چه هوایی ، چه طلوعی جانم!
باید امروز حواسم باشد ،
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را ؛
بدهم تا برساند به خدا...!
به خدایی که خودم میدانم!
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب
ساختهاند...!
به خدایی که خودم میدانم!
به خدایی که دلش پروانهست
و به مرغان مهاجر ،
هر سال راه را میگوید...!
و به باران گفتهست ،
باغها تشنه شدند
و حواسش حتی ،
به دلِ نازک شب بو هم هست!
که مبادا که ترک بردارد...!
به خدایی که خودم میدانم ؛
چه خدایی...
جانم...!
#سهراب_سپهری🍃