📔#حکایتی_زیبا_و_آموزنده👉👉👉
مردی می خواست کاملا خدا را بشناسد .
ابتدا به سراغ افراد و کتابهای #مذهبی
رفت ، اما هر چه جلوتر رفت گیج تر شد .
افراد و کتاب های نوع دیگر را نیز
امتحان کرد اما به جایی نرسید .
خسته و نا امید راه #دریا را در پیش
گرفت کنار ساحل کودکی را دید که
مشغول پر کردن سطل آب کوچکی
از آب دریا بود . سطل پر و سر ریز
می شد اما کودک همچنان آب می ریخت
مرد پرسید : چه می کنی؟
کودک جواب داد : به دوستم قول
دادم همه آب دریا را در این سطل
بریزم و برایش ببرم
تصمیم گرفت پسر را نصیحت کند
و اشتباهش را به او بگوید
اما ناگهان به اشتباه خود هم پی برد که می خواست با #ذهن کوچکش خدا را بشناسد و کل جهان را در آن جا دهد فهمید که با دلش باید به سراغ #خدا برود
به کودک گفت : من و تو
در واقع یک اشتباه را مرتکب شده ایم
🌺@sang_shishah
آبشار هم
با تمام زیبایی و اقتدارش
برای رسیدن
به "مقصود" فرو میریزد
گاهی باید
درخود شکستن را
تجربه کرد،
تا به #دریا رسیـد.
🌺🍃@sang_shishah
💫
#دریا باش تا
هر کس لایق توست
با تو آرام گیرد و....
هر کس لایقت نیست
در تو غرق شود
@sang_shishah
زندگی هرگز به” اگر “و ” اما ” های تو پاسخ نمی دهد..
زندگی هیچ نمیگوید؛ نشانت میدهد..
پس ؛ “#سلطان” بایدها باش نه “بنده” شایدها.
🕊🌸🕊🌸
امواج #زندگی را بپذیر، حتی اگر گاهی تورا به عمق ببرند,
آن ماهی آسوده که بر سطح #دریا میبینی مرده است
@sang_shishah
💫
#دریا باش تا
هر کس لایق توست
با تو آرام گیرد و....
هر کس لایقت نیست
در تو غرق شود
@sang_shishah