eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
907 دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
12هزار ویدیو
329 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان هزاران هزار نفر را می بخشد و در شب عید فطر اندازه کل ماه مبارک رمضان می بخشاید در روایت است اگر کسی درماه رمضان بخشیده نشوند دیگر بخشیده نخواهد شد مگر در امروز روز عرفه است.... دعای عرفه امام حسین(علیه السلام) حج نا تمام..... کربلا.... هرجا حسین هست بخشایش خاص خداهست..... امروز را راحت از دست ندهیم، روزه امروز بسیار سفارش شده است ولی بزرگان می گویند اگر روزه به دعای عرفه خلل وارد می کند بهتر است روزه نگیرد و به دعای عرفه با کیفیت بهتری بپردازد التماس دعا @fanos25
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
⭕️معرفی #کتاب_خوب ♦️کتاب #مصطفی_و_مرتضی 🔹#مرتضی_عطایی با نام جهادی #ابو_علی از شهدای مشهدی مدافع حرم است که خبر شهادت او در #روز_عرفه سال ۹۵، خیلی‌ها را بهت‌زده کرد. 🔹او جانشین #شهید_مصطفی_صدرزاده بوده و بهانه نویسنده در مصاحبه با او بیان خاطراتی از آقا مصطفی؛ اما #شهادت مرتضی، این مصاحبه‌ها را تبدیل به کتابی درباره خودش می‌کند. 👈خاص بودن این کتاب از آن جهت است که از زبان خود #شهید بیان شده است! نویسنده: علی‌اکبر مزدآبادی انتشارات: یازهرا @Afsaran_ir
🌸ندبه های انتظار🌸 🔴روز ،تنها روزی که همه از محل اقامت آقا امام زمان عج خبر دارند! (قسمت اول) ✳️جناب حجت ‏الاسلام آقاى قاضى زاهدى گلپايگانى میفرمايد: 🔰من در تهران از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه يكى از اخيار تهران است، شنيدم كه می‏گفت: 💠 من از اول جوانى مقيّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آن‏قدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقيةاللَّه، روحى فداه، مشرف گردم. 🍃 لذا سالها به همين آرزو به مكه معظمه مشرف می‏شدم. در يكى از اين سالها كه عهده ‏دار پذيرايى جمعى از حجاج هم بودم، ✨شب هشتم ماه ذيحجه با جميع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنكه حجاج به عرفات بيايند، براى زوارى كه با من بودند جاى بهترى تهيه كنم. ♻️تقريباً عصر روز هفتم بارها را پياده كردم و در يكى از آن چادرهايى كه براى ما مهيا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غير از من هنوز كسى به نيامده است. 🌙آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آن‏كه نيمه‏ هاى شب ديدم 🌷سيد بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به در خيمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلى، سلام عليكم. ☘ من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ايشان وارد خيمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوانها كه تازه مو بر صورتشان روييده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند. 🔆من ابتدا مقدارى از آنها ترسيدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آنها اعتماد كردم. 🔷جوانها بيرون خيمه ايستاده بودند ولى آن سيد داخل خيمه تشريف آورده بود. 🌸ايشان به من رو كرد و فرمود: حاج محمد على! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟.. 🌸حضرت فرمودند: شبى در بيابان عرفات بيتوته كرده ‏اى كه جدم حضرت سيدالشهداء اباعبداللَّه ‏الحسين(علیه السلام) هم در اينجا بيتوته كرده بود. 💠 من گفتم: در اين شب چه بايد بكنيم؟ 🌹فرمودند: دو ركعت نماز می‏خوانيم، در اين نماز پس از حمد، يازده مرتبه قل ‏هواللَّه بخوان. 🔰لذا بلند شديم و اين عمل را همراه با حضرت انجام داديم. پس از نماز آن حضرت يك دعايى خواندند كه من از نظر مضامين مانند آن دعا را نشنيده بودم. ☘ حال خوشى داشتند و اشك از ديدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم. 🌺ولى حضرت فرمودند: اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد.(و من همچنان متوجه منظور ایشان نمی شدم!!) ♻️سپس به حضرت گفتم: 🔴به نظر شما الآن حضرت (علیه السلام) در كجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خيمه است. 💠دوباره سؤال كردم: ، كه میگویند حضرت ولیعصر(علیه السلام) در عرفات هستند، در كجاى عرفات میباشند؟ 🌷فرمود: حدود جبل‏ الرحمة. گفتم: اگر كسى آنجا برود آن حضرت را میبيند؟ فرمود: بله، او را می‏بيند ولى نمى‏‌شناسد. 🔆گفتم: آيا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولیعصر(علیه السلام) به خيمه‏ هاى حجاج تشريف می آورند و به آنها توجهى دارند؟ 🌻 فرمود: به خيمه شما می ‏آيد؛ زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل مى‏‌شويد. 💥در اين موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟ ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده‏ ام ولى چاى نياورده ‏ام. ❄️عرض كردم: آقا اتفاقاً چاى نياورده‏ ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد؛ زيرا فردا می‏روم و براى مسافرين چاى تهيه مى‌‏كنم. 🌺حضرت فرمودند:چای با من. ✍ادامه دارد.. 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
🌺ندبه های انتظار🌺 🔴 ،تنها روزی که همه مردم از محل اقامت آقا امام زمان عج باخبر هستند! (قسمت دوم و آخر) 💚حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دم كرديم، به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چاي هاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند. ✨من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: غذايى دارى، بخوريم؟ گفتم: بلى نان و پنير هست. فرمودند: من پنير نمیخورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بياور، من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند. 🌸سپس به من فرمودند: حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) میدهم، تو براى پدر من يك عمره به‏ جا بياور. 💠عرض كردم: اسم پدر شما چيست؟ 🌹فرمودند: اسم پدرم "سيد حسن" است. گفتم: اسم خودتان چيست؟ فرمودند: سيد مهدى. 🍃 من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. 🌟وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم. 🔰پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند، من در بيابان هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم! 🌟 يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه، ارواحنافداه، بوده ‏اند، به‏ خصوص كه اسم مرا میدانستند و فارسى حرف میزدند! ❤️نامشان مهدى(علیه السلام) بود و پسر امام حسن عسكرى(علیه السلام) بودند... 🔰نشستم و زارزار گريه كردم... شرطه‏ ها فكر میکردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثيه مرا برده ‏اند، دور من جمع شدند. ♻️اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گريه ‏ام شديد شد. 💠فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضيه را نقل كردم، او هم براى اهل كاروان جريان را شرح داد و در ميان آنها شورى پيدا شد. 🌟اول غروب ، نماز مغرب و عشا را خوانديم. بعد از نماز با آن‏كه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده ‏اند: »فردا شب من به خيمه شما می آيم؛ زيرا شما به عمويم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل مى‏شويد 🍃« خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پيدا كرده بودند، 🌹ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقيةاللَّه، روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، بودم. 🔆بالاخره نزديك بود روضه تمام شود كه كاسه صبرم لبريز شد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ناگهان ديدم حضرت ولیعصر(علیه السلام) بيرون خيمه ايستاده‏ اند و به روضه گوش میدهند و گريه میكنند... 🔴 خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، ولى ايشان با دست اشاره كردند كه چيزى نگو... ▪️ و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چيزى بگويم. من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقيةاللَّه، روحی فداه، آن طرف خيمه ايستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گريه می‏كرديم و من قدرت نداشتم كه حتى يك قدم به طرف حضرت ولى‏عصر(علیه السلام) حركت كنم. 🌹بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشريف بردند.... 🌴🍃🌷🌴🍃🌷🌴🍃🌷🌴 📙برگرفته از: آثار و بركات حضرت امام حسين(علیه السلام)، ص23، قضيه 5. منبع: موعود؛ شماره چهل و دو 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
در میان کوفیان من یک تنه یار تو ام.. من وفادار تو ام... تو علی هستی من میثم تمار تو ام.. من وفادار تو ام.. 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
توصیه حجت الاسلام به کسانی که توان قربانی کردن ندارن... 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110