⚽️ #از_دعوت_به_تیم_ملی_تا_حاج_عمران
.
🏆بچه ی ساری بود.متولد ۱۳۳۸.
اسمش بود عسگری واثقی.
فوتبالیست بود و دروازه بان.
این ورزسکار محبوب و بااخلاق علیرغم دعوتش به تیم ملی، با لبّیک به ندای پیر جماران، سال 1362 عازم جبهه شد و در 2 مرداد همین سال در منطقه عملیاتی «حاج عمران» ترکش به سرش اصابت کرد و به ضیافت حق شنافت. پیکر پاکش نیز چند روز بعد با همراهی اهالی شهر تا گلستان شهدای «ملامجدالدین» زادگاهش بدرقه شد.
📩 توصیه نامه:
«وحدت رمز پیروزی در خیال مسلمان و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی. این نکتهی مهم را فراموش نکنید.»
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
@sangareshohadababol
💠 کهنه_سرباز ...
🌷 #شهید_علی_افسر_دبیر
▫️ پیرترین رزمنده در دوران جنگ تحمیلی، از استان گلستان
... او در سوم مرداد ۱۳۰۱ متولد شد.
در دوران حمله دشمن به خاک میهن، به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید.
... سرانجام این پیر روشن ضمیر در ۸ فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین بر اثر اصابت ترکش، در دشت عباس خوزستان به فیض شهادت نائل آمد.
#غیرت
#وطن_دوستی
#مردانگی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
➕👆 تندیس شهید در میدان بسیج شهرستان گنبدکاووس
@sangareshohadababol
🌹سالروز شهادت سردار شهید عملیات مرصاد محمدحسن طاطیان از بهشهر که بخاطر سخت گیری هایش در آموزش نیروهای تحت امر به عزرائیل پادگان معروف بود هر جا که ماموریت می رفت جایی را برای قرآن خواندن و عبادت انتخاب می کرد...
@sangareshohadababol
🌹سالروز شهادت سردار شهید سید حسین الهی نیاکی
نام پدر : سید علیاکبر
نام مادر: بمانی
تاریخ تولد: 1339/4/10
پاسدار لشکر ویژه 25 کربلا
تاریخ شهادت : 1367/5/7
محل شهادت: شلمچه
نحوه شهادت:براثراصابت ترکش
از شهدای آمل ، سن 28 سال
از شکل گیری کمیته انقلاب آمل گرفته تا سپاه پاسداران حضور داشت در آمل مسئول ستاد ناحیه کربلا 8 بود از صدای دلنشین و مداحی اهل بیت نیز بهره ای داشت سال 66 برای چندمین بار به جبهه رفت و مسئول اردویی ستاد لشکر 25 کربلا ایفای نقش نمود و در شلمچه به خیل یاران شهیدش پیوست .
@sangareshohadababol
🔴۵ مرداد ۱۳۶۷؛ سالروز عملیات مرصاد
♦️منافقان به قصد تهران حرکت کردند اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه با شکستی مفتضحانه میدان را خالی کردند
آن روز کسی از جنگ خسته نبود
@sangareshohadababol
خاطره 🌴
🌴صبح جمعه 31/4/67 هنوز آسمان گرگ و میش بود که خبر رسید عراق آتش شدیدی را روی خطوط مقدم نیروهای ایرانی آغاز کرده است. دشمن خط را شکسته و به سمت ما حمله کرده بود و باید هر چه سریعتر منطقه را تخلیه می کردیم. تعجب کردیم. نمی دانستیم چه خبر شده. فاصله ما با عراقی ها زیاد بود. آن جایی که بودیم عراقی ها خیلی هنر داشتند می توانستند با توپ، ما را هدف قرار دهند. حالا آنها کی توانسته بودند این همه راه را جلو بیایند خدا می دانست.
🔸رفتیم عقب و خودمان را به جاده اهواز خرمشهر رساندیم. سر جاده خاکریزی قرار داشت. پشت آن موضع گرفتیم. از طرفی نگران بودیم که سمت راست و چپ ما خالی است. پشت سر ما هم که به فاصله بسیاری زیادی فقط بیابان بود شهر شادگان قرار داشت. نگران بودیم به خاطر حجم کم تجهیزات اگر دشمن از راه برسد پشتوانه مناسبی برای مقاومت نداشته باشیم.
🔹شروع کردیم به کندن سنگر انفرادی تا اگر عراقی ها سرریز شدند جان پناهی برای مقاومت و دفاع داشته باشیم. به مرور نیروهای دیگر از راه رسیدند و در دو طرفمان موضع گرفتند. خبرهایی هم از حمله منافقین به مرز غرب و حرکت به سمت کرمانشاه به گوش می رسید.
ظهر شده بود. گرمای هوا بیداد می کرد. ناگهان سروکله تانک های عراقی پیدا شد. فقط تانک بود که به چشم می خورد. آنها در فاصله ای دور، در کنار بیمارستان امام سجاد علیه السلام که تخلیه شده بود مستقر شدند. این بیمارستان، همنام همان بیمارستانی بود که نزدیکی شلمچه، مدتی در آن مستقر بودیم.
🔹گویا تکلیفشان مشخص نبود. خودشان هم فکر نمی کردند که به این سادگی به جاده اهواز خرمشهر برسند. احتمالاً قصدشان محاصره خرمشهر و حمله به اهواز بود. هیچ وقت فکرش را نمی کردم روزی در این نقطه، یعنی جاده اهواز خرمشهر باید بایستیم و از کشور خود دفاع کنیم. نمی دانستم چرا اوضاع این طور شد. تانک ها جلو نمی آمدند. گویا منتظر سایر نیروهایشان بودند که به آنها ملحق شوند. شنیدیم بچه های گردان عاشورا در مقرّشان مانده و در محاصره قرار داشتند. چشمم به سید احمد هاشمی افتاد. هنوز پابرهنه بود. تعجب کردم روی این آسفالت داغ، چگونه با پای برهنه راه می رود؟! قبلاً یک بار پایم را بدون کفش روی آسفالت داغ گذاشته بودم و می دانستم تحمل چنین وضعیتی تقریباً محال است. بیابان هم پر از خار و خاشاک بود. احمد کلاه هم نداشت. حوله ای را روی سرش انداخته بود تا آفتاب کمتر اذیتش کند. با همان وضعیت به کار بچه ها می رسید و وضعیتشان را سر و سامان می داد.
🔸بچه های خمپاره انداز آمدند. کنار سنگر ما با دوربین، گرای تانک را می گرفتند. یکی دوبار شلیک کردند، نخورد. دلم افتاد که اگر دشمن بخواهد واکنش نشان دهد، اولین نقطه، همین جا را می زند و پدر ما را درمی آورد! بعد از چند شلیک، یک گلوله خمپاره به شنی تانک خورد و آتش گرفت. گویا دست خمپاره انداز تازه گرم شده بود. چون یک گلوله اش هم به تانک خورد و آن را هم به آتش کشید. فریاد الله اکبر بچه ها بلند شد.
🔹بعد از ظهر حدود ساعت چهار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا به بچه های ما ملحق شد. قرار شده بود دسته یک و دو از گروهان یک به فرماندهی سید احمد، ضرب شصتی به دشمن نشان داده و پس از ضربه زدن به دشمن، به عقب برگردند. ما بچه های دسته سه منتظر ماندیم. حمید رجب نسب هم که فرماندهی دسته ما را بر عهده داشت بدون اینکه به کسی چیزی بگوید، با آن ها رفت. در حالی که یک تانک جلوی آن ها حرکت می کرد دو دسته به همراه چندین آرپی چی زن به سمت دشمن پیشروی کردند. امید چندانی به موفقیت این حمله وجود نداشت. سید احمد به وسیله بی سیم با فرمانده لشگر، مرتضی قربانی تماس گرفته و از احتمال محاصره شدن بچه ها خبر داد؛ اما مرتضی قربانی همچنان به حرکت به سمت دشمن تأکید داشت. ناگهان با آغاز درگیری و شکار شدن چند تانک، دشمن که از عقبه مطمئنی برخوردار نبود، تانک ها را به سمت عقب برگردانده و از منطقه گریخت.
🔹بچه ها این صحنه را که دیدند شیر شدند، از جا برخاسته و با فریاد الله اکبر دنبال تانک ها دویدند، عده ای با موتور، عده ای سوار بر تویوتا، برخی پیاده و ...
از خاطرات حجت الاسلام ایزدهی
Ashkeatash.blog.ir
@sangareshohadababol
🔴امام خمینی:«آنقدر که اسلام تکیه کرده است براینکه منافقین رااز بین ببرد یا اصلاحشان کند،برای کفار اینطور نیست»
♦️۵ مرداد،سالروز عملیات مرصاد گرامی باد.
@sangareshohadababol
خلاصه و فشرده آنچه که به عملیات #مرصاد مشهور شد. کوتاه و مختصر و مفید 👇
اندکی پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران ِ ستون يگانهاي ارتش تروریست منافقین متشكل از ۲۵ تيپ رزمی رأس ساعت ۶ صبح روز دوشنبه ۱۳۶۷/۰۵/۰۳ پس از اجرای مراسم صبحگاهی از قرارگاه خود در عمق خاك عراق به حركت درآمدند و در ساعت ۱۶ از مرز خسروی عبور كردند. به اين ترتيب عمليات غروب جاويدان با ورود نيروهای منافقین با پشتبانی ارتش بعث عراق به داخل خاک ايران آغاز شد. ارتش عراق كه تا سر پل ذهاب پيش رروی كرده بود، با اجرای آتش سنگين توپخانه مسير را براي نيروهای سازمان هموار كرد.
با آتش توپخانه ارتش عراق، تعدادی از زنان و كودكان روستاهای منطقه به شهادت رسيدند و تعداد ديگری نيز با آتش سلاحهای ارتش منافقین نقش بر زمين شدند. نيروهای سازمان كه موفق به عبور غافل گيرانه از مرز شده بودند با حداقل درگيری و تلفات به شهر كرند رسيدند. با ورود نيروهای سازمان به شهر، مردم حيرتزده به اينسو و آنسو ميدويدند و نيروهاي نظامی و امنيتی مستقر در شهر به مقاومت در مقابل اين هجوم مشغول بودند رفتار خشن و بیرحمانه نيروهای سازمان، مردم بيسلاح و وحشتزده را مجبور به فرار میكرد. مردان براي نجات فرزندان و زنان خود در پی جانپناهی بودند. اندك نيروهای نظامی باقيمانده در شهر كوشيدند از پيش رَوی مهاجمان جلوگيری كنند، اما سرعت عمل نيروهاي سازمان و استفاده آنان از خودروهای سبك باعث پيشرَوي سريع آنان ميشد. در اين هنگام نيروهای سازمان از عدم حضور نيروهای ايران سود جُستند و با پشتيبانی هوايی عراق به كُشتار مردمی پرداختند كه در حال حركت به سمت اسلامآباد بودند.
با نزديك شدن نيروهاي سازمان به شهر اسلامآباد، مردم با تصور اين كه ارتش عراق مجدداً به شهرهاي مرزي ايران تجاوز كرده است پا به فرار گذاشتند و خود را به ارتفاعات اطراف شهر رساندند. عده ديگری از مردم نيز با استفاده از خودرو به سمت کرمانشاه در حال حركت بودند. نيروهاي (منافقین) با اتكا به جادههای منطقه و بدون هيچگونه تأمين از جناحين، خود را به اسلامآباد رساندند و اين شهر در ساعت ۲۱:۳۰ روز ۱۳۶۷/۰۵/۰۳ به تصرف سازمان درآمد. در اين زمان كليه نيروهای سپاه و بسيج كه در کرمانشاه مستقر بودند به سمت اسلامآباد به حركت درآمدند نيروهای منافقین حركت ستونی خود را به سمت کرمانشاه ادامه دادند، اما چون مردم به شدت از رفتار نيروهاي سازمان وحشتزده شده بودند و به سمت کرمانشاه حركت میكردند، ترافيك سنگينی در جاده ايجاد شد.
با ايجاد ترافيك در جاده، حركت ستونی منافقین كند شد توقف منافقین در پشت ترافيك چند كيلومتری مردم، ابتكار عمل را از آنان گرفت و فرماندهان آنها كه جز حركت در جاده، تاكتيك ديگری را نياموخته بودند، بهناچار به درگيری با مردم پرداختند. و منافقین کوردل با رسيدن سپاه و هوانیروز کرمانشاه به فرماندهی شهید صیاد و ارتش و نیرو های بسیج و مقاومت مردمی به گردنه چارزبر، در همين نقطه متوقف شدند و اولین مرحله از اقدامات سازماندهی شده در برابر منافقین که«سد پیشروی» آن ها بود در این تنگه(چارزبر) انجام شد که بعد از عملیات ظفرمندانه مرصاد این تنگه ملقب به تنگه_مرصاد شد .
پی نوشت : مرصاد به معنی کمینگاه است
@sangareshohadababol
🔴گفتگوهای خواندنی با ۱۵ رزمنده کرمانشاهی عملیات مرصاد؛
♦️روایت امدادهای غیبی در جنگ احزاب قرن/ رشادت رزمندگان اهل سنت در کمینگاه خدا
👇👇
dana.ir/1158468
🔴تشریح عملیات «مرصاد» به روایت«شعبانی» عضو گروهک منافقین:مسعود(رجوی) گفت تا ۴۸ ساعت هرکه را خواستید بکشید.
♦️ سازمان بعد از ترور صیاد جشن مفصلی گرفت.
♦️گفتگو با «شعبانی» که حدود ۲۰ سال از عمر خود را در این گروهک سپری کرد تا اینکه در سال ۱۳۸۳ توانست از مقر منافقین گریخته و به ایران بازگردد را در لینک زیر بخوانید:
👇👇
hamandishi.ir/news/403020
🆔 @sangareshohadababol
✅ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوْمِ ٱلْجُمُعَةِ فَٱسْعَوْاْ إِلَىٰ ذِكْرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
🔺ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر گاه (شما را) برای نماز روز جمعه بخوانند فورا به ذکر خدا (به سمت مصلا) بشتابید و کسب و تجارت رها کنید که این اگر بدانید برای شما بهتر خواهد بود
(سوره مبارکه جمعه آیه ۹)
🌺5 مرداد ماه سالروز اقامه اولین نماز جمعه کشور توسط آیت الله طالقانی گرامی باد.
#نمازجمعه
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
📖حدیث امروز:
💚 امام سجّاد عليه السلام:
انسان بزرگوار به بخشش خود مى بالد، و انسان پست به دارايى خويش مى نازد.
📗ميزان الحكمه ج ۱۰ ص۹۴
🪧تقویم امروز:
📌 جمعه
☀️ ۵ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۰ محرم ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 26 جولای 2024 میلادی
🔖مناسب امروز:
⚔سالروز عملیات مرصاد
🇮🇷 @sangareshohadababol