ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#بخش_بیست_وچهارم از کرونا تابهشت روز بعد ,خیلی از کسانی که صفحه های مجازی را دنبال میکردند ,سوالا
#بخش_بیست_وپنج
از کرونا تابهشت
اخبار جدیدی از سرتاسر جهان میرسید وهمه خبراز واقعه ای بزرگ میداد,اول صبح بود,با کمک زهرا بساط صبحانه را جمع کردم ومیخواستم ظرفها رابشورم,در همین حین کلیپی که برایم رسیده بود را دانلود کردم ودرحالی که ظرفها رامیشستم,گوشی را گذاشتم روی بلندگو تاصدای کلیپ را هم بشنوم.
انگار قسمتی از سخنرانی همین عثمان که درسوریه قیام کرده،بود.
با دقت گوش کردم,چه حرفهای قشنگی میزد,حرف از زنده کردن احکام اسلام,حرف از عدالت میزد ومیگفت:بیایید به ما بپیوندید با ما بیعت کنید تا دنیا را به بهشتی زیبا تبدیل کنیم...
چقدر حرفهایش اغوا کننده وآشنا مینمود,اره درسته، دقیقا حرفهای دولت اسلامی عراق وشام یا همان داعش رامیزد ,زمانی که موصل را فتح کردند ومرکز حکومتشان نمودند,دقیقا همین حرفهارا بلغور میکردندو به خورد ملت میدادند وباهمین وعده ها عده ای راهمراه خودکردند وچه سرها نبریدندوچه کودکانی رانابود نکردند وچه جنایتها که مرتکب نشدند,با شنیدن این حرفها ,شکم تبدیل به یقین شد که این عثمان ,حاکم خود خوانده شام از طرف یهود وصهیونیست حمایت میشود .
دستهایم را پاک کردم ودوباره کلیپ را از اول ,آوردم تا تصویرش را هم ببینم.
مردی که پرچمی سرخ رنگ کنارش اویزان بود,خدای من ,هرچه بیشتر دقت میکردم وبه تصویر این مرد زل میزدم ,مطمین تر میشدم....درسته....خودشه.....باورم نمیشد....
اره من این نشانیها راجایی خوانده ام, کلیپ را استپ کردم وفوری به سمت کتابخانه رفتم,نهج البلاغه راباز کردم،ج۱ص۱۹۴ بود,مولا علی ع مشخصات سفیانی را اینچنین داده بود:او فرزندآکله الاکباد(هندجگرخوار)است, صورتی خشن وترشرو دارد,سر اوبزرگ ودرصورت او اثر آبله است,وقتی به اونگاه میکنی گمان میکنی که یک چشم دارد اما چنین نیست بلکه یک چشم اوفشرده تر از چشم دیگر است,نام اوعثمان وپدرش عتبه است...
هزار وچندین سال پیش مولایم علی ع نشانه های این گرگ خونخوار را داده بود وحالا با یک نگاه به تصویر ,یاد این کلام مولا افتادم ,چون زمانی که قبل از این نهج البلاغه رامیخواندم به اینجایش رسیدم ,تصویر را در ذهنم تصور کردم وثبت نمودم....
خدایاااا شکرت....ظهور نزدیک است...ازخوشحالی درپوست خود نمیگنجیدم,نا خوداگاه به طرف حسن وحسین وعباس که کنارم داشتند بازی میکردند رفتم وهرسه شان را دربغلم گرفتم وبوسیدم...اشک میریختم واشک شوق بود....
کم کم در خبرها امد که رژیم صهیونیستی با همدستی سعودیهای صهیونیست وبرخی کشورهای عربی نیروهای زیادی به سوریه اعزام کرده اند تا درسپاه عثمان خدمت کنند,نعمانی نامی در همه ی کشورها راه افتاده بود وبرای عثمان,یاهمان سفیانی بیعت میگرفت وعجیب اینکه خیلی از مردم سوریه بااوبیعت کردند وبه سپاهش پیوستند...
لشکر سفیانی روز به روز,بیشتر وبیشتر میشد وهمه صحبت از خوبی ومهربانی وعدالت سفیانی میکردند تااینکه...
ادامه دارد...
#قلم_پاک_ط_حسینی
@samenfanos110