#تلنگر💥
با آن همه کار دم افطار دیگر نا نداشتیم،😓
حسین تازه میرفت صف نانوایی تا سنگک گرم بگیره☺️
بهش میگفتم:ای بابا حسین چه حالی داری تو😑
با لبخند میگفت:تو چرا بی حالی رفیق!!
#تو_چرا_بی_حالی_رفیق_؟
#شهید_حسین_غلام_کبیری❤️🕊
#روایت_عشق
منتظر مجلس نمی ماند...
هرجاکه بودبرای خودش
مجلس میگرفت وروضه میخواند❣
گفتم:پسر نکن همه فکر میکنند دیونه شدی🤦♂
بالبخندگفت:
من حسینم🙃
.
عشق من هم حسین است🌸
.
دیوانه نیستم من فقط عاشق حسینم💚
#شهید_حسین_غلام_کبیری❤️🕊