⚡️🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️
🌹
⭕️ #فلسفه_زندگی_محدود در اين #دنيا چيست؟ چرا خداوند عمر طولاني تري به انسان نميدهد؟
🔷همانطور كه در تعبيرات ديني آمده است، #زندگي_دنیا صرفا #مقدمه و پلي براي #حياتي_ديگر و آن حيات، #اصل است. اين زندگي اگر فقط به ظواهرش بسنده شود، لهو، لعب، زينت، تفاخر و تكاثر است، اما باطن آن زندگي جاودانه است؛ سعادتمندانه يا شقاوتمندانه: «اعلموا أنما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر في الأموال و الأولاد كمثل غيث أعجب الكفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يكون حطاما و في الآخرة عذاب شديد و مغفرة من الله رضوان و ما الحيوة الدنيا إلا متاع الغرور» آنچه اين دنيايي است، از بين ميرود و فقط آن چيزي باقي ميماند كه رنگ و بوي الهي پيدا كرده باشد: «ما عندكم ينفد و ما عندالله باق - و كل شيء هالك إلا وجهه.»
🔷اگر به اين نگرش در زندگي برسيم و درك كنيم كه #زندگي_واقعي، همان زندگي اخروي است، نه زندگي دنيوي، خواهيم پذيرفت كه اين زندگي بايد محدود باشد، نه بي نهايت؛ زيرا كه صرفا مقدمه است و غايت و #هدف نيست. اگر اصل محدوديت را بپذيريم، ديگر مناقشه در مقدار آن روا نيست؛ زيرا هر مقداري كه باشد، باز جاي اين سؤال باقي ميماند كه: «چرا اين قدر؟!».
🔷قرآن كريم نقل ميكند كه عده اي چنان #دنيا_زده شده اند كه آرزو ميكنند هزار سال زندگي كنند و اگر حتي اين قدر زندگي كنند، اما باز راضي نميشوند و بيشتر ميخواهند. در هر صورت، اين زندگي موجب نجات آنها از آتش نخواهد شد؛ يعني اگر انسان دنيا را غايت خود قرار دهد، به هيچ حدي راضي نميشود، اما اگر اصل محدوديت را پذيرفتيم، ديگر مقدار آن مهم نيست و مصلحتش را به خداوند واگذار ميكنيم.
🔷حقيقت اين است كه #آخرت_باوران تمام شدن زودتر اين زندگي و رسيدن سريعتر به آن زندگي را طلب ميكنند:
«ولو لا أجل الله التي كتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم في أجسادهم طرفة عين خوفا من العقاب و شوقا إلي الثواب.» زيرا كه آنان #كيفيت_زندگي خود را بهبود بخشيده اند و ديگر دلبستگي كميت آن نيستند و چون با #ايمان و #عمل_صالح، آخرت خود را آباد ساخته اند، شوقشان به مرگ و ورود به #زندگي_حقيقي، بيش از شوق طفل به پستان مادر است: «و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدي أمه.»
📕زندگي پس از مرگ، حسين سوزنچي، ج ۴، ص ۵۰
|منبع: وبسایت راسخون