eitaa logo
🌷سنگر عشق🌷
78 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
893 ویدیو
33 فایل
#معارف اسلامی و #رهبر انقلاب و #شهدا فضای مجازی و اینترنت برای شما سنگری از سنگر های جنگ امروز است . کپی آزاد با ذکر #صلوات مدیر https://eitaa.com/Shahed_zn
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز که آفتاب توحید دمید در خانه‏ ى نرجس، گل امید دمید مى ‏خواند حکیمه سوره‏ ى قدر،که دید در وقت طلوع فجر خورشید دمید (عج)✨🌺 🎊❣️✨ ╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد،به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است،درد و دلها را میشنود؛ با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید..! •آیتﷲبهجت• ❤️
.¸¸.•°˚˚°❃◍⃟🇮🇷🗳◍¸.• .¸¸.•°˚˚°❃.¸¸.• 🇮🇷 من رای میدهم، زیرا ... منتظر باید مطیع نائب امام زمانش باشد. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دشمنان میدانند که اگر حضور مردم ضعیف بشود، آن وقت میتوانند کشور را دچار ناامنی کنند!
🔻 | به عشق شهدا پای صندوق های رأی می آییم 🔹️ با عزم راسخ در انتخابات شرکت خواهیم کرد 🔹️همیشه در صحنه حضور داشته و قادر هستیم سرنوشت کشور را خودمان تعیین کنیم 🔹️باید مثل شهدا موقعیت‌شناس باشیم، به موقع عمل کرده و در انتخابات شرکت کنیم 🔹️وعده ما: جمعه ۱۱ اسفند ماه پای صندوق‌های رأی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔻 حکایت ✍️موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد! ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند؛ و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد ... 📌پانوشت ؛ عاقبت به من چه گفتن همینه! سرنوشت همه ما به هم مربوط به امید شرکت پرشور در انتخابات و انجام فریضه واجب ‌
خانه یکی از اقوام علی آقا دعوت داشتیم . مادر علی آقا از قبل رفته بودن . من و علی آقا صبح روز جمعه راه افتادیم و راهی تهران شدیم . تازه ازدواج کرده بودیم . به خیابان گرگان که رسیدیم . علی آقا گفت اول برویم رای بدهیم بعد به مهمانی برویم . گفتم زشت هست دیر برسیم . در ثانی ما که شناسنامه نیاورده ایم که بخواهیم رای بدهیم . دستش را داخل کتش کرد و شناسنامه ها را در آورد و گفت این هم شناسنامه . داخل مسجد شدیم . صف،خیلی طولانی بود . داخل صف های مجزا شدیم . و رای خودمان را دادیم . و بعد راهی خانه اقوام علی آقا که در نزدیکی همانجا بود رفتیم . با دیدن ما همه تعجب کردن و گفتن چرا اینقدر دیر آمدید مثلا شما را پا گشا کرده بودیم . علی آقا هم گفت سر راه رفتیم رای دادیم . مادرشان گفت حالا می آمدید ناهار می خوردید و بعد می رفتید . علی آقا لبخندی زد و گفت دیر می شد . الان هم خیلی شلوغ بود ..... یادت بخیر علی آقای مهربان