eitaa logo
♡سنگر دل♡
165 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
61 فایل
به نام خدا ♡السلام علیک ياصاحب الزمان(عج) سلام رفیق خوش آمدید😍 کپی مطالب به شرط🪐 "صلوات جهت تعجیل درفرج ونثارروح شهدا" مطالب رو بخونید 🗞️ و دوستانتون رو دعوت کنید😇💬 تبادل وتبلیغات نداریم❌ حرفی دارید؟ 🤍https://daigo.ir/secret/530045877
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ ⭐️ 🕊 حجت الاسلام شهید محمد پورهنگ با اینکه از گل خریدن و هدیه دادن و محبت کردن کم نمی گذاشت، ولی چند وقت یک بار می پرسید: از من راضی هستی؟ بنای زندگی را گذاشته بود بر محبت و می گفت: وقتی همسرت از تو راضی باشد خدا یک جور دیگری نگاهت می کند. حرف هایش به دل می نشست، حتی اگر هزار بار هم حرفی را شنیده بودی، اما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت اصلاً سخنران قابلی بود، منبرهایش همه گل می کرد قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق 🔍 می کرد تا همهٔ حرف هایش سند داشته باشد و موضوعی انتخاب می کرد که کارایی داشته باشد و دردی از مردم دوا کند
⭐️ 🕊 شهید مهدی قاضی خانی به روایت: همسر شهید همیشه میگفت: با کمک کردن به تو از گناهام کم میشه. گاهی که جر و بحثی بینمون میشد، سکوت میکردم تا حرفاشو بزنه و عصبانیتش بخوابه، بعدش از خونه میزد بیرون و واسم پیام عاشقونه میفرستاد 😉 یا اینکه از شیرینی فروشیِ محل، شیرینی 🍰 میخرید و یه شاخه گل🪻هم میذاشت روش و میاورد برام... همهٔ اونچه که تو زندگیم اهمیت پیدا میکرد، وابسته به رضایت و خوشحالی مهدی بود؛ یعنی واسه من همه چیز با اون تعریف میشد. مهدی مثل یه دریا بود 😍
لبنانی 🌹🕊 شهید احمد محمد مشلب یکی از کارهایی که هر روز به انجامش مبادرت می کرد، خواندن زیارت عاشورا بود و استمرار همین زیارت ها بهانهٔ شهادتش شد
⭐️ 🌹🕊 شهید سعید کمالی مهمترین و اساسی ترین برنامه سعید، نماز بود! موقع نماز، اول وقت حاضر بود یا در نمازخانه دانشکده یا در حرم حضرت معصومه (س) و یا در مسجد مقدس جمکران؛ نظم خاصی داشت به ویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود! به نماز که می ایستاد بسیار سنگین، باوقار و متواضع 😌 بود. گاهی اوقات به او نگاه که میکردی با خود میگفتی آیا این همان سعید شاد و شوخ است که این چنین باوقار به نماز ایستاده است؟!! بعد از نماز سریع نمازخانه را به سوی غذاخوری یا خوابگاه 🛌 ترک نمیکرد؛ اهل تعقیبات و ذکر بود، اهل دعا و مناجات و راز و نیاز بود بالاخره اجر خود را از خدا گرفت. 🦋شهادت: ۲ اردیبهشت ۹۵
🌹🕊 شهید سید مجتبی علمدار اجازه‌ نمی داد‌ پشت سرِ کسی حرف‌ بزنیم می گفت: اگر مشکلی هست، روی کاغذ بنویس 📝 و به آن شخص‌ برسان @sangaradel
⭐️ 🌹🕊 شهید حمید سیاهکالی مرادی در کوچه ما پیرمردی بود که اختلال حواس داشت. همیشه صندلی اش را دم در می گذاشت و می نشست داخل کوچه. هر وقت حمید به این پیرمرد می رسید، خیلی گرم با او سلام و علیک می کرد. اگر سوار موتور بود، توقف می کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم حرکت می کرد. آن شب رفته بودیم هیأت. موقع برگشت، ساعت از نیمه شب گذشته بود و پیرمرد همچنان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سلام و علیک کرد. وقتی از او دور شدیم گفتم: حمید جان! لازم نیست حتما هر بار به ایشان سلام کنی. او به خاطر اختلال حواس اصلا متوجه نیست. حمید گفت: عزیزم! شاید ایشان متوجه نشود؛ اما من که متوجه می شوم. مطمئن باش یک روزی نتیجه محبت من به این پیرمرد را خواهی دید. بعد از شهادت حمید، وقتی برای همیشه از آن کوچه می رفتیم، همان پیرمرد را دیدم که برای حمید به پهنای صورت اشک می ریخت. این گریه از آن گریه های سوزناکی بود که در غم حمید دیدم. 📚 کتاب یادت باشد
☑️ 🏴 🥀🕊 شهید ابراهیم هادی در عزاداری ها حال خوشی داشت. خیلی ها با وجود ابراهيم و عزاداری او شور و حال خاصی پيدا می كردند. ابراهيم هر جایی که بود آنجا را کربلا می كرد. گريه ها و ناله های ابراهيم شور عجیبی ايجاد می كرد. نمونه آن در اربعین سال ۱۳۶۱ در هیأت عاشقان حسين (ع) بود. بچه های هیأتی هرگز آن روز را فراموش نمی كنند. ابراهيم ذكر حضرت زينب (س) را می گفت. او شور عجيبی به مجلس داده بود. بعد هم ازحال رفت و غش كرد! آن روز حالتی در بچه ها پيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود. ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حساب نمی كرد ولی هر جا كه می خواند شور و حال عجيبی ايجاد می كرد. ذكر شهدا را هيچوقت فراموش نمی كرد.
‌⭐️ 🌹🕊 شهید محمدحسین عزیزآبادی محمدحسین مردی بسیار خوش اخلاق و پر انرژی بود. یادمه بابام میگفت هر مأموریتی باهم میرفتیم محمدحسین اگه می بود خوش میگذشت، به بچه ها روحیه میداد تا جایی که من ازش شناخت داشتم همیشه میخندید و میگفت دنیا رو زیاد سخت نگير، مهم اون دنیاست. ساده زندگی میکرد. یادمه خونمونو میخواستیم درست کنیم یکم نیاز به تعمیر داشت بابام زنگ زد گفت محمدحسین میای کمک کنی؟ گفت: اره (در ضمن ماه رمضون بود) اومد کمکمون با زبون روزه! خیلی بی حال شده بود ولی بازم میخندید. یادش بخیر تا اسم رفیق میومد، بابام محمدحسین رو مثال میزد وقتی خبر شهادتشو دادن خیلی گریه کردم بابام میگفت عزیز آرزوش شهادت بود. 🦋 شهادت: ۹۴/۸/۱۳ 🌺
☑️ 🌨⚡️ 🥀🕊 شهید محمد نصراللهی تا لباسی را پاره و نخ نما نمی کرد دست از سرش بر نمی داشت!! حتی در این عکس یادگاری که با حاج قاسم انداخته مشخص است عکسی که محمّد خیلی دوست داشت و به آن افتخار می کرد. در این عکس دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند و باهم فرق می کنند..! از این لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی‌کرد..!! حاج قاسم در وصف او گفت: ساده بگویم؛ محمد دو چیز را هرگز جدی نگرفت: یکی دنیا را و یکی خستگی در دنیا را شوق دیدار بین او و خستگی فرسنگ ها فاصله انداخته بود🍃❤️ @sangaradel
🌹🕊 شهید مجید قربانخانی اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود، منیتی نداشت بدون اینکه در ظاهر بخواهد به مردم نشان دهد. همه در نهانش بود، نه آشکار فقط بین خودش و خدایش بود. بدی ای اگر در خانواده و دیگران می دید زود فراموش می کرد ولی خوبی شان را حسابی به خاطر می سپرد و قدردان شان بود... طاقت نداشت غم خانواده و یا کسی را ببیند، همیشه سعی می کرد خانواده و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد. ❤️ 🌻
🌹🕊 شهید سعید کمالی 💌 به روایت: برادر شهید سعید خیلی به نفس خود مسلط بود، هیچگاه او را عصبانی و یا پرخاشگر ندیدم، در این مواقع سکوت می کرد. با وجود اینکه بسیار شاد و شوخ بود اما هیچگاه از حد اعتدال خارج نمی شد و هرگز کسی را با مزاح و خنده هایش نمی رنجاند. بسیار مراقب بود که گناه نکند. نظم خاصی داشت به ویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود. به نماز که می ایستاد بسیار سنگین، باوقار و متواضع بود. اهل تعقیبات 📿 و ذکر و اهل دعا و مناجات بود. همیشه سعی داشت نمازش را اول وقت و به جماعت بخواند، زمان تحصیلش که ساکن قم بود برای نماز یا به مسجد مقدس جمکران می رفت یا حرم حضرت معصومه س و یا حتی نمازخانه. ♦️ بارها در موضوعات مختلف به ما می گفت: باید طوری زندگی کنیم که زمینه ساز ظهور (عج) باشیم. زن و زندگی، مهمانی رفتن، حتی لباس پوشیدنمان و ... اصلاً ورد زبانش بود که باید زمینه ساز ظهور باشیم. @sangaradel
🤍بسم‌الله الرحمن الرحیم 🤍 💌 شهید محمد یک انسان بسیاربااخلاق، صبور و خلاق بود و همه او را به‌عنوان یک فرمانده میدانی قوی می‌شناختند. در عملیات خان‌طومان ضربه‌هایی که محمد به تکفیری‌ها وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست. 🌷میگفت؛ هرچه می‌‌توانید در این دنیا دست‌گیری کنید و انفاق نماییدکه این کار مانند هرس کردن شاخه‌های اضافی درختان میوه درفصل پاییز می‌ماند که باعث رشدوباروری بیشتر و درنهایت عاقبت‌به‌خیری شما خواهد شد. 🌹شهید_محمد_معافی 🕊شهید محمد معافى متولد ۱۳۶۳/۰۹/۱۳ شهرستان نکا در استان مازندران، فرمانده زبده نظامی و مستشار ایرانى با نام جهادى "صابر" که در سوریه به شهادت رسید. این شهید مدافع حرم در 30 دى ماه 96 در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور سوریه در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به دوستان شهیدش پیوست. شهید معافی که در 35سالگی به شهادت رسید. یک پسر 9ساله و یک دختر 2ساله از او به‌یادگار مانده است. مثل شهدا