هدایت شده از Seyyedmeisam
98-4-4-حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
13.36M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
📚 با موضوع توجه ویژه امام صادق(ع) به اصحاب و شیعیان
🗓 سه شنبه چهارم تیر ماه
🗂 حجم : ۱۲.۷ مگابایت
📝 متن کامل برنامه(در حال آماده سازی)
💠 @samtekhoda3
♦️حکایتی شنیدنی از حضرت امام صادق علیه السلام
🔸 اسحاق بن ابی ابراهیم میگوید: من و معلی بن خنیس نزد امام صادق ع بودیم که مردی از اهل خراسان وارد شد و گفت: یا ابن رسول الله! از دوستی و ارادت من به شما اهل بیت مطلع هستید و بین من و شما فاصلهای دور و دراز است و اموالی که همراهم بوده کم آمده و نمیتوانم به خانه و کاشانهام برگردم مگر اینکه کمکم کنید.
امام صادق (ع) به چپ و راست نگاهی کرد و فرمود: آیا نشنیدید که برادرتان چه گفت؟ همانا کار خیر آن است که ابتداءاً انجام شود؛ وگرنه آنچه که بعد از اینکه از تو درخواست کردند میدهی جبران آبرویی است که برای تو خرج کرده است. سپس فرمود [نیازمندی که سوال میکند] شب تا صبح خواب به چشمش نرفته و در اضطراب است، بین امید و ناامیدی، نمیداند نیازش را به کجا ببرد، تا اینکه تصمیم میگیرد به سراغت تو بیاید؛ پس نزد تو میآید در حالی که دلش قرار ندارد و بدنش به رعشه افتاده و خون در صورتش جریان یافته، و با همه اینها نمیداند که آیا از نزد تو سرافکنده و در حالی که دست رد به سینهاش زدهای بیرون میرود یا خوشحال و حاجتروا؛ اگر به او اعطایی کنی با خود میپنداری که در حق او نیکی کردهای در حالی که رسول الله ص فرمود: سوگند به کسی که دانه را شکافت و جوانه را از دل خاک بیرون آورد و مرا به حق به نبوت برگزید آن مقدار که او به خاطر درخواستِ از تو، به زحمت افتاده، بیش از آن مقداری است که تو در حق او نیکی میکنی.
پس برای آن فرد خراسانی پنج هزار درهم جمع کردند و به او دادند.
📚بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۴۶
💠 @samtekhoda3
♦️امام علی علیه السلام می فرمایند:
🔹السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ .
🔸سخاوت آن است كه تو آغاز كنى، زيرا آنچه با درخواست داده مى شود يا از روى شرم و يا از بيم شنيدن سخن ناپسند است.
📚حکمت ۵۳ نهج البلاغه
💠 @samtekhoda3
حجت الاسلام سعیدی-98-04-05.mp3
12.43M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_سعیدی
📚 با موضوع: با موضوع : آرامش در زندگی ؛ بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) - شرح حدیث بیست و نهم (صدق و راستی)
🗂 حجم : ۱۱.۸ مگابایت
📝 متن کامل برنامه
➡️https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/2738
☑️ @samtekhoda3
حجت الاسلام عاملی-6-4-98.mp3
11.13M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_عاملی
📚 با موضوع: اهمیت شب زنده داری در سلوک
🗓 پنچشنبه ششم تیر ماه
🗂 حجم : ۱۱.۶ مگابایت
📝 متن کامل برنامه
➡️https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/2747
☑️ @samtekhoda3
♦️متن حدیث شریف عنوان بصری(قسمت اول)♦️
از عنوان بصری نقل شده است که: من نزد "مالک بن انس" رفت و آمد داشتم؛ چون جعفر صادق (ع) به مدینه آمد، من به نزد او رفت و آمد کردم و دوست داشتم همان طور که از "مالک" تحصیل علم می کردم، از او نیز تحصیل علم نمایم. آن حضرت روزی به من فرمود: من تحت نظر دستگاه حکومتی هستم و علاوه بر این، در هر ساعتی از شبانه روز اوراد و اذکاری دارم که بدانها مشغولم و تو مرا از ذکرم باز مدار و علومت را از مالک بگیر، همچنان که سابقاً هم این طور بود که نزد او رفت و آمد می کردی. من از این مطلب غمگین شدم و از نزدشان بیرون رفتم و با خود گفتم اگر در من خیری می دید من را از رفت و آمد به نزد خود و بهره بردن از علمش منع نمی کرد.
پس به مسجد رسول الله (ص) رفتم و بر آن حضرت سلام کردم و فردای آن روز دوباره به روضه نبوی برگشتم و دو رکعت نماز گزاردم و عرض کردم: خدایا! خدایا! از تو می خواهم که قلب جعفر را بر من متمایل گردانی و مرا از علم او تا حدی که باعث هدایت من به صراط مستقیم تو باشد بهرمند کنی.
بعد با حال اندوه و غصه به خانه ام برگشتم و چون دلم از محبت جعفر مالامال شده بود دیگر پیش "مالک" نمی رفتم و از منزلم هم خارج نمی شدم، مگر برای نماز واجب، تا این که صبرم تمام شد ... . در حالی که سینه ام تنگ شده بود و تحملم به پایان رسیده بود نعلین خود را پوشیدم و ردای خود را بر دوش افکندم و قصد دیدار جعفر را نمودم؛ و این زمانی بود که نماز عصر را بجا آورده بودم. چون به در خانه اش رسیدم اذن دخول خواستم، پس خادمی که داشتند، بیرون آمد و گفت: چه حاجتی داری؟ گفتم: می خواستم بر شریف سلام کنم. گفت: او در محل نماز خویش به نماز ایستاده، پس من روبروی در منزلش نشستم. مدت زیادی نگذشته بود که خادمی آمد و گفت: داخل بیا به برکت خداوند. من داخل شدم و بر حضرتش سلام کردم. سلام مرا پاسخ گفتند و فرمودند بنشین! خداوند تو را بیامرزد! پس من نشستم. قدری به حال تفکر سر به زیر انداختند و سپس سر خود را بلند نمودند و گفتند: کُنیه ات چیست؟
گفتم: ابو عبد الله. حضرت گفتند: خداوند کُنیه ات را ثابت گرداند و تو را موفق بدارد، ای ابو عبد الله! سؤالت چیست؟ با خودم گفتم: اگر از این دیدار و سلامی که کردم غیر از این دعای خیر، چیزی نصیبم نشود باز هم بسیار است.