eitaa logo
˼سنگر‌شھدا˹
5.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
38 فایل
•. از‌افتخــا‌رات‌این‌نسل‌همین‌بس‌ڪھ‌ اسرائیل‌قراره‌بھ‌دست‌مــا‌نابود‌بشھ ꧇). .! اینستامون: https://instagram.com/sangareshohadaa?igshid=ZDdkNTZiNTM= • ‌شرایط . - @Sharayett313 •. گردان .- •. @nashenassangareshohada •. -زیــر‌ سایھ حضرت‌قائم . . (꧇ . .
مشاهده در ایتا
دانلود
ლـو¦🌙🌱¦ - چه قدر الله روی ما حساب کرده که شدی🌱🧡 اشرف‌مخلوقات🌱🧡(: 🌸🍃 ╔═~^-^~═ೋೋ ⍣@sangareshohadaa ⍣ ೋೋ═~^-^~═╝
˼سنگر‌شھدا˹
خدااا خداااااا خدااااااااااا خداااااااااااااا خداااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااا خداااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا❤️ خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دوســـــــتــّ❤️ــــــــ دارمـ🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدایا..! منِ بدونِ عشقِ اهل‌بیت خیلی بیچاره‌ست..🥀
ლـو¦🌙🌱¦ "الھیٰ‌ارحَم‌عَبدُکـَ‌ العـٰاش‍‍ق" خدایا؛رحم‌کن‌، بـه‌بنـده‌عاشقت🌱 🌸🍃 ╔═~^-^~═ೋೋ ⍣@sangareshohadaa ⍣ ೋೋ═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~🕊 🔴 بابام دوباره برمی‌گرده ⏳ چند وقتی هرکی رو می‌دید می‌پرسید: «کِی امام زمان برمی‌گرده؟» کلافم کرده بود. با اینکه ده بار بهش گفته بودم: «بچه جون زمانش معلوم نیست اما به خوردش نمی‌رفت.» 🔆 تا اینکه یه روز ازش پرسیدم: «چرا این‌قدر منتظر امام زمانی؟» گفت: «اون روزی که رفتیم یادواره شهدا، حاج آقایی که اون جا بود گفت: امام زمان که برگردن شهدا هم برمی‌گردن، پس اینطوری بابای منم برمی‌گرده و دوباره میتونم ببینمش.» 👤 به نقل از همسر شهید مسلم خیزاب❤️🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💥 با آن همه کار دم افطار دیگر نا نداشتیم،😓 حسین تازه میرفت صف نانوایی تا سنگک گرم بگیره☺️ بهش میگفتم:ای بابا حسین چه حالی داری تو😑 با لبخند میگفت:تو چرا بی حالی رفیق!! ؟ ❤️🕊
۴۰۱ نفریمون مبااااااااررررک🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎉🎊🙃
˼سنگر‌شھدا˹
۴۰۱ نفریمون مبااااااااررررک🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎉🎊🙃
اعضای جدید خوش اومدین❤️ قدیمیا همچنان دوستون داریم❤️ بمونین برامون😊☺️
خوشحالی ادمینا بعد از ۴۰۰نفریمون😐😂
حالا ی سوپرایز دیگه😌
اگر بشیم ۴۱۰ نفر براتون سوپرایز هم داریم😍❤️
~🕊 🌿💌 اگر مےخواهید کارتان برکت پیداکند به خانوادہ شهدا سر بزنید؛ زندگے نامه شهدا را بخوانید سعے کنید در روحیه خود، شهادت طلبے را پرورش دهید. ♥️🕊
حجابـ...♡ تجلےِ نگاهـ خداست...😌🍃 °•{لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَاَزَیدًنٌَکُم}•° حجـاب یعنے همانــ⇣ شُڪـر نعمتـ ڪہ نعمتــ را افزون میڪند☔️ حجاب افزون میڪند نعمتــ حیا را...🎈 🦋|
پاسخ شما ممبر گل😌 بعله ۴۰۵ نفر شدیم😅 بمونید برامون🌷 پاسخ شما ممبر گل😎 ممنون گلی😅
🕊 آن روزها مادر شهيد در خانوادهاي بزرگ شدم كه توجه به دين و مذهب نهادينه بود. از روز ِ اول به ما ياد داده بودند كه نبايد گرد گناه بچرخيم. زماني هم كه باردار ميشدم، اين مراقبت من بيشتر ميشد. سال 1367 بود كه محمدهادي يا همان هادي به دنيا آمد. پسري بود بسيار دوست داشتني. او در شب جمعه و چند روز بعد از ايام فاطميه به دنيا آمد. يادم هست كه دهه فجر بود. روز 13 بهمن. وقتي ميخواستيم از بيمارستان مرخص شويم، تقويم را ديدم كه نوشته بود: شهادت امام محمد هادي ؏ براي همين نام او را محمدهادي گذاشتيم. عجيب است كه او عاشق و دلداده ي امام هادي شد و در اين راه و در شهر امام هادي ؏ يعني سامرا به شهادت رسيد. هادي اذيتي براي ما نداشت. آنچه را ميخواست خودش به دست ميآورد. از همان كودكي روي پاي خودش بود. مستقل بار آمد و اين، در آينده ي زندگي او خيلي تأثير داشت. زمينه ي مذهبي خانواده بسيار در او تأثيرگذار بود. البته من از زماني كه اين پسر را باردار بودم، بسيار در مسائل معنوي مراقبت ميكردم. هر چيزي را نميخورد. خيلي در حلال و حرام دقت ميكرد. سعي ميكردم كمتر با نامحرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما در مسجد فاطميه بوديم و به نوعي مهمان حضرت زهرا ص من يقين دارم اين مسائل بسيار در شخصيت او اثرگذار بود. هر زمان مشغول زيارت عاشورا ميشدم، هادي و ديگر بچه ها كنارم مينشستند و با من تكرار ميكردند. وضعيت مالي خانواده ي ما متوسط بود. هادي اين را ميفهميد و شرايط را درك ميكرد. براي همين از همان كودكي كم توقع بود. در دوره ي دبستان در مدرسه ي شهيد سعيدي بود. كاري به ما نداشت. خودش درس ميخواند و... از همان ايام پسرها را با خودم به مسجد انصارالعباس ميبردم. بچه ها را در واحد نوجوانان بسيج ثبت نام کردم. آنها هم در کلاس هاي قرآن و اردوها شرکت ميکردند. دوران راهنمايي را در مدرسه ي شهيد توپچي درس خواند. درسش بد نبود، اما كمي بازيگوش شده بود. همان موقع كلاس ورزش هاي رزمي ميرفت. مثل بقيه ي هم سن و سالهايش به فوتبال خيلي علاقه داشت. سيكلش را كه گرفت، براي ادامه ي تحصيل راهي دبيرستان شهدا گرديد. اما از همان سالهاي اوليه ي دبيرستان، زمزمه ي ترك تحصيل را كوك كرد! ميگفت ميخواهم بروم سر كار، از درس خسته شده ام، من توان درس خواندن ندارم و... البته همه اينها بهانه هاي دوران جواني بود. در نهايت درس را رها كرد. مدتي بيكار و دنبال بازي و... بود. بعد هم به سراغ كار رفت. ما كه خبر نداشتيم، اما خودش رفته بود دنبال کار. مدتي در يک توليدي و بعد مغازه ي يكي از دوستانش مشغول فلافل فروشي شد.... 💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿 💙🌿
من براتون سوپرایز دارم😎🤓
˼سنگر‌شھدا˹
بوگو دیگه😐😂
ن یکم بمونید تو کفش😎😐😂
۴۰۰تایی شدنمون را اول به خود اعضای محترم کانال تبریک میگم😁و بعد هم به ادمینای گل کانال😊 انشالله که تعداد ممبرها از این بالاتر هم خواهد رفت💙 به مناسبت ۴۰۰تایی شدنمون یه رمان زیبا در نظر دارم که انشالله به زودی در کانال براتون خواهم گذاشت😉
یادتون نره ۴۱۰ تایی بشیمم چند تا تم قشنگ میخوام،بزارمااااا