🔰 #معرفیشهید | #محمود_عقیلی
♦️ محمود در اهواز متولد شد و در همان شهر اهواز هم بزرگ شد او تا موقع سربازی، به شغل جوشکاری اشتغال داشت محل خدمتش هم ژاندارمری بود یک سال و اندی هم در تهران خدمت کرد بعد از گذراندن دورهی آموزشی به اهواز آمده بود و میگفت: «می خواهم پیش پدر و مادرم باشم تا مواقع مرخصی بهتر بتوانم به آنها خدمت کنم» و بعد از جلب نظر فرماندهی خود به اهواز آمد.
🌷 شش ماه هم در آنجا خدمت کرد همیشه در جبهه بود آخرین باری که به خانه آمد ده روز مرخصی گرفته بود دو سه روزی ماند و دوباره به جبهه باز گشت و دیگر ما از او خبری نداشتیم تا این که یک روز آمدند درب منزل و گفتند: «بچه ی شما شهید شده است و پیکرش را هم به سرد خانه ی شهدای اهواز آورده اند». باران گرفته بود که از کوچه سر رسید بر اوج موج دست پر از بال و پر رسید سوغات، گل برای محله خریده بود با زخم های سرخ تنش از سفر رسید دل را به دست پاک خداوند داد و بعد بی دل به آسمان زد و وقت سحر رسید قامت به سجده رفن و قیامت قیام کرد حتی به گوش کل ملائک خبر رسید خورشید در تلاطم اشک و غرور آه باران گرفته بود که از کوچه سر رسید.