eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
905 دنبال‌کننده
28هزار عکس
14.2هزار ویدیو
357 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 فواید روزه داری از معتبرترین سایتهای علمی جهان 💚 🚸 ، روش پیشگیری و درمان های صعب العلاج مثل انواع روزه داری میتواند در پیشگیری و درمان بعضی از انواع تومورها از جمله برای سرطان به کار آید. سلول های سرطانی مثل بقیه سلولها، به نیاز دارند تا زنده بمانند و رشد کنند. تحقیقات نشان میدهد روزه با دادن به سلولهای سرطانی آنها را ضعیف میکند و مانع رشد سرطان میشود. http://yon.ir/BFGNC http://yon.ir/zQp4p http://yon.ir/00rwt 🚸 مطالعات نشان میدهند که روزه داری به افراد و بیماران و کمک میکند. روزه سطح قند و چربی خون و بافتها را تنظیم میکند. ذخایر چربی مقاوم در برابر را میسوزاند و با سوختن چربی های اضافی بدن، فعالیت قلب و رگها را بهبود می بخشد. http://yon.ir/ssJBf http://yon.ir/6U8w6 🚸 روزه داری برای بیمارن مبتلا به مفید است (دانشگاه جانز هاپکینز) Fasting may benefit patients with epilepsy http://yon.ir/83EF0 🚸 روزه داری خطر بیماری در بدن را کاهش میدهد (دانشگاه کلمبیا) Fasting-like diet reduces multiple sclerosis symptoms http://yon.ir/D4gWK 🚸 "روزه داری" باعث میشود سموم بافت بدن سوزانده شوند و نه تنها باعث تعادل میشود بلکه سم موجود در بدن را به شکل PCBs آزاد میکند و باعث افزایش سلامت و نرم شدن رگهای بدن میشود. ✅دقیقا این است معنای . واژه رمضان از ریشه «رمض» گرفته شده، یعنی 🔥 سوزاندنی که خاکستر ندارد و و در ماه رمضان هم سموم و بدن میسوزد و هم سموم 🌹
✍️ 💠 مصطفی در حرم (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده می‌شد. ابوالفضل مرتب تماس می‌گرفت هر چه سریعتر از خارج شویم، اما خیابان‌های داریا همه میدان جنگ شده و مردم به حضرت سکینه (علیهاالسلام) پناه می‌بردند. 💠 مسیر خانه تا حرم طولانی بود و مصطفی می‌ترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن را دنبال ما فرستاد. صورت خندان و مهربان این جوان ، از وحشت هجوم به شهر، دیگر نمی‌خندید و التماس‌مان می‌کرد زودتر آماده حرکت شویم. خیابان‌های داریا را به سرعت می‌پیمود و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس می‌داد چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد که در پیچ خیابان، سه نفر مسلّح راه‌مان را بستند. 💠 تمام تنم از ترس سِر شده بود، مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس می‌کرد این را حفظ کند. سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت و آن‌ها نمی‌خواستند این طعمه به همین راحتی از دست‌شان برود که هر چهار چرخ را به بستند. ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود. 💠 چشمم به مردان مسلّحی که به سمت‌مان می‌آمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را می‌شنیدم که خدا را صدا می‌زد و سیدحسن وحشتزده سفارش می‌کرد :«خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجه‌تون می‌فهمن نیستید!» و دیگر فرصت نشد وصیتش را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید و دیگری وحشیانه در را باز کرد. نگاه مهربانش از آینه التماسم می‌کرد حرفی نزنم و آن‌ها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد. 💠 دیگر او را نمی‌دیدم و فقط لگد وحشیانه را می‌دیدم که به پیکرش می‌کوبیدند و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمی‌زد. من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده و رحمی به دل این حیوانات نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند، بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمی‌دیدند زانوانش حریف سرعت آن‌ها نمی‌شود که روی زمین بدن سنگینش را می‌کشیدند و او از درد و ضجه می‌زد. 💠 کار دلم از وحشت گذشته بود که را به چشم می‌دیدم و حس می‌کردم قلبم از شدت تپش در حال متلاشی شدن است. وحشتزده خودم را به سمت دیگر ماشین می‌کشیدم و باورم نمی‌شد اسیر این شده باشم که تمام تنم به رعشه افتاده و فقط را صدا می‌زدم بلکه شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید. 💠 اسلحه را به سمتم گرفته و نعره می‌زد تا پیاده شوم و من مثل جنازه‌ای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد. با پنجه‌های درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید که ‌دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشی‌ها روی زمین نفس‌نفس می‌زند و با همان نفس بریده چشمش دنبال من بود. 💠 خودش هم بود و می‌دانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان می‌کند و نگاهش برای من می‌لرزید مبادا زبانم سرم را به باد دهد. مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله جانسوزش بلند بود و به هر زبانی التماس‌شان می‌کرد دست سر از ما بردارند. 💠 یکی‌شان به صورتم خیره مانده بود و نمی‌دانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشتزده چه می‌بیند که دیگری را صدا زد. عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید :«اهل کجایی؟» لب و دندانم از ترس به هم می‌خورد و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد :«خاله و دختر خاله‌ام هستن. لاله، نمی‌تونه حرف بزنه!» 💠 چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان می‌گفت :«داشتم می‌بردم‌شون دکتر، خاله‌ام مریضه.» و نمی‌دانم چه عکسی در موبایلش می‌دید که دوباره مثل سگ بو کشید :« هستی؟» یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند و من حقیقتاً از ترس لال شده بودم که با ضربان نفس‌هایم به گریه افتادم. 💠 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پای‌شان کشید و مادرانه التماس کرد :«دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج می‌کنه! بهش رحم کنید!» و رحم از پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد. به‌نظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس می‌کشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :«بذارید خاله و دخترخاله‌ام برن خونه، من می‌مونم!» که را روی پیشانی‌اش فشار داد و وحشیانه نعره زد :«این دختر ایرانیه؟»... ✍️نویسنده:
🌺 من روزه میگیرم چون روزه فقط آب و غذا نخوردن نیست.. 🍺🍵 فقط فهمیدن درد گرسنه ها و فقیرا نیست.. فقط و دادن و کمک کردن نیست.. فقط برای تندرست موندن نیست.. اینام هست اما چیزای دیگه هم هست.. 👌☺️ 🌺 چون وقتی روزه ام فقط دهان و معده ام نیست.. 😊 زبانم 👄 هم روزه است.. نباید دروغ بگم، نباید دشنام بدم، نباید افترا بزنم، چون روزه دارم😉 دستم 🖐 هم روزه است.. دیگه هر کاری نمیکنم، هر چیزی نمینویسم، هر صفحه ای باز نمیکنم، به همه کمک میکنم.. پاهام 🐾 هم روزه است.. دیگه هر جایی نمیرم.. چشم 👁 و گوش 👂 و تمام اعضا و جوارحم روزه است.. 😍 🌺 من عاشق روزه ام چون وقتی تشنه و گرسنه میشم، خدا رو شکر میکنم که بهم 👈اجازه داده، براش سختی بکشم، براش تشنگی و گرسنگی رو تحمل کنم آخه با چه کاری میشه به کسی که خیلی عاشقشی ❤️ و دوسش داری، نشون بدی تا چه حد دوسش داری؟ 😘 تا حدی که بخاطر اون از و بگذری.. بخاطر همین هم خدا گفته، هر عمل فرزند آدم برای خودشه، جز روزه که برای من است.. پاداشش هم با خودمه💐 🌺 من عاشق روزه ام چون وقتی سحر بلند میشم، پر از آرامش میشم 🌺 من عاشق روزه ام چون هیچ لحظه ای قشنگ تر و شادتر از لحظه و چشیدن خرمای بندگی نیست💋 🌺 من عاشق روزه ام چون روزه گرفتن خیلی خوبه چون این بندگی 🙏 رو دوس دارم احساس خوب 🙏 🌺 من عاشق روزه ام چون با روزه به خودم نشون میدم که من در برابر و نفسانیات، عاجز و بیچاره 😖 نیستم قوی و صبور و بااراده و پرتحملم.. 💪👊 سالمم و میتونم خویشتنداری کنم👏 🌺 من عاشق روزه ام چون روزه، صورت رو سیاه میکنه⚫️ روزه شیطان را رسوا میکنه👽 چون ها به روزه دار سلام میکنند و براش استغفار میکنند چون با روزه نه فقط لبم، که همه اعضای بدنم، خدا میگن 😇😇 🌺 من عاشق ماه رمضونم چون ماهیه که دست شیطان توش بسته است حتی گناهکارا هم بخاطر روزه دارها حیا میکنند و کمتر گناه میکنند..😰🙂 من عاشق ماه رمضونم چون ثانیه به ثانیه اش پر از خیر و برکته و حتی خوابم 😴 هم عبادته حتی بوی دهان روزه دار، پیش خدا عزیزه☺️ 🌺 من عاشق ماه رمضونم چون روزه ماه ، بدن رو پاک میکنه رمضان از «رمض» گرفته شده، یعنی سوزاندن. 🔥 سوزوندنی که خاکستر نداره و توی ماه رمضون، آلودگی های آدم خووووب میسوزه هم سموم و بدن میسوزه هم سموم تا این جسم و روح، توی آتش جهنم نسوزه.. 💥 آخر ماه رمضون که میشه، پاک و پاکیزه شدیم پر از عطر خدا 🍃
🌺 من روزه میگیرم چون روزه فقط آب و غذا نخوردن نیست.. 🍺🍵 فقط فهمیدن درد گرسنه ها و فقیرا نیست.. فقط و دادن و کمک کردن نیست.. فقط برای تندرست موندن نیست.. اینام هست اما چیزای دیگه هم هست.. 👌☺️ 🌺 چون وقتی روزه ام فقط دهان و معده ام نیست.. 😊 زبانم 👄 هم روزه است.. نباید دروغ بگم، نباید دشنام بدم، نباید افترا بزنم، چون روزه دارم😉 دستم 🖐 هم روزه است.. دیگه هر کاری نمیکنم، هر چیزی نمینویسم، هر صفحه ای باز نمیکنم، به همه کمک میکنم.. پاهام 🐾 هم روزه است.. دیگه هر جایی نمیرم.. چشم 👁 و گوش 👂 و تمام اعضا و جوارحم روزه است.. 😍 🌺 من عاشق روزه ام چون وقتی تشنه و گرسنه میشم، خدا رو شکر میکنم که بهم 👈اجازه داده، براش سختی بکشم، براش تشنگی و گرسنگی رو تحمل کنم آخه با چه کاری میشه به کسی که خیلی عاشقشی ❤️ و دوسش داری، نشون بدی تا چه حد دوسش داری؟ 😘 تا حدی که بخاطر اون از و بگذری.. بخاطر همین هم خدا گفته، هر عمل فرزند آدم برای خودشه، جز روزه که برای من است.. پاداشش هم با خودمه💐 🌺 من عاشق روزه ام چون وقتی سحر بلند میشم، پر از آرامش میشم 🌺 من عاشق روزه ام چون هیچ لحظه ای قشنگ تر و شادتر از لحظه و چشیدن خرمای بندگی نیست💋 🌺 من عاشق روزه ام چون روزه گرفتن خیلی خوبه چون این بندگی 🙏 رو دوس دارم احساس خوب 🙏 🌺 من عاشق روزه ام چون با روزه به خودم نشون میدم که من در برابر و نفسانیات، عاجز و بیچاره 😖 نیستم قوی و صبور و بااراده و پرتحملم.. 💪👊 سالمم و میتونم خویشتنداری کنم👏 🌺 من عاشق روزه ام چون روزه، صورت رو سیاه میکنه⚫️ روزه شیطان را رسوا میکنه👽 چون ها به روزه دار سلام میکنند و براش استغفار میکنند چون با روزه نه فقط لبم، که همه اعضای بدنم، خدا میگن 😇😇 🌺 من عاشق ماه رمضونم چون ماهیه که دست شیطان توش بسته است حتی گناهکارا هم بخاطر روزه دارها حیا میکنند و کمتر گناه میکنند..😰🙂 من عاشق ماه رمضونم چون ثانیه به ثانیه اش پر از خیر و برکته و حتی خوابم 😴 هم عبادته حتی بوی دهان روزه دار، پیش خدا عزیزه☺️ 🌺 من عاشق ماه رمضونم چون روزه ماه ، بدن رو پاک میکنه رمضان از «رمض» گرفته شده، یعنی سوزاندن. 🔥 سوزوندنی که خاکستر نداره و توی ماه رمضون، آلودگی های آدم خووووب میسوزه هم سموم و بدن میسوزه هم سموم تا این جسم و روح، توی آتش جهنم نسوزه.. 💥 آخر ماه رمضون که میشه، پاک و پاکیزه شدیم پر از عطر خدا 🍃
@Aminikhaah8163017848.mp3
زمان: حجم: 11.69M
🔈 📣جلسه اول 🔹️شرح ضوابط حاکم بر عالم ملکوت * جلسات را کامل گوش کنید * شرح چهار داستان تجربه پس از مرگ * داستان اول تجربه پس از مرگ از کتاب خاطره های آموزنده آیت‌الله ری شهری * سکته قاری قرآن و توسل او به حضرت زهرا سلام الله علیها * ایست قلبی قاری قرآن * رویت باطن عالم * صعود روح او به آخرین طبقه آسمان * ملاقات با سیدی نورانی * معجزه ی حیات مجدد * فضیلت ملکوتی قرائت قرآن * فیض حضور در محضر رهبر * تجربه نزدیک به مرگ رهبر انقلاب در واقعه ترور مسجد ابوذر * سیر در مراتب عالم برزخ در خواب * چشم ملکوتی کودکان * درجات ورود به عالم برزخ * مدیریت تابش در موت اختیاری و طی الارض * داستان موت اختیاری آیت الله بهجت * ورود به عالم سفلی * دو اصل ورود به عالم برزخ * شروع ورود به عالم برزخ با دیدن همه اعمال زندگی در یک لحظه ⏰ مدت زمان:۲٧:۵١ 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110