چه ارثی برده از گلهای مریم روسری هایت! که جان میگیرم از عطرش ولی هر بار،میمیرم لبت شیرین تر از قند است و این یعنی تو کندویی و من زنبورکی غمگین که کام از قند میگیرم چه زیبا میتوان خواند از نگاهت شعر نیما را! به شدت با شب و شعر و همین آهنگ درگیرم! دلیل 'سیب گفتن'های زیبایت بگو با من چرا هر لحظه عکس یادگاری با تو میگیرم؟! بخوان در گوش من شیرین ترین وزن غزل هایت من از وزن تمام شعر های زندگی سیرم! #مشاعره

#مشاعره بنی آدم ابزار یکدیگرند، گهی پیچ و مهره گهی واشرند یکی تازیانه یکی نیش مار یکی قفل زندان، یکی چوب دار یکی دیگران را کند نردبان، یکی میکشد بار نامردمان یکی اره شد، نان مردم برد یکی تیغ شد، خون مردم خورد یکی چون کلنگ و یکی همچو بیل یکی ریش و پشم و یکی بی سبیل یکی چون قلم خون دل می خورد یکی خنجر است و شکم می درد خلاصه پر از نفرت و کین و اندوه و آز نه رحم و نه مهر و نه لطف و نه ناز همه پر کلک، پر ریا حقه باز! چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها پا گذارند فرار😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#طنزانه 😂

🌹خرماپزون‌🌹 ای‌ دوست‌ بده‌ مژده‌ که‌ فصل‌ #رطب آمد هرچند ز گرمای‌ هوا جان‌ به‌لب‌ آمد #خارک‌ شده‌ #دمباز و دگر آخر تیر است جای‌ گلت‌ و #خمره‌، درام‌ و حلب‌ آمد پختیم‌ ز گرما و کنون‌ #خرما_پزون‌ شد تش‌باد در این‌ دشت‌‌ و دمن‌ روز و شب‌ آمد با آنکه‌ هوا گرمه‌ و گشتیم‌ #عرق‌سوز شادیم‌ و غزلخوان‌‌ که‌ نشاط‌ و طرب‌ آمد درباغ‌ بلند است‌ نوای‌ خوش‌ دشتی کز صوت‌ خوشش‌ برتن‌ و جان‌ تاب‌وتب‌ آمد سخت‌ است‌ رطب‌ چیدن‌‌ و رفتن‌ به‌ سرنخل این‌ کوشش‌ و زین‌ عشق‌ که‌ ما را عجب‌‌ آمد شیرین‌ سخنی‌ خصلت‌ مردان‌ جنوب‌ است این‌ قصه‌ به‌ هر انجمنی‌ منتخب‌ آمد مهر وطن‌ اندر رگ‌ آنهاست‌ غیاثی آیین‌ وفایی‌ که‌ به‌ رسم‌ ادب‌ آمد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دوشنبه 30/4/1404 فی‌البداهه‌پاسلارغلامرضاغیاثی🌹 #مشاعره