eitaa logo
سنگر شهدا
2.4هزار دنبال‌کننده
95.9هزار عکس
7.5هزار ویدیو
89 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
بازي بُرد بُرد يعني اين زخمي شد اسير شد كشته شد اما بُرد #شهید_محسن_حججی محفل انس ورفاقت باشهدا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @sangareshohadababol
ما ترڪِ سر بگفتیـم، تا دردسر نبـــــاشد ...✌️ غیـــر از خیالِ جانــان، در جان و سر نباشــــد ...✌️ 😍 💛 🙃 @sangareshohadababol
سه سال گذشت... ‌ به نام نامی سَر بسمه تعالی سَر بلند مرتبه پیکر بلند بالا سَر ‌ ‌ ◾️سالروز اسارت شهید محسن حججی توسط نیروهای داعشی ‌ 🌷 @sangareshohadababol
ما ترڪِ سر بگفتیـم، تا دردسر نبـــــاشد ...✌️ غیـــر از خیالِ جانــان، در جان و سر نباشــــد ...✌️ 😍 💛 🙃 @sangareshohadababol
‌ 🌷شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ 🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ 🌷موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. 🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. 🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @sangareshohadababol
چهار سال گذشت... ‌ به نام نامی سَر بسمه تعالی سَر بلند مرتبه پیکر بلند بالا سَر ‌ ‌ ◾️سالروز اسارت شهید محسن حججی توسط نیروهای داعشی ‌ 🌷 @sangareshohadababol
🌹السلام على الرئوس المفرقة عن الأبدان هم روضه بالاى سرت را عشق است هم نوكر بى بال و پرت را عشق است لب هاى ترك خورده "محسن" گويد يك لحظه نگاه مادرت را عشق است @sangareshohadababol
ما ترڪِ سر بگفتیـم، تا دردسر نبـــــاشد ...✌️ غیـــر از خیالِ جانــان، در جان و سر نباشــــد ...✌️ 😍 💛 🙃 @sangareshohadababol
‌ 🌷شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ 🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ 🌷موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. 🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. 🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @sangareshohadababol
پنج سال گذشت... ‌ به نام نامی سَر بسمه تعالی سَر بلند مرتبه پیکر بلند بالا سَر ‌ ‌ ◾️سالروز اسارت شهید محسن حججی توسط نیروهای داعشی ‌ 🌷 @sangareshohadababol
🌹السلام على الرئوس المفرقة عن الأبدان هم روضه بالاى سرت را عشق است هم نوكر بى بال و پرت را عشق است لب هاى ترك خورده "محسن" گويد يك لحظه نگاه مادرت را عشق است @sangareshohadababol
توقنادی‌ڪارمی‌کردم،یکباراومدپیشم‌ وگفت:مجید،جایی‌سراغ‌نداری برم‌ کــارکنـم؟ گفتم‌چرا،همین‌آقایی‌ڪه‌تو‌قنادیش‌ ڪارمی‌کنم‌دنبال‌شاگردمی‌گرده‌میایی؟ نپرسیدچقدرحقوق‌میده!!نپرسید روزی‌چقدر‌بایدڪارکنه!!نپرسید بیمه‌میکنه‌یا‌نه!! فقط‌گفت:مـوقـع‌اذان‌میذاره‌بــرم‌ نمــازم‌رو‌ بخـــونم؟!🌱 ✨ ‌‌ 🌷 ❇️ @sangareshohadababol
‌ 🌷شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ 🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ 🌷موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. 🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. 🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @sangareshohadababol
شش سال گذشت... ‌ به نام نامی سَر بسمه تعالی سَر بلند مرتبه پیکر بلند بالا سَر ‌ ‌ ◾️سالروز اسارت شهید محسن حججی توسط نیروهای داعشی ‌ 🌷 @sangareshohadababol
🌹السلام على الرئوس المفرقة عن الأبدان هم روضه بالاى سرت را عشق است هم نوكر بى بال و پرت را عشق است لب هاى ترك خورده "محسن" گويد يك لحظه نگاه مادرت را عشق است @sangareshohadababol
🌹 ما گمان مي كرديم تو "اسماعيل" هستي و عيد قربان مي آيی، اما انگار قرار و وعده همه "سر بريده ها" است... 🇮🇷 @sangareshohadababol
🌹شرط و شروط‌های محسن برای خادمی هیئت! 🇮🇷 @sangareshohadababol
♥️🍃 🌹خودتان را برای ظهور امام زمان و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است... 🇮🇷 @sangareshohadababol
‌ 🌷شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ 🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ 🌷موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. 🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. 🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @sangareshohadababol
‌ به نام نامی سَر بسمه تعالی سَر بلند مرتبه پیکر بلند بالا سَر ‌ ‌ ◾️سالروز اسارت شهید محسن حججی توسط نیروهای داعشی ‌ 🌷 @sangareshohadababol
🌹السلام على الرئوس المفرقة عن الأبدان هم روضه بالاى سرت را عشق است هم نوكر بى بال و پرت را عشق است لب هاى ترك خورده "محسن" گويد يك لحظه نگاه مادرت را عشق است @sangareshohadababol
♥️🍃 🌹خودتان را برای ظهور امام زمان و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است... 🇮🇷 @sangareshohadababol