eitaa logo
ســنگـــــــــ☆ و شیـشه
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
6 فایل
بر آن هستیم مطالب مورد نیاز در زمینه های مختلف بیان شود شما هم میتوانید مطالب و کلیپ های زیبای خود را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان در کانال قرار داده بشود ارتباط با مدیر @hessam133
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید نشید (3).mp3
2.91M
🚩اگه مُردم چی ؟🥀 🎙کربلایی‌روح‌الله رحیمیان         🚩 (ع)🚩 ▪️ 🏴 🏴 @sang_shishah
بغل وا کن.mp3
3.64M
🌙شب جمعه هوایت نکنم میمیرم السلام علیکم یا ابا عبدالله 🚩 (ع)🚩 ▪️ 🏴 🏴 @sang_shishah
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و احترام پنجشنبه های حسینی تقدیم شما _____________ دلت میسوزه واسه گریه هام حسین علیه السلام تنهام حسین علیه السلام آقام حسین علیه السلام دنیام حسین علیه السلام صدام بزن که بغض بی صدام حسین علیه السلام... @sang_shishah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️ آغـازصبح و آغاز هفته را پُر برڪت و متبرڪ می‌کنیـم بہ ذکر شـریف صلـوات بـر حضـرت محمـد ﷺ و خانـدان مطهـرش❄️ ❄️اَللّهُـمَّ ✨❄️صَـلِّ 🌨✨❄️عَـلَی ✨🌨✨❄️مُحَمَّـدٍ ❄️✨🌨✨❄️وَ آلِ ✨❄️✨🌨✨❄️ مُحَمَّـدٍ ❄️✨🌨✨❄️وَ عَـجِّلْ ✨🌨✨❄️فَرَجَهُـمْ 🌨✨❄️وَ اَهْـلِکْ ✨❄️اَعْـدَائَهُـمْ ❄️اَجْمَعِیـن @sang_shishah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔دلش را داغ و غم بیت الحزن کرد 🥀وجودش را پر از رنج و محن کرد 💔نمی‌دانم چگــونه با چـه حالی 🥀تن صـد چــاک بابا را کفن کرد 🏴شهادت سیدالساجدین تسلیت باد آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان اللهم عجل لولیک الفرج @sang_shishah
نيايشی زيبا از امام سجاد: الهي! دردهايي هست كه نمي توان گفت و گفتني هايي هست كه هيچ قلبي محرم آن نيست... الهي! اشك هايي هست كه با هيچ دوستي نمي توان ريخت و زخم هايي هست كه هيچ مرهمي آنرا التيام نمي بخشد و تنهايي هايي هست كه هيچ جمعي آنرا پر نمي كند... الهي! پرسش هايي هست كه جز تو كسي قادر به پاسخ دادنش نيست... درهايي هست كه جز تو كسي آنرا نمي گشايد... قصدهايي هست كه جز به توفيق تو ميسر نمي شود... الهي! تلاش هايي هست كه جز به مدد تو ثمر نمي بخشد... تغييراتي هست كه جز به تقدير تو ممكن نيست... و دعاهايي هست كه جز به آمين تو اجابت نمي شود... الهي! قدم هاي گمشده اي دارم كه تنها هدايتگرش تويي... و به آزمون هايي دچارم كه اگر دستم نگيري و مرا به آنها محك بزني، شرمنده خواهم شد... الهي! با اين همه باكي نيست زيرا من همچو تويي دارم! تويي كه همانندي نداري و رحمتت را هيچ مرزي نيست.. 💐💐💐💐💐💐💐 @sang_shishah
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭😭😭😭😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ @sang_shishah