~🕊
#شاید_تلنگر💥
هࢪوقت بھ دࢪدۍ دچاࢪ شدۍ،
با خـودٺ بگو :
+خداࢪوشڪࢪ ڪھ بھ مصیبتے گࢪفتاࢪم
نھ معصیتےツ
.
.
~🕊
🌿#کلام_شهید💌
سعےڪنید سڪوتشما
بیشتر از حࢪفزدن باشد
هࢪ حࢪفے ࢪا ڪه مےخواهید بزنید
فڪࢪ ڪنید ڪه آیا ضࢪوࢪۍ هست یا نھ؟
هیچ وقت بےدلیل حࢪف نزنید..
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ انگار نه انگار ....💔
#مداحی بسیار زیبا از حاج مهدی رسولی🎙
پیشنهاد دانلود📥👌
▪️ #فاطمیه
#ءاین_طالب_بدم_الزهراء
@sangareshohadaa
☆📚😍🎙☆
#منبر_مجازی🌻🍀
مواظب باشیم...
هر عبادتی که کردید مراقب باشید
سر خـدا منت نذارید.✨❤️
مثلا از مسجد میای بیرون،
هوای نفست میگه به به!
واقعا من چقدر خوبم!😌🌻
ببین بقیه نمیان مسجد
اما من هر شب میام و صف اول هم هستم!
خدا چهار تا بنده مثل من داشته باشه براش کافیه!😱😎
اینجا تو باید یه عکس العملی نشون بدی:
باید به هوای نفست بگی:
خب حالا که چی؟😏
خیلی هنر کردی؟👊❌
وظیفته خودت کیفش رو کردی!
منت هم میذاری سر خدا؟؟♨️❗️
خیلی نامردی
هر جا که دست میذاری خرابش میکنی.
خدا منو از دست تو نجات بده.
یا کار فرهنگی موفقی انجام میدی،
همه تشویقت میکنن! اینجا باید
حسابی با هوای نفست بجنگی
و فحشش بدی...🤬🙊
اگه این کاررو نکنیهوای نفست با
همون کارایخوبت میبردتجهنما!😔🥀
خود دانی...
اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃
#گُـمْنــٰامْ 🌻✨
#شاید_تلنگر✅🍃
╔═~^-^~═ೋೋ
⍣@sangareshohadaa ⍣
ೋೋ═~^-^~═╝
•|♥|•
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
الّلهُمَ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
╔═~^-^~═ೋೋ
⍣@sangareshohadaa ⍣
ೋೋ═~^-^~═╝
|°•🔥💥•°|
#تلنگر💯
هیئت میریم ..
پروفایلامون خفن ..😏
یا تسبیح داریم یا انگشتر عقیق و دُر..❤️
یه عکس داریم تو سنگرای راهیان نور ..
عکس بین الحرمین ..😢
نزدیک اربعین استوریای حسرت..
و... کلی نشونه که باعث شده به خودمون میگیم💫🔥
#حزب_اللهی !!!!
آره آدم خیلی حال میکنه ..
ولی یه نگاه بنداز ببین #معرفت داری
که امام زمانتم حال کنه!!😰😭
که تو سربازشی ...💔🧡
#گُـمْنــٰامْ 🌻💫
╔═~^-^~═ೋೋ
⍣@sangareshohadaa ⍣
ೋೋ═~^-^~═╝
سیدے عباس ❤️
از سوره "والشمس" دلم شد آگـاه
كہ از پے خورشید ز راه آید مــاه
یڪ روز پس از حسین عباس آمد
لاحـــــول ولاقـــــــوه الا باللـــــہ
#پسرک_فلافل_فروش
#پارت21
تحول اساسي
از مدتها قبل شاهد بودم كه كتاب خصائص الحسينيه را در دست دارد و
مشغول مطالعه است.
هادي مرتب مشغول مطالعه بود. عشق و شوري كه از زيارت امام حسين
؏ در قلب ما پديد آمده بود، در او چند برابر بود.
به ما ميگفت: امام صادق ؏ فرموده اند: هر كس به زيارت امام حسين
؏ نرود تا بميرد، درحاليكه خود را هم شيعه ي ما بداند، هرگز شيعه ي ما
نيست. و اگر از اهل بهشت هم باشد، او مهمان بهشتيان است.
در جاي ديگري مي فرمايند: زيارت حسين بن علي ؏ بر هر كسي كه
(ايشان)را از سوي خداوند، (امام) ميداند لازم و واجب است. هر كه تا
هنگام مرگ، به زيارت حسين ؏ نرود، دين و ايمانش نقص دارد.
از طرفي كلام بزرگان را نيز به ما متذكر ميشد كه مي فرمودند: براي اينكه
دين شما كامل شود و نقايص ايمان و مشكلات اخلاقي شما برطرف شود
حتماً به كربلا برويد.
خلاصه آنچنان در ما شور كربلا ايجاد كرد كه براي حركت كاروان
لحظه شماري ميكرديم.
شهريور 1390 بود. مقدمات كار فراهم شد. با تعدادي از بچه هاي کانون
شهيد آويني از مسجد موسي ابن جعفر ؏ راهي کربلا شديم.
نه تنها من كه بيشتر رفقا اعتقاد دارند كه هادي هر چه ميخواست در اين
سفر به دست آورد. به نظر من آن اتفاقي که بايد براي هادي مي افتاد، در همين
سفر رخ داد.
در حرم ها که حضور مي يافتيم حال او با بقيه فرق ميکرد. اين موضوع در
سوز و صدا و حالات ايشان به خوبي مشخص بود.
در زيارتها بسيار عجيب و غريب بود. اتفاقي که در آن سفر افتاد، تحول
عظيم در شخصيت هادي بود که ايشان را زير و رو کرد.
بالاخره همه ي ما که در آن سفر حضور داشتيم اهل هيئت بوديم، اما همه
احساس ميكرديم كه اين هادي با هادي قبل از سفر به كربلا خيلي تفاوت
دارد.
ديگر از آن جوان شوخ و خنده رو خبري نبود! او در کربلا فهميد كجا
آمده و به خوبي از اين فرصت استفاده كرد.
پس از آن سفر بود كه با يكي از دوستان طلبه آشنا شد. از او خواست تا در
تحصيل علوم ديني ياري اش کند.
بعد از سفر كربلا راهي حوزه ي علميه ي حاج ابوالفتح شد. ما ديگر كمتر
او را ميديديم.
يك بار من به ديدن او در محل حوزه ي علميه رفتم. قرار شد با موتور
هادي برگرديم.
در مسير برگشت بوديم كه چند خانم بدحجاب را ديد.
جلوتر كه رفت با صداي بلند گفت: خواهرم حجابت رو حفظ كن. بعد
حركت كرد.
توي راه با حالتي دگرگون گفت: ديگه از اينجا خسته شدم. اين حجابها
بوي حضرت زهرا ﴿س﴾ نمي ً دهد. اينجا مثلا محله هاي مذهبي تهران هست و
اين وضعيت رو داره!بعد با صدايي گرفته تر گفت: خسته ام، بعد از سفر كربلا ديگه دوست ندارم
توي خيابون برم.
من مطمئن هستم چشمي كه به نگاه حرام عادت كنه خيلي چيزها رو از
دست ميده. چشم گنه کار لایق شهادت نميشه.
هادي حرف ميزد و من دقت ميكردم كه بعد از گذشت چند ماه، دل و
جان هادي هنوز در كربلا مانده.
با خودم گفتم: خوش به حال هادي، چقدر خوب توانسته حال معنوي
کربلا را حفظ كند.
هادي بعد از سفر كربلا واقعاً كربلايي شد. خودش را در حرم جا گذاشته
بود و هيچ گاه به دنياي مادي ما برنگشت. آنقدر ذكر و فكرش در كربلا بود
كه آقا دعوتش كرد.
پنج ماه پس از بازگشت از كربلا توسط يكي از دوستان، مقدمات سفر و
اقامت در حوزه ي علميه نجف را فراهم كرد.
بهمن ماه 1390 راهي شد. ديگر نتوانست اينجا بماند.
براي تحصيل راهي نجف شد. يکي از دوستان، که برادر شهيد و ساكن
نجف بود، شرايط حضور ايشان در نجف را فراهم کرد و هادي راهي شهر
نجف شد.
💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿
💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿
💙🌿💙🌿💙🌿
💙🌿💙🌿
💙🌿
🇮🇷دستور عجیب سرتیپ عراقی برای یک شهید🌷
راوی: حسن یوسفی
🔸«یک بار یکی از بچهها آمد و به ما گفت که ان شاءالله ما تا ۴۵ روز دیگر میرویم ایران. در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود. بچهها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم.
به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم. اگر برویم ایران، تو میخواهی رسیدی خانهات، چه کار بکنی؟ گفت:«من با شما نمیآیم. چون قبل از آزادی میمیرم. شما در این اردوگاه برای من چهل روز عزاداری میکنید. جنازهام را دور اردوگاه تشییع میکنید.» بچهها در جوابش گفتند: «همه حرفهایت را که باور کنیم، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمیکنیم. تشییع جنازه را که نمیگذارند انجام دهیم. ضمناً این بعثیها برای آقا امام حسین(ع) که در کشور خودشان دفن است نمیگذارند عزاداری کنیم، چطور میخواهند بگذارند برای تو عزاداری کنیم؟»
🌷سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت...در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاهها که معمولاً ۶ ماه یکبار توی اردوگاهها سرکشی میکرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده. نمیدانم چطور شد که آن ژنرال عراقی گفت: برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازهی اسیر اقدام نمیکرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد. ما خودمان هم منظرهای که دیدیم را باور نکردیم. چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق. هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهرهاش را فراموش نمیکردیم.
🌷همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت:«لا بالموت...هذا شهید... والله الاعظم هذا شهید...» دیگر باورش شده بود که این شهید است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود. گفت:
« برای این شهید باید چهل و پنج روز عزاداری کنید و دستور میدهم بدنش را دور تا دور اردوگاه سه بار تشییع کنید.» او که اینها را میگفت بچه ها گریه میکردند. اتفاق عجیبی بود. بعد یکی از ایرانیها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمیتوانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟ جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر میرویم. گفت: شما از کجا این حرف را میزنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت:
«اگر او گفته پس درست است.»
🔶🔸سر چهل روز دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.🔸🔶
📖 #کتاب سیری در زمان - جلد سوم - صفحه ۵۴۵ الی ۵۴۶
🖊تحقیق وپژوهش:استاد مهدی امینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر از آرامشه خدای خوبم ♡
#استوری
@sangareshohadaa
~🕊
▫️از عكاس پرسیدن بدترین
▫️لحظه ی عكس گرفتنت كي بوده؟
▫️گفت سوریه كه بودم
▫️تااومدم از این بچه عكس بگیرم فكر كرد دوربین،
▫️اسلحه منه💔
▫️سریع دستاشو برد بالا..🙃
#اگر_مدافعان_حرم_نبودند_چه_میشد🍃
@sangareshohadaa
~🕊
🌿#کلام_شهید💌
ظـُہور
اتفـاٖقمےافتد
ولےمہـمایـناسـتڪہمـآ
ڪجايایـنظهـوربـاشیـم....
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن♥️