eitaa logo
سنگر شهدا
2.7هزار دنبال‌کننده
125.8هزار عکس
11.7هزار ویدیو
151 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💐کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کندکه از سیم خاردارهای نفس خودعبور کرده باشد 🕊سالروز شهادت گرامی باد @sangareshohadababol
❇️ مگر ما امام‌زمان نداریم؟ ✨مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه سومار را در می آوردم. از هر طرف که می‌رفتیم، می‌خوردیم به میدان‌مین و موانع و نرسیده به آنجا کپ می‌کردیم. دیگر خسته شده بودم. آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمی‌شود. جوابی نداد. گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیم‌خاردار و میدان موانع برمی‌خوریم. معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشم‌های سبزش را گوشه ای می‌دوخت. با عصبانیت داد زد: مگر ما امام‌زمان نداریم؟  این جمله را با تمام وجودش گفت. گفت: همین الان می رویم. مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟ رفتیم و شناسایی کامل انجام شد.✴️ 🌷راوی کریم مطهری هم‌رزم شهید از کتاب "دلیل" @sangareshohadababol
💐کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کندکه از سیم خاردارهای نفس خودعبور کرده باشد 🕊سالروز شهادت گرامی باد @sangareshohadababol
❇️ مگر ما امام‌زمان نداریم؟ ✨مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه سومار را در می آوردم. از هر طرف که می‌رفتیم، می‌خوردیم به میدان‌مین و موانع و نرسیده به آنجا کپ می‌کردیم. دیگر خسته شده بودم. آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمی‌شود. جوابی نداد. گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیم‌خاردار و میدان موانع برمی‌خوریم. معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشم‌های سبزش را گوشه ای می‌دوخت. با عصبانیت داد زد: مگر ما امام‌زمان نداریم؟  این جمله را با تمام وجودش گفت. گفت: همین الان می رویم. مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟ رفتیم و شناسایی کامل انجام شد.✴️ 🌷راوی کریم مطهری هم‌رزم شهید از کتاب "دلیل" @sangareshohadababol
💐کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کندکه از سیم خاردارهای نفس خودعبور کرده باشد ‏🌷شهید چیت سازیان: اگربنا بودآمریکا راسجده کنیم انقلاب نمیکردیم،ما بنده خدا هستیم و فقط برای او سجده می کنیم اگرمارا قطعه قطعه کنند و زیر تانک ها از بین ببرند ما قطعه قطعه بدنمان میگوید مرگ برآمریکا 🕊سالروز شهادت گرامی باد @sangareshohadababol
○تو همدان شاید کمتر کسی باشه که اسم «علی چیت سازیان» به گوشش نخورده باشه!فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر انصار الحسین آنقدر به زبان عربی مسلط بود که تو دل دشمن نفوذ می کرد. اصن محال بود بره شناسایی و دست خالی برگرده! فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «جوان ریش خرمایی کیه؟» ●گفتیم: «مسئوول اطلاعات و عملیات، یه اعجوبه ایه توی کار اطلاعات.» و از او خواستم گزارش آخر رو بده. مقابل نقشه ایستاد و انگشت روی جاده ی زرباطیه به بدره گذاشت.و مفصل گفت: که فرمانده تیپ عراقی کی میاد و کی می ره و حتی اینکه تا کجا او نو با سواری می آرن و بقیه ی مسیر رو تا خط با جیپ و نفر بر فرماندهی . ●فرمانده قرارگاه باورش نمی شد که علی و بچه هاش ظرف یک ماه ، خطوط سه و چهار عراق را هم شناسایی کرده باشند! برا همین چیزا بود که صدام بهش لقب«عقرب زرد» رو داده بود! 📚زندگی به سبک شهدا، ص94-95 🌷 @sangareshohadababol
درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما ، مرگ بادا بی شما و جان مبادا بی شما .. شهـــ🌷ــدا چشم در چشم دوربین 🌷ایستاده از چپ: شهید شهید شهید 🌷نشسته از چپ: شهید شهید شهید شهید 📎فرماندهان جوان گردان کمیل در عملیات مسلم ابن عقیل ،سومار 🇮🇷 @sangareshohadababol
🌷 خواب مصیب، معاونـش را دیـده بـود و حـال غـریبی داشت. بهـش گفتـه بود: «خیـلی دلتنگتون شدم؛ هم دلتنگ تو، هم دلتنـگ بقیه شهـدای واحد. میگفت التماسش کردم و پرسیدم از کدوم راهکـار رفتی کـه به این مقـام رسیـدی؟» شهـید مجـیدی هم گفـته بود: «راه کــار اشــک» 🌷 ازروزی که خواب دیده بود تا صبـحِ شهادتش روزوشبی نبود که چشمهایش خیس اشـک نباشد. حالا به هر بهانه؛ روضه، نمـاز، نماز شب و یا حتى موقـع توجيـه نيـروهـا، بغـض تـوی گـلویش جمـع می شد و گـریه میکـرد، آنهـم با صـدای بلـند؛ بی ریـای بی ریـا .. 📚 دلیـل/ بقلـم حمـید حسـام 🌹 شهـید 🇮🇷 @sangareshohadababol
لباس‌های خیس به تنشان سنگینی می‌كرد ستون گردان دم ارتفاع قامیش و زیر پای عراقیا بود همهمه بسیجی ها میان رعد و برق و شق شق باران گم شده بود حالا گونی‌هایی هم كه عراقیا پله‌وار زیر كوه چیده بودند، از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر، بچه ها از كت و كول هم بالامی‌رفتند كه از شر باران خلاصی یابند و خودشان را داخل غار بزرگ زیر قله برسانند انگار یه گونی، جنسش با بقیه فرق داشت لیز و سر نبود بسیجی‌ها پا روش می‌ذاشتند، می‌پریدند اون‌ور آب و بعد داخل غار، اما گونی هر از گاهی تكان می‌خورد شاید اون شب هیچ بسیجی‌ای نفهمید كه علی آقا پله شده بود برای بقیه، یكی دو نفر هم كه متوجه شدند دم غار اشكهاشون با باران قاطی شده بود «علی به معنای واقعی كلمه مالك نفسش بود» . 🌷شهید 🌷 🇮🇷 @sangareshohadababol