فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مخ زنی نوین در پیج های خواهران با حجاب😐😂
نکن خواهر! نکن برادر!
شرم کن
آخه با سردار سلیمانی هم مخ میزنن؟!😐
#طلبه_اصول_طلب
#سوسماز
سنگࢪشھدا
از اتاق فرمان خبر دادن، اون روز که گاندو دیر پخش شد یا پریشب که سه بار تبلیغ وسطش ویراژ داد😐
و یا حتی دیشب ک پخش نشد
داشتن سانسورش میکردن[همون آدمای آزادی بیان\:]
خاکبرسرایدیکتاتور 😕😐
تو کہ نمیتونـے فحش نـدی
اصلا حزب اللہی نباش!
بچه هیئتـے فحش نمیده
به شوخی یا جدی فرقـی نمیکنـه
بگذاریدکسانی که ناسزا می گویند تنها کسانی باشند
کہ حزب اللهی نیستند
این را به همه بگویید:\🖐🏿...!
پناهیان
#مدافعینعشق •♥️•
به روایت رفیق شهید :
گفتم: خدا توبه رو برای همین گذاشته و گفته که من گناهاتون رو میبخشم!
گفت : «وقتی یه قطره جوهر میافته روی آینه
شاید دستمال برداری و قطره رو پاک کنی
ولی آینه کدر میشه :)-!»
شهیدمحمدحسینمحمدخانی 🕊
هدایت شده از 『گردانسنگرشھدا』
رفقا کمی حرف بزنیم؟!(:
https://harfeto.timefriend.net/16167501690737
جواب
@shroott
چــٰادُرَٺرا
ڪہ بہ ســر ڪردے😌
دلــم هُــرّے ریخـٺ☘
چقــدر خصلـت "زهـرایی"😍
ٺو ڪامل شـد.
چـــــادࢪانھ
♡´شهیدابوالفضلی`♡
آرزو داشت ڪه مثل #حضرت_عباس (ع)
شهید بشود و در وصیتنامهذکرکرد...
هر دو #دستش قطع شده
و بر اثر انفجار #چشمانش تخلیه میشود
علاوه بر این بدنش هم
بر اثر همین ترڪشها زخمی میشود•🕊💔•
وچه زیبا به ارزویش رسید :)-!
#شهیدحامدجوانی
سنگر شهدا
『🌼'!』
چراباهامحرفنمیزنے؟!
چرابابٺچیزاییڪهبهٺدادم
شڪرمنمیڪنے؟!
چرافقطنداشتہهاتُمیشمارے !
صدام بزن...
دِلمبراۍصداٺتنگــشدھ
[امضا:خُدا🍃]
•|💕`🌸|•
| اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلاَحُهُ الْبُكَاءُ |
خدایا
رحم کن به کسی که اشک
در کاسهی چشمانش مُرده :)♥️
سنگر شهدا
بسماللہالرحمنالرحیم
بہمناسبفرارسیدنماهمبارکشعبان
ونزدیکشدنبهمیلادمولامونآقا
صاحبالزمانقصدتجدیدبیعتبا
مولاداریم...!
قشنگترینعھــــــدوپیمانهمکہدر
دعاۍعھدذکرشدهッ
بنابراینماعاشقانیارۍمولاصاحب
الزمانتصمیمبراینداریمکہ((بااستناد
برحدیثیازامامصادقعلیہالسلام
کهمیفرمایند:
هرکہچھلصبحدعایعھدبخواند
ازیاورانقائم﴿عجلاللّٰہتعالۍفرجہ﴾
ماباشواگرپیشازظھورازدنیابرود
خدااورااقبربیرونآورکہدرخدمت
آنحضرتباشد))
فعالیتکانالهایمذهبیومجامع
بچہشیعههاباایندعاشرو؏بشه
بهامیدروزیکہلشکر۳۱۳نفرهیحضرت
تکمیلبشہوشاهدظهورعالمسازقائم
آلمحمدمولاصاحبالزمانباشیم...
لذاهرکدامازادمینهایےکہقصدارندکانال
خودشونرودراینطرحشرکتبدهنداینبنر
روبہهمراهصوتپایینهرصبحدرکانالشون
قراربدند...:)
#بیعت_عاشقی
˼سنگرشھدا˹
❤️🙃
♥️⃟⃟🌸
.
--دلمنلڪزدهتاکنڄحرمگریہکنم😭💔
••دوقدمروضہبخوانمدوقدمگریہکنم🔒🌱
دلتنگحرم
+ میگفت:
تازمانیڪهاعترافنڪنی
خدایا،مناگهمیخواستمخوببشم،
خوبمیشدم
خوبنمیشی...!♥️🍃
استادپناهیان
˼سنگرشھدا˹
چرا واقعا؟!
˼سنگرشھدا˹
[رهـــــآݜـــدهـ](آراز) ✍🏻نویسنده≈ #میــم_دور_از_میـم 1⃣5⃣ #15 از شدت سر درد نمیتونستم چشمامو باز
دوستان انشاءالله ادامه رمان از امروز قرار میگیره (:
حلال فرمایید🌹
[رهـــــآݜـــدهـ](آراز)
✍🏻نویسنده≈ #میــم_دور_از_میـم
1⃣6⃣ #16
شب با نگاه سنگین بابا به اتاق خالی ،ونگاه نگران مامان گذشت.
به لطف تخت دونفرهی آرزو،موقع خواب،مهمونِ ناخونده آرزو شدم.
لای در رو که باز کردم؛دیدم تا خرچتاق پتو رو کشیده بالا،سرشم تو گوشیه.
بی مقدمه خودمو انداختم رو تختشو ساعدمو گذاشتم رو چشمام.
بی تفاوت ب فحش هایی که میداد،خودم رو به خواب زدم.
هرچی بالگد هولم داد که از تخت برم پایین،انگار نه انگار.
آخرشم تسلیم شدو پشت ب من کردو به گوشیش پناه برد.
خوابم نمیبرد،اعصابم بهم ریخته بود!
آرزوهم هی ریز ریز میخندید و با صدای آروم وویس میداد.
دستمو از روی چشمام برداشتم.
دیدم لحافذرو کشیده رو سرش و میخنده.
بهش اعتماد داشتم ولی کرم درونم میگفت اذیتش کنم.
پتو رو که از سرش کشیدم،جیغش رفت هوا.
خودم خجالت کشیدم چه برسه ب اون.
من:دختر تو همیشه اینطوری میخوابی؟؟!
گفتمو یه لبخند شیطنت آمیز زدم\:
همون طور که پتو رو میپیچوند دور خودش با عصبانی ترین حالت ممکن گفت:
واقعا که آراز!
این چندروزه همش اذیتم میکنی!
سمت کمد خوابیدی،منم نتونستم پاشم برم لباس بپوشم،با همون تاپ شلوارک دراز کشیدم...
گفتم پتو میکشم سرم.
که مثل این فضولا پتو از سرم کشیدی\:
من:یه جوری میگی،انگار من نامحرمم.
آرزو:نامحرم نیستی،ولی کی منو دیدی آزاد پیشت بشینم؟
من:الان!!!
آرزو:برو از جلوی چشمم که حوصلتو ندارم
الانم چشاتو ببند لباس بپوشم!
من:نبندم چی میشه؟!
آرزو:خفت میکنم!
صدای پیامک گوشی که بلند شد،همین طور که گوشی رو برمیداشتمو رمزشو میزدم گفتم:
تو پاشو لباستو بپوش،من نگات نمیکنم.
از طرف مسی بود:
داداش چرا آن نشدی؟
فک کنم آبجیت همه چیزو بهت توضبح داد.
اون روز فقط سوال آرزو خانم این بود که من دلیل حال بدتو میدونم یا نه!
با مادرتم صحبت کردمو گفتم ک بین منو تو هیچ چیز پنهونی نیست!«امیدوارم که همین طور باشه»
گفتم ک یکم با خودت درگیری همین.
اون روزم ،وقتی سامان ازم پرسید که آبجیت چیکارم داشت،بهش نگفتمو پیچوندمش.
اونم تو گروه تعریف کرد و انگ بی غیرتی بهت زدن.
من ک تو گروه نیسم!طاها اسکرین شات هاشو فرستاد برام.
بعدشم،تو رد کردی پیامارو،ولی پیاما سین خورده و بچه ها فک کردن خوندی و هیچی نگفتی!
همین بود جون داداش!
حالا آن شو ،تو وات بگو ک ب دل نداری ازم
به خدا سر شام بشقاب غذا از گلوم پایین نرفت😂😂😂
زیر لب ی چندتا فحش دوستی دادمو تو وات چندتا پوکر فرستادم تا بفهمه ازش ب دل ندارم
ولی ب خاطر پنهونکاریش از خجالتش درمیام...
سنگر شهدا