eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
903 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
14.3هزار ویدیو
359 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
ا🌸﷽🌸ا ⚠️ !!!⚠️ 🔹این وجیزه اندکی طولانی اما بسیار است ! ▪️چند روز قبل آشنایی تعریف می کرد که برای خرید به بازار رفته بودم ! 👈از یکی از در مورد اوضاع اقتصادی سوال کردم که چه خبر !؟ ▪️او که از پروپاقرص روحانی در دو انتخابات گذشته بود بلافاصله گفت: به رهبر دلار ارزان شده ! 😏شنیدن این خبر که به دستور اوضاع دارد خوب می شود هرچند در ابتدا برای آقای رهبری و دلچسب است ! ☝️اما اگر اندکی کنیم می فهمیم که شاید فتنه آینده همین باشد !!!! 👈خب اگر به دستور رهبری دارد می شود لابد قبلا به دستور رهبری شده !!!! 👈خب اگر با رهبری این حل می شود چرا دستور نداده !! 🔺تمرکز دشمن با واسطه نظام خود بر بدنام کردن خیمه انقلاب است ! 🔺این _معاویه در مواجهه با حضرت امیر صلوات الله علیه بود که اتفاقا هم جواب داد !!! ▪️الان دیگر دشمنان به خوبی اند رمز شکست ناپذیری این انقلاب کجاست ! ▪️اینها انقلاب های مردمی را در جهان یکی پشت دیگری به زمین کوبیدند ! ▪️فقط و فقط به این دلیل مهم که یک یکپارچه بودند ! ▪️چهل سال است که دارند از چپ و راست و زمین و آسمان و ... این انقلاب را می زنند ! ▪️آسیب رساندند ! حرکت را کند کرده اند! ، خسارت وارد کرده اند! ☝️ اما انقلاب همچنان پا برجاست ! 🔹طی پنج سال گذشته به لطف کاملا و منفعلانه دولت فخیمه مردم در تنگناهای مختلف اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته اند ! 🔹بازی دشمن دارد به مراحل خود نزدیک می شود ! 🔹آهسته اهسته این بازی به زمین انقلاب کشیده شود ! 🔹مدتهاست که شروع این بازی و شیطانی شنیده می شود ! ▪️یقینا انگلیسیها پشت همه این خباثتها نقش آفرین بوده اند ! ▪️چرا که شکل و شمایل فتنه ها در کشور ما اغلب بوده ! 🔸اینکه گاه و بیگاه دولتی ها واژه معظم رهبری را همراه با این جمله که :در جریان هستند ! بکار می برد بی علت نیست ! 🔸اینکه توپ را با هزار بازی انداختند در رهبری بی علت نیست ! 🔸اینکه می خواهند نیروهای کشور را با اهرمهای و مذاکرات برجام تضعیف کنند علتش است ! 🔸کسب های پی در پی در مسائل اقتصادی و بودجه و سیاسی و قضائی و اجتماعی از آقای رهبری علتش همین است ! 🔸مدام دارند رهبری را به همه پدیده های خورده جامعه می زنند تا ضربه آخر را به همینجا بزنند ! 🔸یک اجازه را برای برداشت از تو سعه ملی و برای روستائیان از رهبری گرفتند و با همان اجازه محدود توسعه را... !!! 🙄برایتان نیست این جماعت اصلاح طلب و اعتدالی و لیبرالی که در همه این سالها با رهبری کرده اند چرا به یکباره اینهمه رهبری را کوک کرده اند ! 🔹فتنه دارد به مراحل خود می رسد ! 🔹حالا دیگر تا حدودی دست ها روشده است ! 🔹این روزها داریم به بازی دشمن نزدیک می شویم ! 🔹چند قدم مانده تا این هفت سر را به زمین بکوبیم ! 🔹به همین نسبت هم کار برایمان تر و پیچیده تر شده ! 🔹فتنه این روزها ممکن است از هر سر برآورد ! 🔹از اردوگاه گرایان تا نژادی ها و طلبها و ..... 🔹از دولت تا مجلس تا مجمع و تا قوه قضائیه .... 🔹توجه کنید که دشمن کردن هر در هر که رخ دهد به رهبری است ! 🔹هر کسی هرچه در توان دارد باید برای و و شده از به میدان بیاورد ! ▪️امروز وقت آتش باختیارها ست ! یا علی مدد 💐✋️ مرگ بر ضد ولایت فقیه👊✊️ جانم فدای رهبر ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند واین شعار را در عمل هم ثابت خواهیم کرد
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (علیه‌السلام) خو
✍️ 💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت. 💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت. 💠 عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید. در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای صبح در گوش جانم نشست. 💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. 💠 در تاریکی هنگام ، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم. 💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم. عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. 💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم. صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. 💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» 💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!» 💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!» اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم و با همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟» 💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.» و من می‌ترسیدم تا آغاز عملیات تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت... ✍️نویسنده:
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴خبــرخــوب 😊 کودکان جمهوری اسلامی ایران، کودکان جهان را از آن خود کردند.😍😊😃 فقط در میان بیش از ۲۰۰ کشور جهان۲۴ کشور باید در سطح دنیا بالا می رفتند، فرزندان ایران اولین گروه از ۲۴ گروه شدند و بالا رفتند و باز از میان این ۲۴ کشور که آمریکا و چین هم جز آنان بودند مقام اول دنیا را کسب کردند. ✍ رضا اشرف پور Eitaa.com/samenfanos110
💢 فاطمه(س) میتوانست... ایام شهادت دختر آخرین پیامبر خداست. فاطمه میتوانست در نیاید. فاطمه میتوانست سکوت کند و صاحب شود. فاطمه میتوانست با خلفا بیعت کند و جامعه ای که مدیون پدرش بودند شود. فاطمه میتوانست در خانه بماند و فرزندانش را بزرگ کند. فاطمه میتوانست بفکر وضع حمل طفل در رحم باشد. فاطمه میتوانست مسامحه کند و ثروت باغ فدک را بدست آورد. فاطمه میتوانست اما اگر این رفتارها را میکرد دیگر فاطمه نبود. فاطمه به ما آموخت همه چیز باید فدای علی زمان شود. شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد. ✍ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110