eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
105.1هزار عکس
8.6هزار ویدیو
102 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 از داغ غمت کمر خمیده ست، بیا یک بار دگر جمعه رسیده ست، بیا ای بـا خـبـر از راز دل بیـمـارم تا عمر به آخر نرسیده ست، بیا 😔😔 @sangareshohadababol
به قول یکی از بسیجیان خوش ذوق: بی رنگی رنگ بسیجی‌هاست! مراقب باش رنگی نشوی... 💠 @bank_aks @sangareshohadababol
1️⃣سالروز عروج ملکوتی شهید حسینعلی بزرگ پور نام پدر : احمد نام مادر :بتول رمضانی تاریخ تولد : 1349/02/20 تاریخ شهادت : 1365/09/04 محل شهادت : شلمچه گلزار : سرشت نوا بابل خاطره از شهید حسینعلی بزرگ پور سرستی 🌷شهید بزرگپور انسانی با صلابت خوش اخلاق دلیر و چهره معصومی داشت ایشان در حدود 20 متری من بشهادت رسید موقعیت جوری بود که نتونستم هنگام شهادتش بالای سرش باشم تیربار دشمن بعثی یک لحظه رگبارش قطع نمیشد با این حال سعی کردم خودمو به ایشون برسونم که خودم سخت مجروح شدم حتی تا مرز شهادت پیش رفتم اما لیاقت شهادت رو نداشتم و برای تزکیه نفس خداوند اسارت رو برایم رقم زد این بود که حتی در تشییع جنازه این شهید عزیز نبودم. 🌷روحش شاد و یادش پر رهرو باد ✍️ برادر آزاده حمید جبرییلی جلودار که در ادامه همان عملیات (شلمچه )به اسارت بعثیون درآمد @sangareshohadababol
2️⃣سالروز عروج آسمانی شهیدشعبانعلی روستا دیوا نام پدر:آقاجان نام مادر:هما اسماعیل تبار تاریخ تولد:1344/12/09 تاریخ شهادت: 1364/09/04 محل شهادت:جنگوله گلزار :شهدای دیوا بابل 🌺خوشا بحال زاهدان در دنیا و راغبان به آخرت،آنانکه زمین را نشیمن و خاک را بستر وآب را نوشابه خود ساختند وکتاب خدا را شعارخودقرار دادندو دنیا را ازخود قیچی کردند و خود را از دنیا جدا ساختند. در تشییع جنازه و به هنگام قرائت قرآن و در وقت میدان جهادخاموش بمان،چون بدنیال جنازه میروی مشغول تفکر و خشوع باش ،تو هم به او ملحق خواهی شد. پیش از آنکه به حسابت برسند،خود رامحاسبه کن که برای فردایت بهتر است وخود را بسنج و برای روزحساب بزرگ آماده کن. هر که به ذره ای تکبر بمیردبوی بهشت را نشنود وکسانیکه به دوزخ میروند، متکبرانند. امربه معروف کن و دست و زبانت را از زشتی بازدار وبا تلاش و کوشش خودت آن را بجای آور و در راه خدا جهادکن،جهادی که شایسته اوست. در راه خدا ازسرزنش باک نداشته باش وبرای حق هرجا و بهرسخن باشداقدام کن و در این راه کسب دانش نما وخود را به شکیبایی دربرابرنامطلوب عادت ده وبدان شکیبا بودن در راه حق نیکخویی است... @sangareshohadababol
3️⃣ سالروز عروج ملکوتی شهید سید عباس موسوی روشن نام پدر : سید مهدی نام مادر : جهان باجی یوسف زاده تاریخ تولد :1344/06/09 تاریخ شهادت : 1363/09/04 محل شهادت : بوكان گلزار : شهید اکبرزاده روشن آباد بابل @sangareshohadababol
ایستادن پای امام زمان خویش 🔆 امروز چهارم آذر 🌷سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊 شهید مدافع حرم 💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @sangareshohadababol
شهید مدافع حرم الیاس چگینی در ۴ آذر سال ۹۴ و در العیس سوریه پر پرواز گشود.متولد سال 1353 در روستای امیرآباد شهرستان بویین زهرا فزوین بود همسرش از هنگام رفتنش می گوید: موقع رفتن گفت اصل کار تو هستی، اگر اتفاقی برایم بیافتد تویی که باید بار مسئولیت ها را به دوش بکشی، اگر راضی نباشی نمی روم. من هم گفتم کسی نیستم که شما را از این راه منع کنم. همیشه در دوران جوانی با خودم فکر می کردم این سعادت را نداشتیم که در دفاع مقدس حضور داشته باشیم وقتی صحنه های جنگ را در تلویزیون نشان می دادند نگاه می کردم و حسرت می خوردم و گریه می کردم که ای کاش ما در آن زمان بودیم و قدمی بر می داشتیم. وقتی موضوع سوریه پیش آمد و آقا الیاس تصمیمش را با من در میان گذاشت کمی به خاطر بچه ها نگران بودم ولی خودم مخالفتی نداشتم. @sangareshohadababol
شهید مدافع حرم زکریا شیری - شهید خان طومان. متولد 1365ش گرماب خدابنده زنجان شهادت 1394/9/4 خان طومان سوریه .مفقودالاثر سال ۱۳۸۷ با دختر عمه ی خود ازدواج کرد و از او یک دختر ۴ ساله و یک پسر ۲ ماهه به یادگار مانده. شهیدی که همیشه ایام محرم و صفر در دسته‌های عزاداری پابرهنه شرکت می‌کرد و اصلا اهل تکبر و غرور نبود و در با حضور شهید شیری در جایی غیبت انجام نمی‌گرفت. در وصیتش نوشت:..خطاب به برادران و خواهرانم ومردم سرزمینم عرض می‌کنم که پیرو ولایت باشید و تا زمانی‌که پشت ولی‌فقیه و رهبر فرزانه، امام خامنه‌ای باشید هیچ قدرتی با هر تجهیزاتی که باشد، توان مقابله با شما را نخواهد داشت @sangareshohadababol
✍فرازی از 🟠شهید مدافع‌حرم ✨همیشه خود را بدهکار انقلاب بدانید و فرزندان خود را برای سربازی آقا امام زمان تربیت و آماده کنید! عزّت و افتخار و شرافت خود را با هیچ‌چیز معامله نکنید و سعی کنید با خدای یکتا معامله کنید؛ زیرا او هم خریدار و هم فروشنده سخاوتمندی است. ✨کمک به محرومان فراموش نشود و هیچکس را از درب خانه، دست خالی رد نکنید! حتی اگر شده به چند دانه قند؛ در صورتِ نداشتنِ چیزی، در خیابان از فقیر عذرخواهی کنید! 🇮🇷 @sangareshohadababol
چهارم آذرماه 1365 روز ایثار و مقاومت مردم اندیمشک طولانی ترین بمباران نیروی هوایی صدام در طول جنگ 8 ساله با ایران پادگان‌ها را محصور کردند و جاده تهران- جنوب و خط آهن از این دروازه ورودی خوزستان ساخت. در کنار ، توسط نیروهای پاسدار و مردم اندیمشک راه‌اندازه شد. همۀ مردم از پیر و جوان در حال از رزمندگان و پشتیبانی از جنگ بودند و عملیات_کربلای۴ آماده می‌شدند. @sangareshohadababol
بسم الله الرّحمن الرّحیم پادگان‌ها را محصور کردند و جاده تهران- جنوب و خط آهن از این دروازه ورودی خوزستان ساخت. در کنار ، توسط نیروهای پاسدار و مردم اندیمشک راه‌اندازه شد. همۀ مردم از پیر و جوان در حال از رزمندگان و پشتیبانی از جنگ بودند و عملیات_کربلای۴ آماده می‌شدند. مملو از رزمنده بود. مثل هر روز با صدای صوت قطار شهر پر از رزمنده شد. صف بلیط فروشی هم غلغله بود. دانش‌آموزان شیفت صبح هم منتطر به صدا درآمدن زنگ آخر بودند. ناگهان صدای غرش ... امید بود بمب‌ها را بریزند و بروند ولی کار خلبان‌های بعثی با ریختن بمب‌ها بر سر مردم تمام نشد. دسته دسته بالای شهر می‌آمدند، هر بار به مردم نزدیکتر می‌شدند و آن‌ها را با دوشیکا و تیر مستقیم می‌زدند. هدف کوبیدن نقاط استراتژیک شهر: ، ، ، و... بود. از بلیط فروشی ایستگاه راه‌آهن بیرون آمد، رزمنده‌ها را به سمت پناهگاه‌ها هدایت کرد ولی خودش شهید شد. دیزل‌ها را سریع به آشیانه برد و نجات داد اما جانش طعمۀ دشمن شد. با هر بمب تعدادی از خانه‌ها تلی از خاک می‌شدند. عده‌ای شیون‌کنان دنبال راهی برای نجات عزیز‌ان خود در زیر آوار می‌گشتند. زن و بچه‌ها با جیع و فریاد به سمت بیابان‌ها فرار می‌کردند. عده‌ای هم توی خیابان و کانال‌های فاضلاب دراز می‌کشیدند، دست روی سر می‌گرفتند و جیغ می‌زدند. ۵۴هواپیما همچنان دسته دسته بالای شهر می‌آمدند و بمب‌های خود را روی مردم می‌ریختند. دانش‌آموزان با جیغ و گریه از مدرسه بیرون می‌آمدند و حیران به سمت خانه و پناهگاه می‌رفتند. انگار راه خانه را بلد نبودند... از دوکوهه به سمت ایستگاه راه‌آهن آمده بود تا رزمندگان گردان کمیل را به دوکوهه ببرد. وقتی توی مسیرش وضعیت دانش‌آموزان ابتدایی را دید آن‌ها را طی چند بار سوار تویوتا می‌کرد و با سرعت به حاشیۀ تپه‌های کنار سد دز می‌برد. ۱۱ساله از مدرسه به سمت مغازۀ پدرش می‌دوید که از پیکر جدا و جلوی پای پدرش ‌افتاد... هواپیماها به سمت سد دز و بیابان‌ها می‌رفتند، به مردم پناه برده به بیابان هم رحم نمی‌کردند و در این حین جلوی چشمان مادری دو کودکش؛ را با تیر مستقیم به شهادت رساندند. بازی وحشیانه‌ای شده بود... آنقدر صدای ، و شکستن دیوار صوتی با جیغ و فریاد مردم آمیخته شد که دیگر گوش قدرت شنیدن نداشت. یک ساعت و نیم گذشت ولی بمباران همچنان ادامه داشت. میدان راه‌آهن رزمندگان اندیمشک و دیگر شهرها و مردم مظلوم شهر شده بود... جوی‌های آب پر از خونابه بود و تکه‌های پیکر شهدا بر شاخه‌های درخت‌ها آویزان... آقایان با وانت و هر وسیله‌ای که داشتند به دل معرکه می‌رفتند تا مجروحین را به بیمارستان‌ها ببرند. بیمارستان‌ها مملو از مجروح و شهید شدند و هر لحظه بر آن‌ها اضافه می‌شد. برای شهدا کانتینرهای زیادی به بیمارستان‌ها ‌آوردند. عدۀ زیادی از خانم‌های خانه‌دار و رختشویِ بیمارستان شهید کلانتری در کنار پرستارها و امدادگرها به مجروحین رسیدگی می‌کردند. حین جابه‌جایی مجروحین با پوتین و پایی جا مانده در آن وارد اورژانس شد... *** گروهی در خیابان‌ها شن و ماسه می‌ریختند تا خون‌های شهدا را پاک کنند. تکه‌های پیکرهای شهدا را از روی پشت‌بام‌ها و درخت‌ها جمع می‌کردند. خیلی‌ها حیران و سرگردان در جستجوی فرزند و اعضای خانوادۀ خود بودند. خیلی از مردم دیگر شهرها با شنیدن خبر بمباران اندیمشک دیگر امیدی به برگشت رزمندۀ خود نداشتند... عده‌ای از خانم‌ها و آقایان برای غسل شهدا راهی می‌شدند. تعداد شهدای اندیمشک آنقدر زیاد بود که برای دفن آن‌ها به ردیف کانال حفر می‌کردند... شهدای دیگر استان‌ها با صلوات، گل و گلاب به همراه گریۀ امدادگرها و مردم شهر بدرقه می‌شدند. عده‌ای هم گمنام بودند... شهر غبارآلود و بود... حضرت آقا در نماز جمعۀ همان هفته گفتند: ۴ آذر صدام در قصابی کرد... آری! هنوز هم وحشت و آسیب روانی حتی برای کودک سه چهار سالۀ آن روز وجود دارد ولی در صفحۀ تاریخ مظلومیت و مقاومت مردم اندیمشک محو شده و گمنام مانده... دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @sangareshohadababol