eitaa logo
مسجد تاریخی قلعه بروجرد
207 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
معمولاً انگشترهایش را می‌بخشید به این و آن. برادرم یک انگشتر عقیق خیلی زیبا به من داده بود؛ من هم دادمش به عبداالله، اما شرط کردم که به کسی ندهد. گفتم: «این یکی را باید یادگاری نگه داری!» انگشتر مدتی تو دستش بود تا اینکه یک روز دیدم دیگر نیست. پرسیدم: «انگشتر چی شد؟» گفت: «حالا حتماً باید بدانی؟» اصرارم را که دید، گفت: «رفته بودم عیادت یک مجروح جنگی. انگشتر طلا دستش بود؛ آن را درآوردم، گذاشتم توی جیبش و انگشتر عقیق را دستش کردم!» راوی:همسر شهید @samenbagherololom