eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
105.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
103 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشا به خواب تو در خون که عین ِ بیداریست ! سردار شهید منصور کاویانپور لشکر ۲۵ کربلا استان مازندران تولد :۱۳۴۲ روستای کاسگر محله از توابع شهرستان نور شهادت : هورالعظیم ۱۳۶۴ بخشی از وصیت نامه : ای برادران پاسدارانی که امام به شما افتخار می­کند! و در حمله نیز می­گویید ای کاش من هم یک پاسدار بودم، سعی کنید پاسداری را که امام گفته است باشید که إن­شاءالله هستید. چشم مستضعفان جهان امروز بعد از امام و روحانیت پیرو خط امام به شما دوخته است مثل همیشه به فکر خدا باشید و کارهای­تان مثل همیشه برای خدا باشد. دعا را کم نکنید. نماز شب به پا دارید. صَلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع) @SeyedEbrahim_kasaeyan @sangareshohadababol
دستی که جا ماند ... امّا بیعت با امام و شهدا را نشکست! ۸ شهیدان داخل تصویر سرداران لشکر۲۷حضرت‌رسول ﷺ از چپ : محمدابراهیم همت ، چراغی ، زجاجی ورامینی ، حاجی پور و جاویدالاثر احمد متوسلیان @sangareshohadababol
🌸 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🔹ذكْرُ عَلِيٍّ عِبَادَةٌ 🔸ياد و ذكـر على، عبـادت است 📗بحار الأنوار ج36 ص370 را صدا بزن 📿 اول وقت @sangareshohadababol
1️⃣ تولد زمینی شهید حسن حسین زاده نام پدر : حیدرعلی نام مادر : بتول اسماعیلی تاریخ تولد :1347/12/10 تاریخ شهادت : 1367/03/18 نوع عضویت : ارتش - سرباز محل شهادت : بستان ( 10 سال مفقود ) نحوه شهادت : اصابت ترکش گلزار:شهدای گتاب @sangareshohadababol
2️⃣تولد زمینی شهید سیدنورعلی سیدی اندی (سمت راست) نام پدر : سید گت آقا نام مادر:سیده کلثوم معتمدی تاریخ تولد :1345/12/10 تاریخ شهادت : 1366/02/08 محل شهادت : بانه(کربلای10) ❤️جاویدالاثر❤️ ❤️مادر شهید:وقتی شهید را باردار شدم شوهرم گفت چون ما زیاد بچه داریم این بچه را سقط کن و من گفتم این کار را نمیکنم و شوهرم گفت موقع زایمان اگر اتفاقی برایت بیافتد من تو را جایی نمیبرم و من گفتم اشکالی ندارد و من بچه را به دنیا آوردم و شکر خدا مشکلی هم پیش نیامد شوهرم را صدا زدم و آمد داخل اتاق بچه صورتش مثل گل شکفته بود و از همه فرزندانم زیباتر بود اصلاً نفهمیدم شهید کی بزرگ شد و 18 ساله شد انگار نوری رفت و آمدمیکرد. 🌸خواهرشهید:برادرم بسیارخوب و مهربان بود و خیلی به ما توجه می کرد اما بزرگتر که شد تمام فکر و ذکرش کارهای معنوی و رفتن به دیدارخانواده شهدا بودوهمیشه غذای ساده میخورد و از ما جدا میخوابید تا نیمه های شب بیدارشودو نماز شب بخواندو گریه می کرد.مادرم می گفت چرا این کارها را میکنی مگرچیزی کم داری که این گونه بیقراری میکنی و برادرم میگفت :مادر به من کاری نداشته باش تا من در حال خودم باشم . @sangareshohadababol
در بیرون از ها هم می تواند باشد!! وبه راستی که با طریق و را به ما اند.. ... @sangareshohadababol
از راست: 1-🌷زنده یاد جانباز مهران آقاجانی 2- آقای پورقناد 3-سردار علی فردوس 4-آقای سیدحسین یحیی نژاد 5-🌷زنده یاد جانباز سیدتقی جولانی 10 اسقند (فرمانده گردان گروه جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران) 🌹این عکس در اسفند سال 1395 در دیداری که از جانبازعزیز سیدتقی جولانی داشته ایم گرفته شده آقای سیدحسین یحیی نژاد درحال نشان دادن عکس به او میباشد اما آقا سیدتقی نه میتوانست حرف بزند و نه عکسها را شناسایی کند. این روز آقا مهران که در این دیدار حضور داشتند هم اسفند سال قبل به جمع دوستان شهیدش پیوست. شاید کسی نداند آقا مهران و آقا سید تقی دو تن از رزمندگان گمنامی بودندکه از روز اول جنگ در طی 34روز دفاع از شهرخرمشهر تا سقوط این شهر جانفشانی های زیادی کردند.یاد این دو عزیز گرامی باد و روحشان شاد با صلوات🌺 @sangareshohadababol
هاشمی زنده یاد جولانی فرماندهان گردان جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید دکنر مصطفی چمران @sangareshohadababol
! 🔺شهادت : 6اسفند 🔺شهادت : 8 اسفند 🔺شهادت : 10اسفند 🔺شهادت : 17 اسفند 🔺شهادت : 18اسفند 🔺شهادت : 23 اسفند 🔺شهادت : 24 اسفند 🔺شهادت : 25اسفند 🔺شهادت "26اسفند 🍃سالگرد شهادت همه شهدای عزیز بالاخص شهدای اسفندماه را گرامی میداریم. 🍃اسفندماه هفته و هم هست که این موضوع به قابلیت این ماه افزوده است... 🍃ایثارگران و جامانده های دوستان شهیدشان ، آقا سید تقی جولانی 10 اسفند 1397 و آقا مهران آقاجانی 5 اسفند 1398 هم از آسمانی های ماه اسفند شدند. روحشان شاد یادشان گرامی باد❤️ @sangareshohadababol
3️⃣🌴خاطره رزمندگان دفاع مقدس ✍️ادامه خاطره از سید جلال متولیان👈 ...تو خط که بودیم غذا و مهمات ما رو خشایار از عقبه به خط میاورد. بچه هایی که غذا می خواستن می گفتیم برو از خشایار بگیر(منظورمون به راننده خشایار بود). یه روز یکی از نیروها که دنبال غذا بود گفت، خشایار کجاست؟ گفتیم برو یه کم جلوتر . ایشون کمی که جلو رفت، داد زد برادر خشایار برادر خشایار . ما با دیدن چنین صحنه ای بهش گفتیم چی میگی؟ خشایار خشایار !!! خشایار مگه آدمه صداش میکنی؟ خشایار همون خودرو زرهیه که اونجا ایستاده ، بچه های تدارکات داخل خودرو هستن و دارن تقسیم میکنن ، برو غذات رو تحویل بگیر😄... بعداز این جریانات و دفع پاتک دشمن،حاج رضا دستواره جانشین لشکر در جمع رزمندگان حضور پیداکرد و گفت: درود بر شما، مرحبا، پاتک سنگین دشمن رو دفع کردید، خسته نباشید... دقیقاً فردای اون روز با اومدن نیروی جدید و تازه نفس در خط، ما تعویض شدیم و به عقب برگشتیم. 🥀برای شادی روح امام و شهدا، سردار رشید اسلام حاج رضا دستواره ، به ویژه پدر و خواهر سید جلال متولیان پنج صلوات هدیه کنیم. ✍️علی محسن پور @sangareshohadababol
🌷شهید حاج رضا دستواره : من که در این عمر خود نتوانستم، بهره‌ای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فی‌سبیل‌الله ببرم، ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم. پدر و مادر پر قدرت و طاقتم مرا حلال کنید. همسرم مرا حلال نما و در تربیت اسلامی فرزندم شدیدا کوشا باش و از همه خواهران و برادران تنی و دینی برایم طلب حلالیت نما. پدرزن و مادرزن مهربانم نیز مرا حلال کنید. از مال دنیا چیزی ندارم ولی هر چه همت از آن همسرم و قیومیت زندگیم با او. همسرم خودت میدانی فقط ۱۵۰۰۰ تومان خرد خرد برایم رد مظلمه بده. 🌹شهید دستواره ۲۹ خرداد ۱۳۶۵ خورشیدی در جریان آزادسازی مهران شهید شد. بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود که ۱۳ تیر ۱۳۶۵ خورشیدی در عملیات «کربلای۱»، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی به شهادت رسید. شهید حاج رضا دستواره تا زمان شهادت ۱۱ بار مجروح شدن را به جان خریده بود اما هرگز لحظه‌ای از پای ننشست که دشمن بخواهد دین و ناموس کشورش را به خطر بیاندازد. شهید محمدرضا دستواره(نشسته) درکنار شهید ابراهیم همت(ایستاده) @sangareshohadababol
🌹 ♦️زدیم بغل. وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه ان‌شاءاللّه.» نگاهم کرد. ‌گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم. ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم. ــ حاج‌آقا شما همه نمازهاتون قبوله. ♦️قصه‌اش فرق ‌می‌کرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش ‌پیچید توی سالن. بعد هم ایستاد به نماز. می‌گفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده. پایان نماز پیشانی‌اش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش ‌گفت: «خدایا این بود کرامت تو، یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.» ✍️راوی: ابراهیم شهریاری | منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، صفحه ۱۰۹ @sangareshohadababol