8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تو برای #حسین(ع) چه کردی؟
❤️ خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است ...
@sang_shishah
🍃او را به عاشقی میشناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک #عباسِ علمدار.
.
🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ #عشق بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی!
عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق #حسین است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بیپدری را کمتر میکرد.
.
🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ #انقلاب اورا به سمت و سوی خود کشاند.
وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود.
بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ #لانه_جاسوسی افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد.
.
🍂گویی این همه #شجاعت را وامدار نامش است.عباس
آقایی که در شجاعت زبانزد است
#غیرتِ عباسگونه اش او را به خاکِ #جبهه کشاند و نمکگیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات #بیتالمقدس صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود.
.
🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به #حج رفت.
مادر میگوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))."
.
🍂باید خالص باشی و برای #معشوق نه از جان که از #دل بگذری تا تو را بخرد.
مثل عباس! رها از همه دلبستگیها، در گوشِ یار سخن از #پرواز میگفت
تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت .
#والفجر۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ #معبود برسد🕊
.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
.
#شهید_عباس_ورامینی
📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳
.
📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین
.
🥀مزار : بهشت زهرا
#تلنگر
✧✾════✾✰✾════✾✧
علامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو
در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی
میکرد و خوشامد میگفت
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد
خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود
و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها
وارد میشوند
شاه میبیند علامه مجلسی با لباس سیاه بلند
در میان آنها مشغول سینه زدن است
شاه فردا با جمعی به منزل علامه مجلسی
رفته و علت را جویا میشود
علامه میگوید: روز تاسوعا که
مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود
دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود
که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی
پیدا میکرد من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم
سلام کردم حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن #حسین من
تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود
برای جبران کار امروزت فردا برو
در دسته حمالها و سینه بزن
↲ما سمعت ممن رأیت صفحه ۶۵،۶۶
31.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 زهیر شب #عاشورا خطاب به امام حسین عرضه داشت: ....
⚠️ خیلی از ما با امام #حسین کاسبی میکنیم..!
👤 #استاد_دارستانی
🍃🌺🍃
آروم آروم بخون و فقط تصورش کن
قشنگ ترین لحظه توی. این دنیا...
⬅بهت بگن بيا بريم #کربلا...
⬅وسط بين الحرمين سلام بدي....
⬅ندوني بري حرم عباس يا حسين...
⬅پاي برهنه توبين الحرمين راه بيافتي....
⬅برسي ورودي حرم عباس....
⬅پشت در حرم بشيني و سلام بدي....
⬅باچشم پر اشک اذن دخول بخوني....
⬅بلندشي و بري روبروي ضريح بايستي....
با
⬅سرتو بندازي پايين و باخجالت بگي فکر نميکردم بياريم حرم....
⬅به عباس بگي خيلي آقايي....
⬅بري يه بوسه به ضريح بزني و اشک بريزي....
⬅بياي عقبتر و يه زيارت بخوني....
⬅بهش بگي اجازه ميدي برم پابوس داداشت....
⬅دوباره پابرهنه توبين الحرمين راه بيفتي و زير لب بگي"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"حسسسسسسسین.....
⬅اشک....
⬅برسي ورودي حرم و ناخوداگاه بشيني رو زمين دست برسينه سلام بدي....
⬅اشک....
⬅از باب القبله وارد حرم بشي....
⬅نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح...
⬅خجالت زده اي....
⬅چشمت بيفته به قتله گاه....
⬅از عشق #حسين مجنون بشي...
⬅آخرروضه رو درک کني....
⬅يه دل سير گريه کني...
⬅يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردي....
⬅آروم آروم باسر کج بري جلو ضريح,,,,,,,
الهی به حق شش ماهه کربلا هرچه زودتر زیارت شش گوشه نصیب هر کسی که این متنو میخونه بشه🙏
الهی آمین
@sang_shishah
﷽
✨صبحها مےڪنم
ازعشق نگاهے بہ حسین
✨مےڪنم باز از این
فاصلہ راهے بہ حسین
✨ڪردم امروز
سلامے ز سر دلتنگـے
✨مُردم از حسرٺ
ششگوشه الهےبہ #حسین
سلام ارباب خوبم✋🌸
@sang_shishah
🦋🦋🕯🦋🦋
🍃او را به عاشقی میشناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک #عباسِ علمدار.
.
🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ #عشق بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی!
عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق #حسین است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بیپدری را کمتر میکرد.
.
🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ #انقلاب اورا به سمت و سوی خود کشاند.
وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود.
بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ #لانه_جاسوسی افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد.
.
🍂گویی این همه #شجاعت را وامدار نامش است.عباس
آقایی که در شجاعت زبانزد است
#غیرتِ عباسگونه اش او را به خاکِ #جبهه کشاند و نمکگیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات #بیتالمقدس صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود.
.
🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به #حج رفت.
مادر میگوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))."
.
🍂باید خالص باشی و برای #معشوق نه از جان که از #دل بگذری تا تو را بخرد.
مثل عباس! رها از همه دلبستگیها، در گوشِ یار سخن از #پرواز میگفت
تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت .
#والفجر۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ #معبود برسد🕊
.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
.
#شهید_عباس_ورامینی
📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر #شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳
.
📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین
.
🥀مزار : بهشت زهرا
@sang_shishah
#تلنگر
✧✾════✾✰✾════✾✧
علامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو
در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی
میکرد و خوشامد میگفت
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد
خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود
و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها
وارد میشوند
شاه میبیند علامه مجلسی با لباس سیاه بلند
در میان آنها مشغول سینه زدن است
شاه فردا با جمعی به منزل علامه مجلسی
رفته و علت را جویا میشود
علامه میگوید: روز تاسوعا که
مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود
دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود
که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی
پیدا میکرد من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم
سلام کردم حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن #حسین من
تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود
برای جبران کار امروزت فردا برو
در دسته حمالها و سینه بزن
↲ما سمعت ممن رأیت صفحه ۶۵،۶۶
#تلنگر
✧✾════✾✰✾════✾✧
علامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو
در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی
میکرد و خوشامد میگفت
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد
خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود
و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها
وارد میشوند
شاه میبیند علامه مجلسی با لباس سیاه بلند
در میان آنها مشغول سینه زدن است
شاه فردا با جمعی به منزل علامه مجلسی
رفته و علت را جویا میشود
علامه میگوید: روز تاسوعا که
مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود
دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود
که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی
پیدا میکرد من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم
سلام کردم حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن #حسین من
تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود
برای جبران کار امروزت فردا برو
در دسته حمالها و سینه بزن
↲ما سمعت ممن رأیت صفحه ۶۵،۶۶
#تلنگر
✧✾════✾✰✾════✾✧
علامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو
در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی
میکرد و خوشامد میگفت
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد
خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود
و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها
وارد میشوند
شاه میبیند علامه مجلسی با لباس سیاه بلند
در میان آنها مشغول سینه زدن است
شاه فردا با جمعی به منزل علامه مجلسی
رفته و علت را جویا میشود
علامه میگوید: روز تاسوعا که
مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود
دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود
که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی
پیدا میکرد من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم
سلام کردم حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن #حسین من
تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود
برای جبران کار امروزت فردا برو
در دسته حمالها و سینه بزن
↲ما سمعت ممن رأیت صفحه ۶۵،۶۶
🍃🌺🍃
آروم آروم بخون و فقط تصورش کن
قشنگ ترین لحظه توی. این دنیا...
⬅بهت بگن بيا بريم #کربلا...
⬅وسط بين الحرمين سلام بدي....
⬅ندوني بري حرم عباس يا حسين...
⬅پاي برهنه توبين الحرمين راه بيافتي....
⬅برسي ورودي حرم عباس....
⬅پشت در حرم بشيني و سلام بدي....
⬅باچشم پر اشک اذن دخول بخوني....
⬅بلندشي و بري روبروي ضريح بايستي....
با
⬅سرتو بندازي پايين و باخجالت بگي فکر نميکردم بياريم حرم....
⬅به عباس بگي خيلي آقايي....
⬅بري يه بوسه به ضريح بزني و اشک بريزي....
⬅بياي عقبتر و يه زيارت بخوني....
⬅بهش بگي اجازه ميدي برم پابوس داداشت....
⬅دوباره پابرهنه توبين الحرمين راه بيفتي و زير لب بگي"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"حسسسسسسسین.....
⬅اشک....
⬅برسي ورودي حرم و ناخوداگاه بشيني رو زمين دست برسينه سلام بدي....
⬅اشک....
⬅از باب القبله وارد حرم بشي....
⬅نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح...
⬅خجالت زده اي....
⬅چشمت بيفته به قتله گاه....
⬅از عشق #حسين مجنون بشي...
⬅آخرروضه رو درک کني....
⬅يه دل سير گريه کني...
⬅يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردي....
⬅آروم آروم باسر کج بري جلو ضريح,,,,,,,
الهی به حق شش ماهه کربلا هرچه زودتر زیارت شش گوشه نصیب هر کسی که این متنو میخونه بشه🙏
الهی آمین
@sang_shishah
﷽
✨صبحها مےڪنم
ازعشق نگاهے بہ حسین
✨مےڪنم باز از این
فاصلہ راهے بہ حسین
✨ڪردم امروز
سلامے ز سر دلتنگـے
✨مُردم از حسرٺ
ششگوشه الهےبہ #حسین
سلام ارباب خوبم✋🌸
@sang_shishah
🦋🦋🕯🦋🦋