کاروان بنی‌اسد و دسته‌ای که سال‌هاست حاجت می‌دهد میدان قیام تهران امروز یادآور روز دفن شهدای کربلا به دست طایفه بنی اسد است. سالهاست در تهران و اخیرا در شهرهای دیگر مراسمی ویژه در این روز اجرا می‌شود. مراسمی که نه شبیه تعزیه و نه کاروان‌های سینه‌زنی و زنجیرزنی است. امروز شیعیان زیادی برای برافراشتن پرچم امامشان به مراسم علامت‌کشی می‌آیند. خیلی از مردم به این‌ مراسم اعتقاد دارند و جدای از موضوع عزاداری و همراهی کاروان بنی‌اسد برای گرفتن حاجات خود پای دل به این خیابان می‌گذارند.

🎥 در برنامه حسینیه بهشت شبکه دو اتفاق ناگواری برای حاج اکبر بازوبند، پیرغلام اهل بیت علیهم السلام افتاد اما او روضه حضرت عباس علیه السلام را ترک نکرد... ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂

 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم 📆جمعــــــــہ ......۱۴۰۳/۰۴/۲۹ #محرم 🏴 🏴 🏴 https://eitaa.com/joinchat/183173121Ceb7539d574 #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

🌻سلام علیکم🌻 صبح آخرین جمعه تیرماهتون بخیر 🌼سلام بر مهدی فاطمه (س) 🌿درد درمان میشود 🌼با ذکر يا مهدی مدد 🌿سخت آسان میشود 🌼با ذکر يا مهدی مدد 🌿بس که آقايم 🌼غريب است و ندارد ياوری 🌿چشم گريان میشود 🌼با ذکر يا مهدی مدد 🌼الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج🌼

#سلام_امام_زمانم 😍✋ جمعه به جمعه چشم من منتظر نگاه #تو ڪے دل خسته ام شود😞 معتڪف پناهِ #تو زمزمه ے لبان من این طلبست از #خدا🕊 ڪاش شوم من عاقبت یڪ نفر از سپاهِ #تو...🌱 صبحتون_مهدوی #امام_زمان #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

تنها راه عاقبت به‌خیری امام زمان عجّل الله و یاری ایشان است . معلوم نیست ما تا #ظهور حضرت زنده باشيم ، اکنون را دریاب و امام زمانت را یاری کن . #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

#حضرٺ_ارباب_سلام✋ دارم همه دم روی تمنّـا به‌ حسین محتاج‌ترم از همه ؛ امّا به‌ حسین نزدیک‌ترین جواب را می‌شنـــوم از دور سـلام می‌کنم‌تا به حسین #من_الغریب_الے_الحبیب❤️ #السلام_علیک_یاسیدالشهدا✋ #صبحتون_حسینی #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

ماه‌پیشونی.. کربلایی حسین ستوده ‌‌یا صاحب الزمان عج #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

#قسمت_آخر #سادات_بانو سید ضیا الدین نگاهی به پدر کرد آه سردی کشید زیر لب زمزمه کرد ما باید از اینجا برویم پدر چای تلخ را به سمت سید تعارف کرد کجا می خواهید بروید فخر السادات خیلی کوچک ضعیف هست مادر در حالی از حیاط داخل اتاق آمد روبه سید آقا سید شما مهمان ما هستید اگر از این شهر بروید از نجمه بانو دور می شوید سید در حالی که چایی را به دهانش نزدیک کرد شرایط من طوری نیست که بتوانم در این شهر بمانم من به عنوان یک فراری هستم ، عیالم را هم شهید کردند این شهر خاطرات تلخی برایم به جا گذاشته است مادر بغضش را فرو داد حالا کدام شهر می روید سید در فکر فرو رفت اصفهان ،شهر خیلی آرامی هست فاصله ی زیادی هم با اینجا دارد فقط شما زحمت بکش خانه را برای فروش بگذار پولش هم بگذار به حساب زحمت هایی که کشیدی پدر در حالی که به فکر فرو رفته بود این چه حرفی هست آقا سید شما رسیدی اصفهان نامه بنویس مو محل زندگیت را بگو من هم می آیم و پولت را می دهم و دیداری تازه می کنیم من در حالی که اشک روی گونه هایم جاری می شد با هق هق خیلی دلم برای فخر السادات تنگ می شود هوای گرگ و میش روز چهارشنبه 17شهریور ماه درست نمی توانسیم جلوی پشمان را بیبنم مادر در حالی که با فانوس جلوی دالان آمد فخر السادات را به دست سید داد تا را به آغموس بگیرد سید پدر را بغل کرد نگاهی به فخر السادات کردم که با آرانش خوابیده بود زیر لب به آیت الکرسی خواندم که در کلاس قرآن یاد گرفته بودم سید خدا خافظی کرد واز خانه خارج شد نگاه من خیره به او بود نویسنده : تمنا 🌺 کپی در صورتی که با نویسنده صحبت شود 🌿 پایان 🍃🌹