🔴دادگاه عراق حکم بازداشت ترامپ را صادر کرد
🔹 دادگاهی در عراق امروز (پنجشنبه) در پی تکمیل تحقیقات مرتبط با ترور ابومهدی المهندس و همراهان وی دستور بازداشت دونالد ترامپ را صادر کرد.
@sangareshohadababol
معرفی شهید عملیات کربلای چهار
جاویدالاثر شهید داریوش ( حسین) کبیری کوچک سرایی (سمت راست)
نام پدر : یار علی
نام مادر : ربابه نیک خواه کوچک سرایی
تاریخ تولد :1349/07/19
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : شلمچه
خواهر شهید فاطمه زهرا کبیری می گوید : ایشان در دوران نوجوانی این خواب را دیدند او یک شب خواب دید که زنی با لباس سبز رو به رویش ایستاده و به او می گوید که از همین حالا اسم تو حسین است و تو هم چون حسین و یارانش روزی در راه اسلام و سرزمینت شهید می شوی که بعداً به ما گفت آن زن کسی جز فاطمه زهرا نبود . از آن روز به بعد او گفت دیگر مرا داریوش صدا نکنید . اسم من حسین است حتی طوری شده بود که اگر او را داریوش صدا می کردی جوابت را نمی داد تا به او بگویی حسین . از آن موقع تا آن روز ماه و ماه ها و سال ها می گذرد اما یاد و خاطره شان هم چنان در ذهن ما مرور می شود و من خیلی خوشحال ام را افتخار می کنم که خواهر دو شهید بزرگوار علی و حسین هستم این واقعاً یک سعادت است که نصیب من و خانواده ام شد .
@sangareshohadababol
1️⃣🌴سیره شهید حسین کبیری از یگان تخریب لشکر ویژه ۲۵ کربلا
✍️راوی، جواد منصف : یادم هست وضو ساختیم و آماده شدیم برای وداع. همونطور که با نیروها و فرماندهان روبوسی میکردم، هوا کاملا تاریک بود. قبل از رو در رو شدن با حسین کبیری، ناخودآگاه هر دونفرمون زدیم زیر گریه، وقتی همدیگه رو در آغوش گرفتیم، زیر گوشِ همدیگه می گفتیم رفتی پیش خدا، منو یادت نره . طولانی شدن وداع ما، طوری شده بود که همه رزمندگان و پدرم ما رو نگاه میکردن. به حسین گفتم ولش کن همه ما رو نگاه میکنن.
🔹عملیات کربلای ۴ اولین عملیاتی بود که منو پدرم تو یه گردان بودیم. پدر راننده، فرمانده گردان بود و من هم از طرف یگان تخریب مامور شده بودم در همون گردان برای باز کردن میدون مین (معبر). بعدش رفتم سراغ پدرم و بهش گفتم بابا ، خیلی اذیتت کردم منو ببخش. وقتی همدیگه رو بغل کردیم اون قدر گریه کردیم که فرمانده گردان با دیدن این صحنه، دیگه نمیتونست طاقت بیاره و اومد جلو و ما دونفر رو از هم جدا کرد... لحظه حرکت، پدر به همه نیروها جلیقه نجات میداد. وقتی نوبت به من رسید به بابا گفتم کاری نداری؟ یهو بغضش ترکید و گریه کرد.
🔸بلافاصله خودشو کنترل کرد و گفت: پسرم برو خدا پشت و پناهت. همه ی نیروها زیر قرآنی که دست پدرم بود بدرقه شدن و به سمت عشق بازی با خدا رفتن... بدلیل لو رفتن عملیات، عراقیها از همون ابتدا که غواصها در آب رها نشده بودن، با خمپاره اندازها از ما تلفات میگرفتن. ما در حاشیه اروند رود ، بخشی از راه رو سینه خیز و بخشی رو می دویدیم تا به نقطه رهایی برسیم. ناگهان یه خمپاره به نزدیکی ما اصابت کرد و چند تن از نیروها که آماده سوار شدن قایق بودن، شهید شدن. وقتی که ما سوار بر قایق شدیم، هنوز به وسط آب اروند نرسیده ، متوجه شدیم که چندتا از قایق ها توسط آرپی جی زن دشمن منهدم و نیروهاش مجروح شدن و در آب دست و پا میزدن و منتظر کمک بودن.
🔹بعضی از قایق ها هم آتیش گرفته بودن که دودش منطقه رو گرفته بود. کمی جلوتر رفتیم که ناگهان چیزی با سرعت و روشن از کنارمون رد شد. به سکاندار گفتم چی بود؟ گفت هیچی، آرپی جی دشمن بود. تنها عملیاتی بود که قبل از درگیر شدن با دشمن، این همه فشار روحی به ما وارد میشد. تمام تیرهایی که بسمت ما شلیک میشد رسام بود (تیری که هنگام حرکت روشن است و از اون بخاطر رُعب و وحشت استفاده میکنن ). به حسین کبیری گفتم، احتمالا کربلایی خواهیم شد. انگار خبرایی هست...
ادامه خاطره در پست بعد
✍️ علی محسن پور
@sangareshohadababol
2️⃣🌴سیره شهید حسین کبیری از یگان تخریب لشکر ویژه ۲۵ کربلا
✍️راوی، جواد منصف
@sangareshohadababol
2️⃣🌴سیره شهید حسین کبیری از یگان تخریب لشکر ویژه ۲۵ کربلا
✍️ادامه خاطر از قسمت اول 👈 ...وقتی به ساحل دشمن رسیدیم، چند تن از شهدای غواص رو دیدیم که قبل از ورودشون به خط دشمن، توسط موشک آرپی جی، بین سیم خاردارها اِرباً اِربا شده بودن. شاید دیدن این صحنه برای ما که چندین عملیات شرکت کردیم و پیکر شهدای زیادی رو دیدیم کمی عادی بود، ولی برای نیروهایی که اولین بار پیکر شهید می دیدن، بسیار دردناک بود... وقتی وارد جزیره ام الرصاص شدیم، از همه طرف بسمت ما تیراندازی میشد.
🔹هنگامی که از دژ عبور کردیم، پیکر شهدایی رو دیدیم که همه غواص بودن. شب بسیار عجیبی شده بود. اینجا بود که فرمانده و معاون گردان رو دیدم. فرمانده گردان تا چشمش به من خورد گفت جواد بیا. به محض اینکه بهش رسیدم ، یهو منو هول داد و انداخت گوشه ای، و بلافاصله ضامن نارنجک رو کشید و پرتاب کرد تو سنگری که شش عراقی از داخلش بسمت رزمندگان تیراندازی میکردن و از ما تلفات میگرفتن. بعداز انفجار نارنجک، کسی بیرون نیومد.
🔸احتمالا همشون به درک واصل شدن، بهخاطر اطمینان بیشتر ، فرمانده یه خشاب تیر هم داخل اون سنگر خالی کرد. وقتی تیراندازی تموم شد، تازه صدای آخ و اوخ عراقیها بالا رفت. باز هم فرمانده با یه نارنجک دیگه ازشون پذیرایی کرد. لحظه به لحظه فشار دشمن بیشتر میشد. اون قدر خمپاره و تیراندازی میشد که میتونم به جرات بگم زمین های اطرافمون شخم زده شد. یادم هست حدود ۴۵دقیقه درازکش یهجا بودیم. تو همین گیرودار ، چندتا از غواصها مجروح شدن و نیاز به کمک داشتن. بین همه مجروحین، یکی از اونا خیلی ناله میکرد.
🔹به حسین گفتم بیا بریم کمکش کنیم. به صورت سینه خیز تا دو متری رفتیم، ولی شدت آتیش اجازه نمیداد تا بهش نزدیک بشیم. بنده خدا از سرما می لرزید...برگشتیم و این موضوع رو به فرمانده گفتیم. لحظاتی بعد وقتی شدت آتیش کم شد ، بچه ها رفتن یه پتوی عراقی دورش پیچیدن و او رو به لب ساحل بردن. الان بعداز گذشت چند سال، هنوز ناله زدن اون غواص رو فراموش نکردم... نیمه های شب بود ولی هوا کاملا توسط منورهایی که از هواپیما پرتاب میشد، روشن بود. اولین باری بود که در شب هواپیما رو بالای سرمون میدیدیم. به دستور فرمانده حرکت کردیم.
🔸هنوز چند متری نرفته بودیم که یهو یه پیرمرد رو دیدیم که گریه میکرد و بعدش افتاد زمین و بیهوش شد. بچه ها با آب قمقمه صورتش رو خیس کردن و درجا هوش اومد. وقتی که حالش خوب شد گفت، من فکر کردم مجروح شدم. فرمانده بهش گفت، نه مجروح نشدی، کلاه آهنی من خورد تو سرت. قبل از روشن شدن هوا به حسین گفتم نماز صبح نخوندیم...
ادامه خاطره در پست بعد
✍️ علی محسن پور
@sangareshohadababol
🌷با عرض سلام و ادب و احترام🌷
🌹سالگرد آغاز عملیات کربلای پنج در نیمه شب تاریخ 1365/10/19 بارمز یا زهرا س درمنطقه عمومی #شلمچه میباشد.
🌹یاد و خاطره شهدا ورزمندگان این عملیات را گرامی میداریم🌹
🌺علو درجات برای شهدا و هم نشینی با ابا عبدالله حسین ( ع) و آرزوی سلامتی برای جانبازان و رزمندگان عزیز را از خداوند منان مسئلت داریم .
✴️ #آمارشهدای این عملیات در طی 70روز برای لشگر ویژه 25 کربلا فعلی حدودا 958 شهید که سهم شهرستان بابل از این تعداد حدودا 189 شهید که در طی 70روز این عملیات ( کربلای پنج و تکمیلی کربلای پنج ) است که به درجه #شهادت نائل شده اند.
🌷 #آمارشهدای اولین روز عملیات کربلای پنج شهرستان بابل 29 شهید است و دو شهید دیگر غیر از این عملیات است که محضر عزیزان فردا معرفی میشوند.
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
@sangareshohadababol
✏️محمدمَهدی آقاجانی دلاور
از جنگل های آمل تا کردستان از کردستان تا خرمشهر ازخرمشهر تا فاو از فاو تا شلمچه خیلی دنبال شهادت دویدی /آقامهدی/ چند ساعت دیگر هم دنیا را تحمل کن همین چند ساعت... از شلمچه تا بهشت . . . . #_شب_شهادت/شب_عاشورای_تو
🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات کربلای پنج گرامی باد🌹
@sangareshohadababol
#_شب_شهادت_شهیدان
سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری
سه شهیدعملیات کربلای پنج از یک روستا " هریکنده "
با یک گلوله خمپاره شصت آسمانی شدند
🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات کربلای پنج گرامی باد🌹
@sangareshohadababol