-شهیدانههای#عبدالزینب-
وقتی کوثرش از خواب بیدار میشد
و بی قراری می کرد،بغلش می کرد و بلند میشد و میایستاد
بعد دور اتاق راه می رفت و آروم آروم همینطور
که تکونش میداد با تکرار میگفت:
علی،علی،علی،علی....
گاهی چند دقیقه پشت سر هم ذکر علی(ع)
رو تکرار میکرد و کوثر دوباره خوابش میبرد :)
#خاطراتشهیدبیضائی
راوی: برادر شهید
╭───────
│🕊️🌱 @sangar_Abdozeynab
╰────────────➤