🔹وقتی کوثر به دنیا اومده بود،
محمودرضا با خانواده به تبریز اومده بودن
محمودرضا دوتا قاب عکس کوچولو خرید،
تو یکیشون عکس کوثر رو قاب گرفت
گذاشت بالای ستون آشپزخونه خونه پدری
به محمودرضا گفتم:
محمود؛ میشه اینو من بردارم؟
یکیش خالی بود و هنوز عکسی نداشت
با لبخند و یه حالتی که انگار علاقه ای به مال دنیا نداشت
گفت: مال شما، بَرِش دار...
حالا هر لحظه که چشمم به قاب عکس ها میفته یاد همون لحظه میفتم
🔸بعد شهادتش عکسشو قاب گرفتم تو همان قاب خالی.
کوثر تقریبا پنج شش ماهه بود
که عکسش رو قاب کرد
و قاب عکس رو داد به من...
هیچ شکی نداشت که به زودی آسمونی میشه..
#شهید_محمودرضا_بیضائی 💐
#بهیادشهداصلوات
📌راوی : خواهر شهید
سنگر مجازی ● عَـبـْـدالــزِیـنَب ● 🕊🍃
ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ
#شهیدانه🍃
نقطه اى كه محمودرضا در آنجا آموزش ميداد در
عمق ١١٠ كيلومترى كوير بود گرماى هوا شايد
55 درجه بود آنروز ولى روزه اش را نشكسته بود
در حاليكه نیروها روزه نبودند و آب میخوردند
محمودرضا ميگفت :
/🔹من چون مربى هستم و در مأموريت آموزشى و
كثير السفر هستم نمى توانم روزه ام را بخورم
حقا مزد محمودرضا كمتر از شهادت نبود
راوی: برادر شهید
#شهیدمحمودرضابیضائی
#بهیادشهداصلوات
سنگر مجازی ● عَـبـْـدالــزِیـنَب ● 🕊🍃
ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ
مرزهاسهمزمینندوتوسهمآسمان
آسمانشامیاایرانچهفرقیمیکند:)!
#شهیدمحمودرضابیضائی
#بهیادشهداصلوات🌱
سنگر مجازی ● عَـبـْـدالــزِیـنَب ● 🕊🍃
ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ