⛔️ آخر #نماز ، #کمک به از کارافتادگان، سراغ حرفها و کارهای بیهوده نرفتن و #اعتقاد به حساب و کتاب #قیامت چه بدی دارد که بعضیها از آنها گریزانند.
✅ فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَهِ مُعْرِضِینَ ★ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهٌ ★ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَهٍ
📖 چرا آنها اینهمه از تذکر قرآن فراری هستند؟ انگار گورهخرانی رم کردهاند؛ که از مقابل شیری در رفتهاند.
(۴۹ تا ۵۱ مُدَّثِر)
#قرآن
#تذکر
🔹🔶🔷🔶🔹
💠 هیچ کار خیری را #کوچک مشمار ، زیرا فردای #قیامت آن را به نحوی خواهی دید که مایه خرسندی و خوشحالیت باشد.
🔸 #امام_صادق_عليه_السلام
بحار الانوار، ج 71، ص 182
🌱
امیرالمومنین علیه السلام:
به مورچه و كوچكى جثّه آن بنگريد، كه چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درك نمىشود. نگاه كنيد چگونه روى زمين راه مىرود، و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مىكند دانهها را به لانه خود منتقل مىسازد، و در جايگاه مخصوص نگه مىدارد.در فصل گرما براى زمستان تلاش كرده، و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمىكند
🌺
روزى مورچه تضمين گرديده، و غذاهاى متناسب با طبعش آفريده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمىكند. و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمىسازد، گر چه در دل سنگى سخت و صاف يا در ميان صخرهاى خشك باشد. اگر در مجارى خوراك و قسمتهاى بالا و پايين دستگاه گوارش و آنچه در درون شكم او از غضروفهاى آويخته به دنده و شكم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايى، از آفرينش مورچه دچار شگفتى شده و از وصف او به زحمت خواهى افتاد
🌺
پس بزرگ است خدايى كه مورچه را بر روى دست و پايش بر پاداشت، و پيكره وجودش را با استحكام نگاه داشت، و در آفرينش آن هيچ قدرتى او را يارى نداد، و هيچ آفرينندهاى كمكش نكرد
📚 نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
🍃وارﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺍﻡ ﺭﺍﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﻫﻨﺪ .
🍃ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
🍃 ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ .
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ
ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟
ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ
🍃ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
🍃ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ ??.
ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ
🍃ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺵ ﯾﺦ ﺯﺩ ..
🍃ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮﻭﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩﻣﻐــﺮﻭﺭﺍﺳﺖ !
🍃ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ، ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ.
🍃جايگاه شاه وگدا
دارا وندار قبراست
تقواست كه سرنوشت ساز است...
🍃براے رسیدن به کبریا باید نه "کبر"داشت نه "ریا"....مواظب باشیم که " تقوا" ، بایک "تق" ، "وا" نرود.....
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
🌸به جای کوچک کردنِ دیگران ؛
🌸خودت بزرگ شو !
🌸به جای آرزوی شکست برای افرادِ موفق ؛
🌸خودت هم تلاش کن و موفق شو !
🌸و به جای نشستن و حسرت خوردن
🍃بلند شو و برای آرزوهایت بجنگ ...
🍃فراموش نکن ؛
🍃کسی که توهین می کند ؛ خودش را زیر سوال برده ،
🍃کسی که تحقیر می کند ؛ خودش را خوار
🍃کرده ،
🍃و کسی که می رنجاند ؛ دیر یا زود ، تاوان خواهد داد
🌸نه متعصبم ، نه سطحی نگر !
🌸اما لا به لای این سیلِ منطق و روشنفکری ؛
🌸به چوبِ انتقامِ خدا بدجور اعتقاد دارم ،
بدجور !
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
🍁دنیا مانند گردویی است بی مغز!
ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند...
به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن،
گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند...
ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد.
پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟!
گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت...
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم...
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت