•.
بعد هزار سال یه شب واسم نوشت...!
جان من بمیرد و اشک روی گونه های تو نریزد...!
براش نوشتم خیلی دیر گفتی ...!
گفت مگه نمیگن همیشه وقت هست...؟
گفتم یه ماهی رو چند ساعت میتونی بدون آب نگه داری ...؟
گفت با کلمات بازیم نده...!
گفتم جوابمو بده...!
گفت ماهی بدون آب میمیره...!
گفتم پس میدونستی من بدون تو میمیرم باز رفتی ...؟
گفت آدمی رو که برگشته رو از برگشتن پشیمون میکنی ...؟
گفتم اونی که رفته به رفتن هزار بار فکر کرده حتی وقتی برگرده هم باز میره چون رفتن رو بلد شده فقط تو تنظیماتش موندن تعریف نشده...!
گفت سختش نکن...!
گفتم چی میخوای از جون بی جونم دیگه...!
گفت چند بار منو کشتی تو خودت...!
گفتم تو با نبودنت منو کشتی آدم مرده دیگه جون نداره کسیو بکشه ...!
گفت برگشتم ببین...!
گفتم تو همون لحظه که رفتی مردم...!
الان برگشتی مرده رو با چی زنده کنی ...!
با نفسات...؟!
با خنده هات...؟!
با صدات ...؟!
یا با اعتمادو باوری که رفت ...!
میخواستم که بره...!
رفت ...!
رفت...!
رفت...! :)
◥ #دلی | #حوالی_خودم◤
.•