⛔️ سوال: چرا واقعه عاشورا اتفاق افتاد؟ امام حسین(ع) برای دین مردم قیام کرد یا برای حکومت؟! علت قیام #کربلا چه بود؟ چرا حضرت سیدالشهدا قیام کرد؟ و چرا واقعه قتل عام 72 تن از بهترین فرزندان و یاران رسول خدا(ص) رخ داد؟! ⛔️
🔵 برخی ممکن است یکی از جوابهای زیر را به این سوال بدهند:👇
❌امام حسین(ع) بخاطر #دعوت_کوفیان قیام کرد. (این نظر معتقدست معاذالله حضرت سیدالشهدا، ظرفیت پیروان خود را درست محاسبه نکرده بود.(اشتباه محاسباتی!!))
❌امام حسین(ع) صرفا برای به دست گرفتن #قدرت و سلطنت و بدست گرفتن حکومت بر مسلمین علیه یزید شورید.
❌ امام حسین(ع) قیام کرد که به وصال خداوند برسد! و خداوند او را برای شهادت برگزیده بود و اختیاری نبود! (غیرارادی بودن قیام و تفسیر عاشقانه)
❌ امام حسین(ع) از قبل می دانست که شهید میشود و از سوی جدشان دستور مستقیم داشت که به سوی کربلا حرکت کند! (مثلا نوعی #خودکشی سیاسی)
❌امام حسین(ع) برای بهشت رفتن شیعیان کشته شد. هر کاری خواستی در طول سال بکن، با گریه 10 روز محرم، پاک می شود. (رویکرد مسیحی)
✅ اما #پاسخ:👇👇
امام حسین(ع)به طور مشخص به دو علت زیر قیام کردند:
1⃣ #امربعروف و نهی از منکر: مبارزه با #ظلم و ستم دستگاه حاکم (یزید) و اعتراض به رویکرد ضداسلامی حکومت یزید. بیعت نکردن با حکومت فاسد و غیرمشروع و نشان دادن انحراف در اسلام.
خطبه امام حسین(ع) در منا در همین مورد است تا به جامعه اعلام کند با #حاکم_مسلمین که علنا خلاف #اسلام عمل میکند، نباید #سازش کرد.👌
سیدالشهدا(ع) در این مرحله #موفق شد ⚡️صدای اعتراض به ظلم و انحراف در سیره پیامبر(ص) را نه تنها به مردم آن زمان که به مردم همه زمانها اعلام کند. ⚡️ فریاد #تسلیم نشدن و #سکوت و #سازش با حکام جور را برای همیشه در جهان طنین انداز کرد تا همه بدانند برای جلوگیری از انحراف در اسلام و حکومت طاغوت تا پای جان باید ایستاد.✌ و همرنگ ظالمان نشد. عدم بیعت امام زمینه رشد فکری و قیام های بعدی را نه تنها در بین مردم زمان که تا همیشه تاریخ، ایجاد کرد. دقیقا این ویژگی قیام امام حسین(ع) است که مسیحی و سنی و هر آزاده ای در جهان را مجذوب ایشان می کند. 👌
2⃣ تشکیل #حکومت اجرا کننده اسلام (در صورت مهیا شدن شرایط) (نه رسیدن به قدرت و سلطنت و امارت!!)
امام در این مرحله موفق نشد ⚡️ و از همین رو، شیعه، "منتظر" است تا با قیام آخرین امام، انتقام خون ایشان گرفته شود و حکومت اسلامی در سراسر جهان برپا شود. ✌🙏
🔴 اینکه چرا قیام ایشان به "تشکیل حکومت" که هدف دوم بود نرسید، علل و عوامل مختلفی دارد. از جمله:
👈1. #خواب آلودگی و #انحراف تدریجی جامعه اسلامی از اسلام ناب عصر رسول الله(ص) به مرور زمان و فراموش شدن و غفلت جامعه اسلامی از آموزه های قرآنی. سرگرم شدن جامعه به امور دنیوی و فراموش کردن سلوک پیامبر. #دنیاگرایی و سست عهدی کوفیان، بعنوان مهمترین شهر اسلامی در آن زمان، معلول همین وضعیت بود. آنها به عبیدالله بن زیاد، #شمشیر دادند🗡 و #سکه گرفتند. 💰(و دنیا را بر دین برگزیدند)
🔸حضرت اباعبدالله فرمود: باید خونمان را به صورت این خواب زده ها بپاشیم تا بیدار شوند.🔸
👈2. #قساوت و بیرحمی حکومت اموی تا آنجا که برای خون عزیزترین فرزند رسول خدا هم ارزشی قائل نبودند و به هر شیوه ای مایل بودند ایشان را به قتل برسانند. علت خروج امام حسین با خانواده شان از #مدینه و رفتن به #مکه (حرم امن خدا) هم همین موضوع بود. چون به حاکم مدینه فرمان داده شده بود، یا از امام #حسین بیعت بگیرد و یا او را به قتل برساند. اما وقتی جان امام در مکه هم در خطر بود، تصمیم به خروج از مکه و حرکت به سمت #کوفه گرفتند.
👈 3. این نکته ناگفته نماند، امام حسین(ع) به شهادت خویش علم داشتند و #آگاهانه راه شهادت را برگزیدند. با این حال نه امام #حسین(ع) نه امیرالمومنین(ع) و نه پیامبر(ص) و نه هیچکدام از اهلبیت در زندگی سیاسی خویش از دانش #غیبی استفاده نمیکردند و پیشگامی و اسوه بودن آنها مبتنی بر وضع موجود و ارزیابی ظاهری بوده است.🌹
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_دوم 💠 بهقدری جدی شده بود که نمیفهمید چه فشاری به مچ دستم وارد میکند و ب
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_سوم
💠 دلم میلرزید و نباید اجازه میدادم این لرزش را حس کند که با نگاهم در چشمانش فرو رفتم و محکم حرف زدم :«برا من فرقی نداره! بلاخره یه جایی باید ریشه این #دیکتاتوری خشک بشه، اگه تو فکر میکنی از #سوریه میشه شروع کرد، من آمادهام!»
برای چند لحظه نگاهم کرد و مطمئن نبود مرد این میدان باشم که با لحنی مبهم زیر پایم را کشید :«حاضری قید درس و دانشگاه رو بزنی و همین فردا بریم؟» شاید هم میخواست تحریکم کند و سرِ من سوداییتر از او بود که به مبل تکیه زدم، دستانم را دور بازوانم قفل کردم و به جای جواب، دستور دادم :«بلیط بگیر!»
💠 از اقتدار صدایم دست و پایش را گم کرد، مقابل پایم زانو زد و نمیدانست چه آشوبی در دلم برپا شده که مثل پسربچهها ذوق کرد :«نازنین! همه آرزوم این بود که تو این #مبارزه تو هم کنارم باشی!»
سقوط #بشّار_اسد به اندازه همنشینی با سعد برایم مهم نبود و نمیخواستم بفهمد بیشتر به بهای عشقش تن به این همراهی دادهام که همان اندک #عدالتخواهیام را عَلم کردم :«اگه قراره این خیزش آخر به ایران برسه، حاضرم تا تهِ دنیا باهات بیام!» و باورم نمیشد فاصله این ادعا با پروازمان از #تهران فقط چند روز باشد که ششم فروردین در فرودگاه #اردن بودیم.
💠 از فرودگاه اردن تا مرز #سوریه کمتر از صد کیلومتر راه بود و یک ساعت بعد به مرز سوریه رسیدیم. سعد گفته بود اهل استان #درعا است و خیال میکردم بههوای دیدار خانواده این مسیر را برای ورود به سوریه انتخاب کرده و نمیدانستم با سرعت به سمت میدان #جنگ پیش میرویم که ورودی شهر درعا با تجمع مردم روبرو شدیم.
من هنوز گیج این سفر ناگهانی و هجوم جمعیت بودم و سعد دقیقاً میدانست کجا آمده که با آرامش به موج مردم نگاه میکرد و میدیدم از #آشوب شهر لذت میبرد.
💠 در انتهای کوچهای خاکی و خلوت مقابل خانهای رسیدیدم و خیال کردم به خانه پدرش آمدهایم که از ماشین پیاده شدیم، کرایه را حساب کرد و با خونسردی توضیح داد :«امروز رو اینجا میمونیم تا ببینم چی میشه!»
در و دیوار سیمانی این خانه قدیمی در شلوغی شهری که انگار زیر و رو شده بود، دلم را میلرزاند و میخواستم همچنان محکم باشم که آهسته پرسیدم :«خب چرا نمیریم خونه خودتون؟»
💠 بیتوجه به حرفم در زد و من نمیخواستم وارد این خانه شوم که دستش را کشیدم و #اعتراض کردم :«اینجا کجاس منو اوردی؟» به سرعت سرش را به سمتم چرخاند، با نگاه سنگینش به صورتم سیلی زد تا ساکت شوم و من نمیتوانستم اینهمه خودسریاش را تحمل کنم که از کوره در رفتم :«اگه نمیخوای بری خونه بابات، برو یه هتل بگیر! من اینجا نمیام!»
نمیخواست دستش را به رویم بلند کند که با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید :«تو نمیفهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو آتیش میزنن و آدم میکُشن! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمیبینی؟»
💠 بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی #محبت میداد که رام احساسش ساکت شدم و فهمیده بود در این شهر غریبی میکنم که با هر دو دستش شانههایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد :«نازنین! بذار کاری که صلاح میدونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمیخوام صدمه ببینی!» و هنوز #عاشقانهاش به آخر نرسیده، در خانه باز شد.
مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از حد قدش را بیقوارهتر میکرد. شال و پیراهنی #عربی پوشیده بودم تا در چشم مردم منطقه طبیعی باشم و باز طوری خیره نگاهم کرد که سعد فهمید و نگاهش را سمت خودش کشید :«با ولید هماهنگ شده!»
💠 پس از یک سال زندگی با سعد، زبان عربی را تقریباً میفهمیدم و نمیفهمیدم چرا هنوز #محرمش نیستم که باید مقصد سفر و خانه مورد نظر و حتی نام رابط را در گفتگوی او با بقیه بشنوم.
سعد دستش را به سمتش دراز کرد و او هنوز حضور این زن غیرسوری آزارش میداد که دوباره با خط نگاه تیزش صورتم را هدف گرفت و به عربی پرسید :«#ایرانی هستی؟»
💠 از خشونت خوابیده در صدایش، زبانم بند آمد و سعد با خندهای ظاهرسازی کرد :«من که همه چی رو برا ولید گفتم!» و ایرانی بودن برای این مرد جرم بزرگی بود که دوباره بازخواستم کرد :«حتماً #رافضی هستی، نه؟»
و اینبار چکاچک کلماتش مثل تیزی #شمشیر پرده گوشم را پاره کرد و اصلاً نفهمیدم چه میگوید که دوباره سعد با همان ظاهر آرام پادرمیانی کرد :«اگه رافضی بود که من عقدش نمیکردم!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═❁✨❈[﷽]❈✨❁
ویژگیهای یاران #امام_زمان عج
(#آماده_باش! برای ظهور)
🍀.*درباره قومی صحبت میکند که به دلیل صفات خاص، از فتنهها به سلامت عبور میکنند.*
امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:*👇👇👇
💠. *«؛ پس گروهی در آن زمان #صیقلی میشوند، همانطور که آهنگر، #شمشیر را صیقلی میکند»*.
📗. *« دیده آنها به #نور_قرآن_جلا داده میشود*
🍀. *و #تفسیرقرآن در #گوشهایشان جا گرفته شود*
📚و در شب، #جام_حکمت را به آنها بنوشانند، پس از اینکه در بامداد نیز آشامیده باشند»* ( #خطبه150)
،،
💠منتظران ظهور #آماده_باش!! با تقویت ویژگی های بیان شده #مولا_علی علیه السلام
#قرآن_کتاب_زندگی_اهل_بیت_الگوی_زندگی
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110