با «قیام عمومی مردم» از آن عقبنشینی کرد، اما طالبان در حدود 14 ماه بعد (17 مرداد 1377) با تلفات بسیار دوباره بر مزار شریف تسلط یافت.
سه روز پس از این، طالبان بر «ولایت تخار» سیطره پیدا کرد و یک ماه پس از آن ـ 22 شهریور 1377 ـ بر «ولایت بامیان» نیز تسلط یافت. طالبان در 4 آبان 1376 رسماً نام «امارت اسلامی افغانستان» را جایگزین دولت اسلامی افغانستان کرد. بنابراین اگرچه استقرار حکومت طالبان از آبان 1376 شروع شد، اما این به معنای تسلط کامل حکومت طالبان بر همه ولایات و ولسوالیهای این کشور نبود. کما اینکه طالبان در تاریخ پنجم مرداد ماه 1378 حمله وسیع خود را برای تصرف ولایات شمال کابل آغاز کرد. این به معنای آن است که طالبان پنج سال درگیر استقرار حکومت مطلوب خود بود. حکومت مطلوبی که 21 آبان 1380 با سقوط آخرین پایگاههای نظامی آن در اطراف شهر کابل به پایان رسید.
طالبان در این دوره، یک بار پس از آنکه با مقاومت شدید مردم در ولایات شمالی مواجه شد، در تاریخ 9 اردیبهشت 1377 به مذاکره با علمای جبهه متحد شمال در اسلامآباد تن داد. از آن طرف در دوره تشکیل امارت طالبان، این حکومت از سوی سازمان ملل و اکثریت قاطع کشورهای جهان و از جمله اغلب همسایگان این کشور به رسمیت شناخته نشد. سازمان ملل در تاریخ 3 آبان 1378، یک سال دیگر اعتبار حکومت برهانالدین ربانی را که بیش از ده درصد افغانستان در اختیار نداشت تمدید کرد. پارلمان اروپا نیز هفت ماه پیش از سقوط طالبان، «احمدشاه مسعود» وزیر دفاع دولت ربانی را به بروکسل، پایتخت اتحادیه اروپا دعوت و از وی استقبال کرد.
در این دوره هرج و مرج اتفاقات مهمی روی دادند. پنجم مهر ماه 1375، دکتر نجیبالله آخرین رئیسجمهور دوره مارکسیستها که به دفتر سازمان ملل در کابل پناهنده شده بود، به همراه برادرش احمدزی از این دفتر بیرون کشیده شد و به قتل رسید و بدنشان در میادین کابل به دار آویخته شدند.
در تاریخ 17 مرداد 1377، 9 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در حمله مهاجمان به کنسولگری ایران در مزار شریف به شهادت رسیدند. منابع خارجی گروه طالبان را عامل این حمله معرفی کردند که البته با تکذیب مکرر رهبران این گروه مواجه شد. بعضی از منابع امنیتی معتقدند حمله به کنسولگری ایران و شهادت 10 نفر از مأمورین ایرانی توسط سرویس اطلاعاتی پاکستان و با هدف ممانعت از شکلگیری روابط بین حکومت جدید افغانستان و ایران و نیز کشاندن پای ایران به درگیری صورت گرفت و ارتباطی به حکومت طالبان نداشت. در واکنش به تحولات افغانستان و اتفاقاتی که برای دیپلماتهای ایرانی افتاد، ارتش ایران 10 شهریور 77 دستاندرکار برگزاری یک مانور نظامی شد که منابع نظامی آن را علامت ورود ایران به جنگ علیه طالبان ارزیابی کردند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در آن زمان به برگزاری مانور در مرزهای شمال شرق کشور انتقاد و ورود ایران به درگیری را رد کردند.
طالبان در تاریخ 27 اسفند 1378 بزرگداشت عید نوروز را که یکی از وجوه مشترک فرهنگی ایران، افغانستان و چند کشور دیگر است ممنوع کرد و از برگزاری جشن پرهیز داد و آن را غیرمشروع خواند. یک مفتی طالبان در تاریخ 9 اسفند 1379، فتوای نابودی تمام مجسمهها را به عنوان آثار شرک و مشرکین صادر کرد و 13 روز بعد آثار باستانی نایاب در ولایت بامیان تخریب شدند که اعتراضات شدیدی را در پی داشت. در تاریخ 18 شهریور 1380، حدود دو ماه پیش از آنکه آخرین پایگاههای نظامی طالبان در اطراف کابل سقوط کنند، چهره نامدار افغانستان، «احمدشاه مسعود» در منطقه خواجه بهاءالدین ولایت تخار به شهادت رسید. غربیها انگشت اتهام را به سوی طالبان گرفتند؛ اما بررسیهای اطلاعاتی بیانگر آن است که این ترور ناجوانمردانه از سوی سرویس اطلاعاتی انگلیس، MI6 و در پوشش مصاحبه یک خبرنگار و با استخدام عامل انتحاری به وقوع پیوست. گفته میشود آمریکا و انگلیس که در پی حمله به افغانستان و تصرف این کشور بودند، به دلیل آنکه احمدشاه مسعود را مهمترین خطر امنیتی در به نتیجه رسیدن این تهاجم و استقرار سیستم سیاسی ـ امنیتی مدنظر خود میدانستند، پیش از حمله از میان برداشتند و ردپای خود را با عملیات انتحاری از بین بردند تا اتهام علیه گروههای مذهبی نظیر طالبان پذیرفتنی باشد.
پیش از این در تاریخ 20 اسفند 1373 یعنی در آغاز حرکت طالبان برای تصرف افغانستان، شخصیت جهادی برجسته شیعه «عبدالعلی مزاری» در ولایت میدان افغانستان در حالی که اسیر طالبان بود، به شهادت رسید. منابع اطلاعاتی ایران عامل این ترور را سرویس اطلاعاتی پاکستان و بعضی از منابع خارجی طالبان را مسئول به شهادت رساندن آقای مزاری دانستند و گفتند قدرت فوقالعاده مزاری در بسیج مردم و توانایی او در تقریب بین مذاهب باعث شد که طالبان او را مانع مهمی بر سر راه سیطره کامل آنان بر افغانستان و بهخصوص بر ولایات شمالی
آن بداند و وی را از میان بردارد.
4.مذهب و مسلک طالبان
اهل سنت افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک و... «حنفی» هستند. بعضی از محققین معتقدند ابوحنیفه اهل کابل بوده است. حنفیها از نظر روش و نگرش دینی، اهل رأی و اجتهادند. گفته میشود نعمان بن ثابت مشهور به امام حنفیه (150 ـ 80ق) گفته است هر حدیث صحیحی، فارغ از اینکه آن را چه کسی نقل کرده باشد، مذهب من است. بنابراین پیروان ابوحنفیه، گرایش سلفیگری ندارند و با بقیه مذاهب اسلامی رویکرد تسامحی دارند.
طالبان چه از منظر حنفیت و چه از منظر پشتونیت، سلفی به حساب نمیآید. این گروه مثل اکثر احناف، صوفی به حساب میآید و جزو دو فرقه صوفی نقشبندیه و قادریه محسوب میشود. رهبران طالبان به همین دلیل به اندیشههایی مثل «وهابیت» و «داعش» که رویهای تکفیری دارند، حساسند و اعضای خود را از گرایش به آنان پرهیز میدهند. اختر محمد منصور معروف به ملا منصور که سابقاً عضو «حرکت انقلاب اسلامی» بود و در فاصله 3 اردیبهشت 1392 تا 31 اردیبهشت 1395 رهبری طالبان را در دست داشت و سپس توسط پهبادهای آمریکایی کشته شد، در دوره خود در نامهای خطاب به رهبران میدانی طالبان نوشت: «شنیدهام عدهای در طالبان تفکر سلفی دارند. اینها باید از طالبان اخراج شوند.» این افراد اخراج شدند و براساس برخی گزارشهای اطلاعاتی، اخراجیهای طالب از سوی سرویس دولتی افغانستان ـ خاد ـ علیه طالبان به کار گرفته شدند.
مرحوم «عبدالله نوری» رهبر حنفی «حزب نهضت اسلامی تاجیکستان» در زمانی که حکومت افغانستان در دست طالبان بود، به یکی از دیپلماتهای ایرانی گفته بود: «اشتباه نکنید، فکر طالبان فکر حنفی است و در ورای فکر حنفی هم کار نمیکند.» وی در جریان سفر به قندهار با «ملاعمر» رهبر وقت طالبان ملاقات کرد و در پاسخ به این سئوال که ملاعمر برای ایران چه پیامی به شما داد، گفت: «ملاعمر از من خواست به شما بگویم آمریکا میخواهد مار را بگیرد و به شکم شیر بزند تا هر دو کشته شوند.» منظور او از مار دولت طالبان و مراد او از شیر جمهوری اسلامی بود.
طالبان براساس اصول اعتقادی و البته منافع سیاسی خود، مانع دور گرفتن داعش در این کشور شده، حال آنکه جغرافیای افغانستان بسیار مستعد حضور فعال گروههای تکفیری در این کشور است و بعضی از سیاستهای نهادهای اطلاعاتی غربی و سازمانهای اطلاعاتی متعلق به کشورهای منطقه در صدد توسعه نفوذ گروههای تکفیری در این کشور هستند.
یک نکته دیگر تفاوت دیدگاههای سیاسی میان گروههای تکفیری با طالبان است. از نظر داعش و بسیاری دیگر از گروههای تکفیری، مقابله با شیعه و جمهوری اسلامی، اولویت اول و «جهاد قریب» به حساب میآید. آنها در این راه آمادگی دارند با کشورهای مخالف ایران از جمله آمریکا و عربستان وارد ائتلاف بشوند. اما طالبان در طول سالهای حیات خود ـ 1373 تا 1400 ش ـ از تعرض به شیعه اجتناب کرده و آنان را بخشی از امت در نظر گرفته است. از نظر طالبان اولویت در مبارزه با آمریکا و نفوذ غرب است. الان هم مناطق شیعی افغانستان، حتی در مقایسه با مناطق پشتوننشین، سفیدترین مناطق به حساب میآیند. طالبان در این 30 سال خواستار رابطه فعال با جمهوری اسلامی بوده و از نظر امنیتی مراقبت کرده تا در مرز ایران که در حدود سه دهه اخیر در سیطره گروه طالبان بوده است، اتفاق ناخوشایندی روی ندهد. برای تصدیق این ادعا، بررسی وضع امنیتی مرزهای ایران در دوران مورد اشاره کفایت میکند. در این سالها مرزهای ایران با افغانستان از مرزهای ایران با پاکستان، عراق و ترکیه امنیت بیشتری داشته و حال آنکه در همه این سالها، ایران رابطه رسمی با طالبان نداشته است.
درباره رفتارهای سلفی ملاحظهای وجود دارد. همه میدانیم که طالبان در دوره حکومت خود ـ سالهای 75 تا 80 ـ و پس از آن مرتکب تندرویهایی شده است که در قواعد مذهب حنفی نمیگنجند. ممانعت از تحصیل زنان، ممانعت از حضور انفرادی زنان در بیرون خانه، تخریب ابنیه تاریخی، اجبار به داشتن محاسن برای مردان، کوتاه کردن موی سر، اعدام متهمین به زنا بدون رعایت شروط شرع مقدس، مخالفت با مظاهر تمدن غرب نظیر تلویزیون و سینما، بخشی از رفتارهای افراطگرایانه این گروهاند.
واقعیت این است که افراطگرایی و سلفیت لزوماً جنبه مذهبی ندارد و ضرورتاً به وجود استنادهای دینی وابسته نیست. افراطگرایی یک رویکرد و رفتار فردی و یا اجتماعی است که گاهی فارغ از مذهب و استدلالهای دینی صورت میگیرد. افراطگرایی حکومتی، بهخصوص میتواند جنبه سیاسی داشته و متکی به خوی قدرتطلبی باشد. کما اینکه دستورات مذهب ممکن است در مواجهه با برخی از سنتهای معارض قومی و یا اجتماعی، تغییر پیدا کنند و برخی سنتهای قومی جای رویکردهای مذهبی را بگیرند.
یک محقق افغانستانی معتقد است آنچه از افراط دینی طالبان مشاهده کردهایم، ناشی از اعتقادات قومی و قبیلهای موسوم به
«پشتونوالی» است. «رضوانی بامیانی» که سالها با رهبران و بدنه طالبان مراوده داشته است، در مقاله تحقیقی «شاخصههای تفکر دینی طالبان» ـ که در شماره 95 هفتهنامه فریاد عاشورا چاپ کابل منتشر شد ـ نوشت: «عقاید طالبان، آمیزهای از برداشت سطحی آنها از شریعت اسلامی و اعتقادات، آداب و رسوم قومی و قبیلهای پشتون است.» وی میگوید در جریان سفر به قندهار شاهد تناقضات و نقاط مبهم زیادی در افکار و رفتار پیروان این جنبش بودم. از جمله اینکه وقتی از یکی از طلاب جوان شنیدم که با افتخار میگفت، «مولوی احسانالله خان»، استاندار ایالت غزنی زن و مردی را به علت متهم بودن به ارتکاب زنا سنگسار کرده است، پرسیدم: «اثبات این جرم از نظر فقهی تقریباً محال است. شما چطور چهار شاهد عادل را جمع و این دو را سنگسار کردهاید؟»، گفت: «این مسئله با اجماع ثابت شده است و اجماع در این زمینه کافی است!»
اجماع نزد آنان از اصول پشتونوالی است. پشتونوالی مجموعه قوانینی است که زندگی مناطق پشتوننشین را ساماندهی میکند و از اعتقادات و آداب و رسوم ویژهای تشکیل میشود. با استناد به این قانون، خونخواهی و انتقام نزد پشتونها رایج است. در عین حال پشتوانوالی بر جوانمردی، میهماننوازی، شجاعت، شهامت، دفاع از شرف، بهویژه دفاع از حیثیت و شرف زنان تأکید میورزد. پشتونوالی در برخی از امور با شریعت اختلاف دارد. به عنوان مثال اثبات زنای محصنه طبق قانون شریعت اسلامی به چهار شاهد عادل نیاز دارد، اما براساس پشتونوالی، برای اثبات زنا، شایعه کفایت میکند. همچنین در جامعه پشتون، زن از ارث محروم است، اما در شریعت اسلامی، زن نصف مرد ارث میبرد.
یک نکته درباره مذهب تصوف در افغانستان این است که صوفیگری در این کشور از طریق هند وارد شد و در میان پشتونها گسترش یافت و با گذشت زمان، جنبه سنتی خاصی به خود گرفت. بهطوری که محتوای عرفانی آن از دست رفت و خرافات بسیاری داخل آن شد. از این رو پیروان مسلکهایی که به «ملنگ»، «لخت دیوانه» و «جادوگر» معروفند، در احترام به قبور راه افراط در پیش میگیرند و حتی به قبور رؤسای خود هم که وجهه معنوی ندارند احترام میگذارند.
نکته دیگر وجود تطور در مدارس و دروس است. در گزارشی آمده است که در طول حدود 30 سال گذشته تلاش وسیعی برای نفوذ در مدارس دینی پشتونها صورت گرفته است. امارات عربی متحده در این میان بهطور گسترده و در سالیان متوالی به توزیع کتابهای درسی نحلههای سلفی در مدارس پشتون مبادرت ورزیده است. در این زمینه از نقشآفرینی سلفیهایی هم که روزگاری «عرب افغانی» خوانده میشدند و به نام کمک به مبازه با کمونیسم بینالملل و شوروی به افغانستان پا گذاشتند و پس از پایان اشغال افغانستان هم به کشورهای خود باز نگشتند، نباید غفلت کرد. این گروهها در جریان منازعه مجاهدین با برخی از نحلههای سلفی، از گلبدین حکمتیار علیه مجاهدین حمایت میکردند. «اسامه بن لادن» و «عبدالله عزام» دو نمونه از این افراد به حساب میآیند. بنابراین به صرف آنکه در بعضی از رفتارهای طالبان نوعی سلفیگری دیده میشود، نمیتوان از نظر عقیدتی آن را در ردیف سایر گروههای واقعاً سلفی قرار داد. همان طور که نمیتوان هر گروهی را که به خشونت مبادرت میورزد، در ردیف تکفیریها و سلفیها قرار داد. خشونتورزی ممکن است جنبه سیاسی و قدرتطلبانه داشته باشد؛ یا ناشی از نفوذ رهبران بعضی کشورهای عربی باشد و یا ناشی از بروز تحریفها و انحرافات در یک مذهب باشد.
5.واقعیت امروز طالبان
طالبان در طول سه دههای که از پیدایی آن میگذرد، بخشی غیرقابل انکار در جامعه افغانستان بوده است. واقعیت این است که طالبان در حال حاضر هم بهطور طبیعی معرف بخش پشتوننشین افغانستان است و حزبی با نیروهای محدود نیست. هماینک طالبان نزدیک به 30 میلیون نفر از جمعیت و حدود 70 درصد از خاک افغانستان را در سیطره خود دارد. این گروه هماینک حدود 200 هزار نیروی رزمی دارد که دستکم 30 هزار نفر از آنان به صورت منظم و با تجهیزات کامل و همه روزه در اختیار طالبان هستند. طالبان در دوره اخیر تلاش گستردهای برای توسعه قدرت خود و بومیسازی آن انجام داده است. طالبان با درس گرفتن از نگرش صرف پشتونیزم، هماینک تلاش میکند تا در قاعده ملی و نه قومی دیده شود. بر این اساس در ده سال گذشته به موازات ضعیف شدن دولت در کابل و از دست دادن نفوذ و محبوبیت آن، طالبان از میان غیرپشتونها برای خود یارگیری کرده است. به طوری که گفته میشود هماینک مناطق تاجیکنشین توسط تاجیکهای هوادار امارت اسلامی طالبان از دست دولت خارج شدهاند و آزادسازی مناطق ازبکنشین توسط «ازبکهای طالب» انجام میشود. این نشانه عقل و هوشمندی این گروه نیز هست. طالب در این سالها روی پای خود ایستاد و به جایی وابسته نشد. گفته میشود طالبان در سالهای گذشته بهطور میانگین سالانه حدود 5/1 میلیارد دلا
ر درآمد داشته و هماینک حدود شش میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد. بخشی از این درآمد از طریق گسترش فعالیتهای مالیاتی به دست آمده است.
اما از آن طرف دولت اشرف غنی، باور کرده بود که با آمریکا برای استقرار کفایت میکند. کما اینکه فرماندهان ارتش هم گمان میکردند برای همیشه از پوشش هوایی برخوردار خواهند بود و ضرورتی به بومی کردن آن وجود ندارد. همین تصور در رهبران جهادی افغانستان هم وجود داشت؛ لذا دست روی دست گذاشتند تا دولت در لحظه خروج از آمریکا به فروپاشی فوری مبتلا شود. امروز دولت افغانستان و حتی رهبران احزاب جهادی، فاقد هر نوع قدرت مقاومت هستند. این در حالی است که طالبان 20 سال در مقابل آمریکا و نیز در مقابل غرب ایستاد و امروز در هر شهرستان و استان نیروی لازم را دارد. بیدلیل نیست که امروز بیشترین انتقادهای اجتماعی در این کشور متوجه اشرف غنی شده و گرایش به سمت طالبان را پدید آورده است.
در این فضا که طالبان در شرف به دست گرفتن کامل قدرت است و نیروی مقابل آن از توان مقاومت برخوردار نیست و بهزودی سقوط میکند، ما در ارتباط با افغانستان باید چه سیاستی را در پیش بگیریم؟
6.چشمانداز تحولات برای ایران
سقوط دولت غنی حتمی است، ولی از آنجا که این دولت با رأی مردم ـ ولو بخشی از آن یعنی 912 هزار نفر از 2/1 میلیون رأیدهنده و از حدود 15 میلیون نفر از واجدان شرایط رأی ـ سر کار آمده است، حتیالمقدور باید به کار خود ادامه دهد و دولت آینده با رأی مردم سرکار بیاید. توسل به زور و قبضه کردن امور از این طریق میتواند افغانستان را به یک هرج و مرج فراگیر تبدیل کند. این هرج و مرج طبعاً به کشورهای همسایه سرریز میشود که یکی از موارد آن، حرکت میلیونها جمعیت مهاجر به سمت مرزها و شهرهای ایران خواهد بود.
پس گام اول ما باید کمک به شکل گرفتن یک دولت قدرتمند فراگیر در کابل باشد. جمهوری اسلامی در سالهای گذشته این موضوع را پیگیری کرده است و اصولاً ایده مذاکرات افغانی ـ افغانی متعلق به ایران بود و خوشبختانه محقق هم شد، بهگونهای که آمریکاییها اعتراف کردند ایران در حل مشکلات افغانستان به یک محور تبدیل شده است.
گام دوم ما در زمانی است که حکومت با محوریت طالبان تشکیل شده است. در چنین شرایطی حتیالمقدور باید طالبان را متقاعد کنیم تا تشکیل دولت فراگیر را بپذیرد. ما به دلیل آنکه در طول این سالها روابط بسیار خوبی با همه گروههای افغانی و از جمله طالبان داشتهایم، بهتر از هر کشوری میتوانیم مذاکرات بینالافغانی را فعال کنیم و در شکلگیری دولت فراگیر وحدت ملی مؤثر باشیم. دولت وحدت ملی میتواند طالبانمحور هم باشد، به شرط آنکه در آن رعایت حقوق، منافع و امنیت اقوام دیگر هم مدنظر باشد.
7.آمریکا، اخراج از افغانستان و....
همه شواهد و قرائن و بسیاری از اسنادی که توسط دستگاههای رسمی آمریکا منتشر شدهاند، بیانگر آن است که این کشور برای حضور درازمدت در افغانستان برنامهریزی کرده و ماجرای پرابهام 11 سپتامبر 2001 در حکم کلید خوردن حضور 100 ساله آمریکا در این کشور بود. طولانی بودن دوره درگیری آمریکا با مردم و گروههای جهادی و قومی افغانستان و حجم سرمایهگذاریهای انسانی و مالی آمریکا در این جنگ 20 ساله کفایت میکند تا با قاطعیت بگوییم که آمریکا برای حضور در افغانستان برنامهریزی درازمدتی کرده بود. به همین جهت روزی که آمریکا پایگاه نظامی بگرام را ترک کرد، بعضی از کارشناسهای امور راهبردی از آن به عنوان «تصمیمات غیرقابل انتظار» یاد کردند.
آمریکا در این جنگ هر چند برای محافظت از نیروهای نظامی خود، حداکثر تمهیدات ایمنی را در نظر کرفته بود، اما در عین حال خبرهای فرماندهی نظامی آمریکا در افغانستان نشان میدهند که آمریکا در این جنگ، نزدیک به 6000 نیروی ارتش خود را از دست داده است. علاوه بر آن در این جنگ بیش از 3800 نیروی امنیتی بخش خصوصی آمریکا کشته شده و نیز از نیروهای ناتو که در قالب ایساف و تحت فرماندهی آمریکا در این کشور حضور داشتند، دستکم 1500 نفر کشته شدند. از آن طرف هم، در این جنگ دستکم 50 هزار نفر از مردم افغانستان و حدود 60 هزار نفر از نظامیان این کشور کشته شدهاند. آمریکا در طول این جنگ یعنی از سال 2001 میلادی، 29/2 تریلیون دلار هزینه کرده است.
بعضی مدعی شدهاند که خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان به واسطه تغییر سیاست در آمریکا و تمرکز بیشتر آن بر شرق آسیاست. این در حالی است که با فرض اینکه چرخش سیاست آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا واقعیت داشته باشد ـ که تا کنون آثار خارجی آن مشاهده نشده است ـ حفظ تسلط بر افغانستان دقیقاً با سیاست مهار چین و مهار روسیه همخوان است. باید توجه داشته باشیم که هیچ نقطهای در شرق آسیا وجود ندارد که بتواند نقش افغانستان را برای آمریکا ایفا کند. افغانستان از نظر جغرافیایی دقیقاً در نقطه تلاقی چهار قدرت مهم آسیایی یعنی ر
وسیه، چین، ایران و هند قرار گرفته و نزدیکترین نقطه به این چهار کشور است. بر این اساس خروج از افغانستان به هیچ وجه نمیتواند انتخاب آمریکا برای رسیدن به موقعیت برتر باشد.
دکتر محمدحسن زورق معتقد است: «آنچه در ماجرای خروج آمریکا از افغانستان اتفاق افتاده، به خطر افتادن اقتدار آمریکا در غرب آسیاست. وقتی اوباما با محاسبه غلط و اطمینان به پیروزی خود، روی کنار رفتن بشار اسد از قدرت تأکید کرد، هژمونی آمریکا را به خطر انداخت. همه میدانند هژمونی قبل از آنکه یک امر عینی باشد یک امر ذهنی است.
در این صحنه هم باید بدانیم خروج آمریکا از افغانستان مقدمه خروج از غرب آسیاست و این اتفاق میافتد، در حالی که این خروج، خروج آمریکا از همه دنیا را در پی میآورد و این یعنی افول قدرت آمریکا. البته این را هم بدانیم که وقتی یک قدرت رو به افول بگذارد، ریسکپذیری آن بالا میرود، زیرا به هر دری میزند تا صحنه به نفع او تغییر کند.»
آمریکا در صحنه افغانستان به دلیل جمعبندیهای نادرست، مرتکب اشتباهات فاحش شد و بناچار بدون هیچ دستاوردی خاک این کشور را ترک کرد. آمریکا چون بنا داشت برای حداقل صد سال در افغانستان بماند، چندان به استقرار دولتی افغانستانی فکر نکرد. آمریکا در مذاکره با طالبان هم دچار خطای فاحشی شد، چون بدون دریافت هیچ امتیازی با گروهی پای میز مذاکره نشست که در سال 2001 برای براندازی آن وارد جنگ شده بود و این به اعتبار آمریکا لطمه جدی وارد کرد. اشتباه دیگر آمریکا در رویکرد تکبعدی آن به مسایل افغانستان بود که البته در همه جای دیگر هم دیده میشود. نگاه تکبعدی سبب شکلگیری مخالفتهای مردمی و افزایش هزینهها میشود و این چیزی بود که دولت آمریکا به آن اعتنا نکرد.
شهید بزرگوار سردار سلیمانی در سال 1384 که ژنرال «پل برمر» هنوز بر عراق حکومت میکرد، به جمعی از مقامات این کشور گفت: «تن دادن به طرحهای آمریکا بهزودی شما را دچار بحران میکند. همکاری با آمریکا سبب بروز انواعی از فسادها و فراقها میشود و شکاف طبقاتی شما را به جایی میرساند که راهحلی جز تداوم وابستگی نداشته باشید.»
آمریکا با «شکست خفتبار» آخرین پایگاه نظامی خود در بگرام را تحویل داد. بهمحض خروج، میراث شوم آمریکا برای افغانستان که جز ضعف و تنش میان قومیتهای مختلف آن نبود، ظاهر شد. آمریکا دولت و ارتش جدید این کشور را در حالی که بههیچوجه توان و ظرفیت مواجهه با بحران را نداشتند، میان گرداب امنیتی رها کرد.
همه میدانند که در طول 20 سال گذشته، «اخراج آمریکا از منطقه» سیاست ثابت جمهوری اسلامی ایران بوده و همواره بر آن پافشاری داشته و در مورد جزئیات آن برنامهریزی کرده و این جزئیات را به اجرا درآورده است. ایران طبعاً برای اخراج آمریکا از یک کشور، نیازی به وارد کردن نیروی نظامی ندارد، زیرا هزاران نیرو و دهها سازمان در منطقه وجود دارند که در مسئله اخراج آمریکا با جمهوری اسلامی همنظرند.
گروههای ضدآمریکایی در افغانستان در یک تراز نبودند. «طالبان» مهمترین جریانی بود که به دلیل انگیزههای دینی و اعتقاد جدی به مبارزه با آمریکا و نیز برخورداری از شبکه گستردهای از هواداران میتوانست به راهبرد اخراج آمریکا از منطقه کمک کند. از این رو کار با طالبان مورد توجه ایران قرار گرفت. البته طالبان هم خواهان کار با ایران بود؛ زیرا میدانست در اطراف مرزهای افغانستان کشور دیگری که بهطور جدی در صدد اخراج آمریکا باشد، وجود ندارد. تجربه هم نشان داد که دو طرف میتوانند روی یکدیگر حساب باز کنند. این همکاری در عین حال تغییرات مهمی را در روش و نگاه طالبان موجب شد و بهمرور از تفکر طایفهگری به سمت نگاهی ملیتر و سعهصدر بیشتر سوق پیدا کرد. آمریکا بهشدت از همکاری طالبان با ایران ناراحت است، چون میترسد همگرایی این دو به بروز شکاف جدی در استراتژی تقابل اهل سنت علیه جمهوری اسلامی منجر شود و گروههای اهل سنت دیگر در دنیا را به همکاری با ایران ترغیب کند. از نظر واشنگتن این همکاری ممکن است پروژه اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی را از بین ببرد و یا بهطور جدی از آثار آن بکاهد
🔴 نقل است،یکی از علمای اهل سنت که حساسیتهای نابجایی نسبت به عزاداری شیعیان برای امام حسین داشت،به علامه امینی اعتراض کرد که چرا شیعیان بعد از این همه سال، این همه برای آن حضرت عزاداری میکنند، این همه هیاهو و غوغا برای چیست؟
علامه امینی فرمودند:ما برای واقعه غدیر این همه هیاهو و غوغانکردیم،جشن نگرفتیم،اطعام نکردیم،عیدی ندادیم وتعظیم شعائر نکردیم؛حاصل این شد که بگویند منظور رسول الله از جمله"من کنت مولاه فعلی مولاه"در آن هوای گرم با آن مقدمات و موخرّات، محبت ورزیدن به علی بوده است! نه سرپرستی وجانشینی
امروز نیز اگر این عزاداریها برای شهادت پسر علی در آن فاجعه عظیم نداشته باشیم،خواهیم دید که میگویند حسین بن علی شب عاشورا تب کرد و ظهر عاشورا از دنیا رفت.
✍️ زهرا احمدی
#ثامن
💢 کشتیهای حامل سوخت نرسیده دشمنان مقاومت را آشفته کردند
♦️ «سعد الحریری» رییس جریان المستقبل و نخست وزیر مکلف سابق در واکنش به اظهارات سید حسن نصرالله درباره واردات سوخت از ایران گفت: استقبال از کشتیهای ایرانی موجب برخورد با جامعه بینالملل خواهد شد.
🔹 وی افزود که حزبالله میداند که کشتیهای حمایتی ایران با خود به لبنان خطرات و تحریمهای بیشتر به همراه خواهند داشت.
🔹 وی همچنین با اشاره به اظهارات سید حسن نصرالله مدعی شد که تلقی کردن کشتیهای ایران به مثابه خاک لبنان "اوج تضییع حاکمیت ملی" این کشور است و این اظهارات به مثابه تبدیل شدن لبنان به یکی از استانهای ایران است.
👈 گزارشها و یاددشتهای متعدد نشان میداد که عربستان و آمریکا اوضاع و بحران اقتصادی و سوخت در لبنان را بهترین فرصت برای چیره شدن بر حزبالله میدانند.
👈 تحلیلگران معتقدند که حل شدن بحران سوخت و یا دارو توسط ایران میتواند منجر به قوی شدن جایگاه مقاومت شود.
🆔https://eitaa.com/samen01markazi
✅ اولین پسلرزه سخنرانی سیدحسن نصرالله
♨️ ریاست جمهوری لبنان: سفیر ایالات متحده از تصمیم واشنگتن برای کمک به لبنان برای دستیابی به نیروی الکتریکی به عون اطلاع داد
💠 ریاست جمهوری: سفیر آمریکا رئیس جمهور میشل عون را از موافقت انتقال انرژی لبنان از طریق سوریه مطلع کرد
💠 میشل عون، رئیس جمهور آمریکا، با تماس سفیر ایالات متحده در مورد موافقت دولتش برای واردات برق از اردن مطلع شد.
🔰 سفیر آمریکا در لبنان: انتقال گاز مصر از طریق اردن و سوریه تسهیل میشود و به شمال لبنان میرسد.
پی نوشت :
این رخداد مهم نشان میدهد آمریکا به شدت از افتادن لبنان در دامان ایران ترسیده و قصد دارد فشارها به لبنان را کاهش دهد.
🆔https://eitaa.com/samen01markazi