eitaa logo
ســنگـــــــــ☆ و شیـشه
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
6 فایل
بر آن هستیم مطالب مورد نیاز در زمینه های مختلف بیان شود شما هم میتوانید مطالب و کلیپ های زیبای خود را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان در کانال قرار داده بشود ارتباط با مدیر @hessam133
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸برای اینکه عج مواظب زندگی ما باشد و برای افزایش این ایه را بخوانید ❤️🌸 ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
کدبانو ❤️میگی ناهار😋 چی درست کنم؟ 😍 ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ناهار فوری و خوشمزه😳👌 ‎‌‌‌‌‌‌‌┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه هنوز نپختی دست به کار شو🍗😌 🔺مواد لازم : سینه مرغ و زعفران کره و زرشک پیاز و حریره سیر رب گوجه هویچ و فلفل دلمه قیسی و نمک اسپایسی پودر سیر و ادویه چیکن ادویه مکزیکی و آب ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸.. زمـان شاه بـود! داشتیم بـا هـم تـو خیـابون قدم میزدیم. یه خـانم بی حجاب داشت جلومون راه میرفت. فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید:«ببخشید خانم! اسم شما چیه!؟» خانم با تعجب جواب داد: «زهـرا؛ چطـور مگه!؟» فاطمه خندید و گفت: «هـم اسمیم! میدونی چـرا رو ماشینـا چـادر می کشن!؟» خـانـم هـاج و واج گفت:«لابد میخوان سرما و گرما و گرد و غبار به ماشین آسیب نـزنـه.» فاطمـه گفت: «آفـرین! مـن و تو هم آفریده ای هستیم که خدا بخاطر علاقه اش به مـا، یه پوششی بهمون داده تا بـا اون از نگاه نكبت باربعضيا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم؛ خصوصاً اینکه هم نـام حضـرت فاطمـه زهـرا س هـم هستیـم.» 🔅 بعدهـا کـه دوبـاره اون خـانم رو دیـدم؛ محجبـه شـده بـود. 📚 کفشهای جامانده در ساحل 🌹 شهـیده فـاطمـه جعـفـریـان مزارمطهر: بهشت‌ زهرا (س) ق ۳۹ ر۴۴ ش۵۰ در این صلواتی هدیه کنیم به شهدای انقلاب اسلامی ایران ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
🔹 ناگهـان وسـط سینه زنـی، روحـانی گـردان برخاست؛ توی تاریکی دستهایش را رو به آسمـان بلند کرد و درحال بغض گفت: «برادرا! ماآمده ایم اینجـا تا پـاک شـویم. آمدیم کـه گنـاه نکنیم. حـالا کسانی که گناه کارند، از چـادر خارج شوند و بچه هایی که اطمینان دارند بی گناهند بمـانند.» • آه و ناله بچه ها بلند شد.خیلی ها بیرون رفتند؛ چند نفری هم داخل ماندند. حـاج آقا تک تک بچه های داخـل را می بوسـید و به صورتشـان دسـت میکشید و میگفت: «قربون چهره های نورانیتون برم! مـن را هـم درآن دنیـا شفاعت کنید.» • بعداز مراسـم همین که چـراغ ها روشـن شدند؛ دیگر نتوانستیم جلوی مان را بگیریم.سیاه تراز صورت تمـام کسـانی که داخـل چـادر بودند، دست های حـاج آقـا بـود!. حاجی در حـالی که می خندید گفت: «منو ببخشید که این کـار رو کـردم. میخواستم به کسانی کـه خودشـان را بی گنـاه می دانند درسی داده باشـم. فقـط پیـامبـران و ائمـه اطهار ع هستند که معصومند؛ ما که خاک پای آنها هم نمی شویم.» 📚 خداحـافظ کـرخه/ داوود امیریان ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
🌷..ناگهان انـوار طلایی و سبز و قرمز و زرد از سوی آسمـان روی زمین ریخته شد. فرشتگان با وقار و آهسته بال می زدند و به سمت زمین می آمدند. هودجـی روی دستهایشان بود.همـه بدون اینکه بخواهیـم، بلنـد شدیم. 🔅 خانـمی نـورانی از هودج پایین آمد. شهدای گـردان نـزدیک هـودج بـودند. خواستـم به سوی هـودج بروم، امـا پاهـایم به زمین چسبیده بـود. آن خانم برسر شهدا دست میکشید و به هرکدام برگه ای میداد. "اوسطی" که پهلویم نشسته بود بسوی هودج دوید و برگه راگرفت.تمام صورتش میخندید. روی برگه اش را که نشانم داد نوشته بود: «شفـاعت شـده حضـرت زهــرا (س)» هودجی دیگر ازآسمان فرود آمد.آقایی پرشکوه و الهی درآن بود. شهـدا دست به سینه نهادند و زمزمه کردند: «السـلام علیک یا اباعبـدالله ع» ازخواب پریدم. بالش از اشک، خیس شده بود. 📚 خداحافظ کـرخه / داوود امیریان در این "صلواتی هدیـه کنیم به ارواح مطـهر شهـدا" ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈ @sang_shishah ┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ امشب شب میلاد حسین است حسین اندر همه جا یاد حسین است حسین گویـی خدا کوثر به کوثر داده امشب یک حیدر دیگر به حیدر داده امشب (ع)🌺🍃 🌺🍃 @sang_shishah