یک پرونده عجیب و غریب در دادگاه
بر پایه باورهای خرافی:
این واقعه در استان خوزستان، شهر مسجدسلیمان در محله چهاربیشه اتفاق افتاده است. ماجرا از زبان قاضی این پرونده اقای حموله نقل شده:
یکی از اهالی محله چهاربیشه شب ها به سختی میخوابید و یا کابوس میدید.
تصمیم میگیره بره پیش دعانویس.
دعانویس هم بهش میگه چون روح تو در برزخ گیر کرده باید بری غسال خونه تا تو را مثل مرده ها بشویند؛ روحت آرامش پیدا کنه و تو راحت بشی...
این بدبخت هم میره غسال خونه و به غسال میگه: جناب شما منو بشوی فکر کن من مرده ام, هرچقدر دستمزدت باشه من دو برابر میدم.
غسال وقتی تصمیم به شستنش میگیرد. حاجی بهش میگه: تورو خدا این لیف را کنار بگذار. برو لیف تمیز بیار پولش را میدهم...
غسال هم میگه باشه و میره اتاق بغلی تا لیف نو بیاره! در همین حین، خانواده یکی از مرحومین میان که عزیزشون را ببرند میبینند که غسال نیست از همدیگه می پرسند: پس غسال کو؟؟؟
یهو این حاجی رو دستش نیمه خیز میشه و میگه غسال رفته لیف بیاره!!!!
یکی از بستگان مرحوم همونجا سکته میکنه و میمیره. یکی دیگه میاد فرار کنه سرش میخوره به طاق بالای درب و ضربه مغزی میشه...
الان این پرونده در دادگاه در جریان است. در شرایطی که نه غسال مقصر بوده نه اون حاج آقای بدخواب...
نه قتل عمد میتونه باشه
نه قتل شبه عمد.
واقعا قضات پرونده در مخمصه افتاده اند.
البته از دیدگاه فلسفه مقصر اصلی، جهل و باورهای خرافی است.
#منطق
#فلسفه
#باورهای_غیر_منطقی
https://eitaa.com/Andy_Andishe