eitaa logo
قرارگاه ثامن قم
1.2هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
8.5هزار ویدیو
516 فایل
شبکه بصیرت افزایی و روشنگری بسیج. «جهاد تبیین» یک فریضه است؛ یک فریضه‌ی قطعی و فوری است و هر کسی که میتواند[باید اقدام کند]. جهت ارتباط با ادمین: @Baharan68 آدرس کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
22.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳 به نیابت از شهدا، رأی می‌دهیم... 🎥 دعوت مادر بسیجی شهید «سعیدکریمی» از ملت شریف ایران برای شرکت پرشور در انتخابات ۱۴۰۲ تهیه و تنظیم: قرارگاه مردمی حضور @koneshgharan_hozor
بسم الله الرحمن الرحیم 🍂به اصلح رأی دهید. 🍂 🔶 وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَي الْمَدِينَةِ يَسْعَي قَالَ يَا مُوسَي إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ (قصص /٢٠) ⚡️ترجمه : و (در اين هنگام) مردى از دورترين نقطه شهر (كه مركز استقرار فرعونيان بود) شتابان (به سوى او) آمد و گفت: اى موسى! همانا سران قوم در مورد تو مشورت مى كنند تا تو را بكشند، پس (فوراً از اينجا) خارج شو، همانا كه من از خيرخواهان و دلسوزان تو هستم. 🔴 گاه، یک کار ساده، سرنوشت يك ملّت را عوض مى كند. چه بسا كه اگر اين مرد، اخبار را به موسى عليه السلام نمى رساند و آن حضرت از شهر بيرون نمى رفت، به دست مأموران فرعون كشته مى شد. و آنگاه بنی اسرائیل هرگز از ظلم فرعون نجات پیدا نمی کردند. 🍁 اما همین یک نفر، با یک خبر رسانی به موقع، باعث نجات یک جامعه در آینده شد. ✅ یک رأی دادنِ صحیح به فرد اصلح، می تواند باعث تغییر نتیجه آراء، و نجات و سعادت جامعه شود. ثامن قم @samenqom313
🌺یک نکته از مناجات شعبانیه :🌺 🍂 اِلـهي اُنْظُرْ اِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ، وَاْستَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَاَطاعَكَ... ⚡️خدایا همانطور که به بنده های خوبت نگاه می کنی، به من نگاه کن. 🍁 همان بنده هایی که وقتی صدایشان میکنی، جوابت را میدهند، و وقتی به کارشان می گماری، اطاعتت می کنند. ⭐️چنین افرادی، مقرب درگاهت هستند و نگاه خاص و ویژه به آنان میکنی. من هرچند مثل آن بندگان خوبت نیستم، ولی آن نگاه خاص تو را طالبم، تا با نگاه تو من نیز شبیه آن خوبان شوم. ✅ بنابراین؛ کسانی از عنایت خاص خدا بهره مند میشوند که: 1⃣ دعوت و اوامر خدا را بی پاسخ نگذارند. 2⃣ مطیع تامّ دستورات الهی باشند. ثامن قم @samenqom313
📣 خوشبختی چیزی جز آرامش نیست 🔹پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می‌کرد. او همیشه شادمانه آواز می‌خواند، کفش وصله می‌زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش بازمی‌گشت. 🔸در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود. تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می‌زد و شاگردانش برایش کار می‌کردند، کم‌کم از آوازخوانی‌های کفاش خسته و کلافه شد. 🔹یک روز از کفاش پرسید: درآمد تو چقدر است؟ 🔸کفاش گفت: روزی سه درهم. 🔹تاجر یک کیسه زر به‌سمت کفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه عمر کارکردنت هم بیشتر است. برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آوازخواندنت مرا کلافه کرده. 🔸کفاش شوکه شده بود، سردرگم و حیران کیسه را برداشت و دوان‌دوان نزد همسرش رفت. 🔹آن دو روزها متحیر بودند که با آن پول چه کنند. از ترس دزد شب‌ها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند و تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه زر. 🔸پس از مدتی کفاش کیسه زر را برداشت و نزد تاجر رفت. کیسه را به تاجر داد و گفت: بیا سکه‌هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. همان درآمد کم به من لذت بیشتری می‌دهد. 🆔 @Masaf ثامن قم @samenqom313
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار رحیم نوعی اقدم: در محضر خدا کل هشت سال دفاع مقدس و دفاع از حرمم را با یک رأی عوض میکنم ثامن قم @samenqom313