eitaa logo
سنگرمجازی ‌●عَـبـْدالـزِیـنَب●
577 دنبال‌کننده
319 عکس
88 ویدیو
18 فایل
ـ﷽ـ ‌هُــوَاَلْـشَّهيــــد‌ سـنگـــر مـجــازی ‌● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ●🕊️🌱 خادم سنگر⇦ @mhmodreza ادمین تبادݪ⇦ @ya_zahra315 شرایط تب - تبلیغ⇦ @sangar_teb ماشیعه بدنیا آمدیم که موثر در تحقق ظهور مولا باشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 وقتی کوثرش از خواب بیدار میشد و بی قراری می کرد، بغلش می کرد و بلند میشد و می ایستاد بعد دور اتاق راه می رفت و آروم آروم همینطور که تکونش میداد تکرار می کرد: علی،علی،علی،علی... گاهی چند دقیقه پشت سر هم ذکر علی(ع) رو تکرار می کرد و کوثر دوباره می‌خوابید... این گوشه ای از ولایت پذیری محمودرضا در خانواده بود راوی: برادر شهید سنگر مجازی ‌ ● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ● 🕊🍃 ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ
🤍 یک بار باهم قرار گذاشته بودیم بریم اسلامشهر اخرای شب بود که رسید بهم همیشه وقتی سوار میشدم اول روبوسی میکردیم موقع روبوسی دیدم چشماش سرخه و ریشش خاکی گفتم آقا محمودرضا چرا اینجوری شدی گفت : چند روزه نخوابیدم و خونه نرفتم میدونستم دوره آموزشی گذاشته گفتم آخه اینطوری که نمیشه داداش زن و بچه هم حق و حقوقی دارند دارم اشتباه میگم ؟! گفت حرفت درسته ولی ؛ بیشتر اونایی که تو دوره شرکت میکنند مستضعف هستند و طرف کاپشنش رو فروخته که بیاد دوره گفت با این وجود چجوری ولشون کنم و راحت بیام تو خونه بخوابم.. راوی : برادر شهید سنگر مجازی ‌ ● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ● 🕊🍃 ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ
🌱 ازدلم خبر دارے؟ همان دلِ بی‌قرار ڪـه بهانه‌ے تو را میڪَیرد.. براے تمام لحظاتی ڪه منتظرت ماند... براے تمام حرفهایت ڪه بی منت بردلم نشست... این دوست داشتن ها را فقط براے تو مینویسم فقط تو مرابخوان نظم قلبم به هم ریخته می شنوے؟؟ می تپد... می تپد... براے لمس احساس تو... تو همیشه میخواهی من اعتراف ڪنم ومن باز هم براے تو می نویسم دلتنگم..
💚 یکی‌از‌هم‌سنگری‌هایش در‌سوریه‌‌می‌گفت: من‌‌بستنِ‌کمربندایمنی‌رادرسوریه‌از محمودرضایادگرفتم! وقتی‌می‌نشست‌‌پشتِ‌‌فرمون‌،کمربندش‌‌را‌می‌بست. یکباربهش‌‌گفتم:اینجا‌دیگه‌‌چرا‌می‌بندی؟! اینجاکه‌‌پلیس‌نیست! گفت:می‌دونی‌چقدرزحمت‌کشیدم‌باتصادف‌‌نَمیرم..؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭─────── │🕊️🌱 @sangar_Abdozeynab ╰────────────➤
🤍 یک بار باهم قرار گذاشته بودیم بریم اسلامشهر اخرای شب بود که رسید بهم همیشه وقتی سوار میشدم اول روبوسی میکردیم موقع روبوسی دیدم چشماش سرخه و ریشش خاکی گفتم آقا محمودرضا چرا اینجوری شدی گفت : چند روزه نخوابیدم و خونه نرفتم میدونستم دوره آموزشی گذاشته گفتم آخه اینطوری که نمیشه داداش زن و بچه هم حق و حقوقی دارند دارم اشتباه میگم ؟! گفتم حرفت درسته ولی ؛ بیشتر اونایی که تو دوره شرکت میکنند مستضعف هستند و طرف کاپشنش رو فروخته که بیاد دوره گفت با این وجود چجوری ولشون کنم و راحت بیام تو خونه بخوابم.. راوی : برادر شهید سنگر مجازی ‌ ● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ● ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭─────── │🕊️🌱 @sangar_Abdozeynab ╰────────────➤
🌷 وقتی کوثرش از خواب بیدار میشد و بی قراری می کرد، بغلش می کرد و بلند میشد و می ایستاد بعد دور اتاق راه می رفت و آروم آروم همینطور که تکونش میداد تکرار می کرد: علی،علی،علی،علی... گاهی چند دقیقه پشت سر هم ذکر علی(ع) رو تکرار می کرد و کوثر دوباره می‌خوابید... این گوشه ای از ولایت پذیری محمودرضا در خانواده بود راوی: برادر شهید
🌸 محمودرضا وسط حرفاش همیشه خیلی محکم میگفت: جان فشانی کرده اصلا آسان نیست اینطوری که ماها آسان درباره ش.ه.د.ا حرف میزنیم و میگوییم مثلا فلانی جانش را کف دست گرفته بود یا فلانی جان فشانی کرد این قدرها هم آسان نیست..! تعلقات مانع است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭─────── │🕊️🌱 @sangar_Abdozeynab ╰────────────➤