eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ڪلیپ دردِدل مادر شهیـد غواص *"بچه‌ی من رو ماهی‌ها خوردن ، اسم ماهی رو جلوی من نیارید.."* #شهیدغواص_محسن_جاویدی🌷 #ﺷﻬﻴﺪاﺳﺘﺎﻥ_ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﺧﻴﺮﺁﺑﺎﺩ ﻓﺴﺎ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
روی انگشترش نام حضرت فاطمةالزهرا (س) نقش بسته بـود ... محمــد علاقه‌ی زیادی به حضرت زهرا (س) داشت ؛ مـادرش می گفت : سحرگاه سیزده شهریور ، همان موقعِ شهـادت محمدم خـواب دیدم ســرش را بر رویِ زانوهام گذاشته بعد گفت : یا زهرا (س) و سرش از زانوهام افتاد. #پاسدار_مدافـع_وطن #شهید_محمد_غفاری🌷 #یا_فاطمة_الزهرا ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای تهیه چند دانش اموز یتیم و نیازمند و مبلغی رو جمع اوری کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...قیمت مهم نیست،مهم نیت خیرشماهست...☺️ @FF8141 اجرتون با شهدا🌷
سنگرشهدا
#دست_هاے_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای تهیه #لوازم
دیگه امشب شب اخر هست دانش اموز و کم داریم بسم الله بگید هرکی هرمقدار میتونه کمک کنه خداخیرتون بده
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت8⃣5⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣5⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده حركت به سوي سومار بيابانهاي سومار مملو از مارها و حشرات سمي و گزنده بود. تابستانهاي گرم و سوزان و زمستانهاي سرد و كشنده، اين منطقه را مكاني سخت براي نبرد كرده بود و آموزش زندگي و رزم در شرايط سخت، لازمة زنده ماندن در منطقة سومار بود. نقشة ما اين بود كه خودمان را به جادة آسفالتة سومار ـ ايوان برسانيم؛ چون راه مواصلاتي مهمي بود و به طور قطع، رفت وآمد نيروها در آن جريان داشت. رسيدن به اين هدف براي ما چند امتياز داشت: 1ـ شهر سومار به دليل حساسيت در منطقه، از نظر رزمندگان دور نمي ماند و به طور قطع، نيروهاي ايراني براي باز پسگيري آنجا اقدام ميكردند. 2ـ امكان جنگ چريكي و كم شدن تلفات ما در اثر موانع طبيعي و مصنوعي وجود داشت. 3ـ نخلستان و رودهاي پر آبي كه در شهر سومار وجود داشت، ميتوانست به ما كمك كند. 4ـ به دليل پيشروي دشمن به داخل مرز ايران، مواضع دشمن خالي بود و امنيت تا حدي وجود داشت. با اين تصورات، تا نزديك طلوع آفتاب حركت كرديم. كوه ها و دره ها تمامي نداشت. هيچكس صحبت نميكرد و حواس ها به اطراف بود تا غافلگير نشويم. تنها صداي پاها و برخورد با سنگها و خاشاك ميآمد. ساعت 00:05 در محلي مناسب استراحت كرديم و مقداري غذا خورديم. منطقه عاري از هر جنبندهاي بود؛ گويا پاي هيچ انساني به آنجا نرسيده بود. روحية افراد بسيار خوب بود. تعدادي از سربازان بيماري ريوي گرفته بودند كه آنان را سخت ناتوان كرده بود؛ ولي از اينكه به منطقه اي حساس مي رسيديم و احتمال ملحق شدن به نيروها بود، انگيزة حركت و ادامة راه آسانتر ميشد. پس از استراحتي كوتاه، همة تجهيزات خود را جمع و جور كرده، با احتياط كامل حركت كرديم. هوا هنوز به طور كامل روشن نشده بود كه در كنار جاده چند دستگاه خودرو توجه ما را جلب كرد. با احتياط كامل جلو رفتيم. ديديم خودروهاي سپاه پاسداران هستند كه از بيم به غنيمت رفتن، هر كدام را به شكلي از كار انداخته بودند. يكي از بچه ها پيشنهاد داد دو خودرو جيپ را آمادة حركت كنيم و تا حد امكان از خودرو استفاده كنيم تا هم خسته نشويم و هم سريعتر حركت كنيم. فكر خوبي بود. يك جيپ را كه واژگون شده بود، به حالت اول درآورديم و جيپ ديگر را كه باتري و بعضي از وسايلش را جدا كرده بودند، از ديگر خودروها تأمين كرديم. هوا روشن شده بود. سوار جيپ ها شديم و با سرعت به سمت سه راهي منتهي به جادة سومار حركت كرديم. هرچه حركت ميكرديم، خبري از عراقيها نبود كه اين موضوع در حركت ما تأثير زيادي داشت. پس از طي مسافتي، يك دستگاه كاميون واژگون شدة عراقي توجه ما را جلب كرد. وقتي به نزديكي آن رسيديم، ديديم چند نفر از عراقيها در اثر درگيري با رزمندگان ما، به هلاكت رسيده اند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت9⃣5⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣6⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده درگيري و اسير كردن سرباز عراقي از آن محل دور شديم و پس از گذشتن از يك ارتفاع، به پلي رسيديم كه منهدم شده بود و امكان عبور از آن محل و يا از كنارهها وجود نداشت. به ناچار مجبور شديم جيپها را به دره انداخته و پياده مسير را ادامه دهيم. پس از طي مسافتي، جادة آسفالتة سومار به ايلام نمايان شد. از كنار جاده، رودخانهاي ميگذشت و ما در امتداد بيمارستان صحرايي ارتش در سهراهي كاشيپور قرار داشتيم كه ديديم دو نفر عراقي در كنار رود، سرگرم شستن دست و صورتشان هستند و يك عراقي ديگر هم در پشت تيربار ـ رو به سمتي ديگر ـ نشسته است. متوجه شديم مأموريت آنان بستن تقاطع جادة فرعي به جادة آسفالته است. خيلي سريع پخش شديم تا از ديد عراقيها پنهان بمانيم. ما بايد از اين جاده عبور ميكرديم و چارة ديگري نداشتيم. با مشورت و تبادل نظر تصميم گرفتيم حيلهاي براي عراقيها بهكار ببنديم؛ بنابراين دو نفر سرباز و يك درجهدار را با اسلحة خالي از روي جاده عبور داديم تا عراقيها آنان را ببينند و در حين دستگيري دوستانمان، به مواضع آنان حمله كنيم تا ببينيم پس از آن چه اتفاقي خواهد افتاد. به همين خاطر براي مسلط شدن بر عراقيها، آهسته بهدور از چشم عراقيها، جلو رفتيم و در محلهاي مناسب و داراي ديد و تير موضع گرفتيم و آنگاه به دوستان اشاره كرديم حركت كنند. اين دوستان شجاع بسيار از خود گذشتگي كردند؛ چون احتمال داشت عراقيها دستگيرشان نكنند و ترجيح دهند آنان را به شهادت برسانند. آنان با سروصدا به پايين جاده حركت كردند تا عراقيها متوجه حضورشان شوند كه چنين هم شد. تيربارچي قبل از همه متوجه موضوع شد و با صداي بلند داد ميزد: «ايراني! ايراني!» دو عراقي كنار رود هم متوجه شدند و دوستان ما با وانمود كردن اينكه به طور ناگهاني عراقيها را ديدهاند، دستها را بالا بردند و امان امان گفتند. هر سه عراقي به سمت دوستانمان دويدند و فقط يك نفر اسلحه همراه آورد. وقتي به چند قدمي آنان رسيدند، با صداي بلند فرياد زدند: «ايست!» و با اشاره فرمان دادند اسلحه ها را زمين بگذارند و بنشينند. آنان دستورات عراقيها را اجرا كردند و اين در حالي بود كه فقط چند قدم با ما فاصله داشتند. در همين هنگام با رگبارهاي كوتاه و متوالي خود، دو نفر از آنان را از پاي درآورديم و عراقي سوم، مات و مبهوت، در وسط جاده افتاد. دوستان ما خيلي سريع او را دستگير كردند ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت0⃣6⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣6⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده در اثر تيراندازي، ساير عراقيها كه در آن سمت جاده استراحت ميكردند، متوجه حضور ما شدند و از دور و بدون هدف ما را به رگبار بستند كه ما هم خيلي سريع به اتفاق عراقي به عقب برگشتيم. آنان با سر و صدا فرياد ميزدند و ميخواستند ما را در جادة خاكي تعقيب كنند؛ اما جادهاي كه ما در آن قرار داشتيم، سربالايي بود و به آنان مسلط بوديم؛ به همين خاطر جرئت نكردند تعقيبمان كنند و ما در جلوِ چشمان آنان يكي از عراقيها را اسير كرديم و دو نفر را نيز به هلاكت رسانديم. خوشحال بوديم كه نقشة ما كارساز بود و تلفاتي نداشتيم. از سمت راست جاده به ارتفاعات مجاور و به سمت سومار تغيير مسير داده، از ديد عراقيها دور شديم. دست عراقي را با بند پوتين بستيم. سنش زياد نبود و ظاهري آراسته داشت. از ديدن كشته ها ميلرزيد و توان صحبت نداشت. مرتب گريه ميكرد و زبانش بند آمده بود. در حال حركت، سرباز عرب زبان ما به عراقي تفهيم ميكرد كه سريع حركت كند و از ما نترسد. وقتي به محل مناسبي رسيديم، جيبهايش را گشتيم و مداركش را برداشتيم. مشخصات ديگرش را پرسيديم. او خود را «حسن عديل رحمان» معرفي كرد و گفت شيعه و اهل روستايي از توابع كاظمين است. دو فرزند دارد و مدت هفت سال است كه خدمت ميكند و جمعي تيپ 455مكانيزه است. او ادامه داد كه بعثيها او را به اجبار به جنگ آوردهاند و اگر نمي آمد، بستگانش را ميكشتند. بر اساس اطلاعات او، يكانش در حال پيشروي به سمت ايلام بود و نيروهاي عراقي تا نزديكي سهراهي ايوان حركت كرده بودند. همگي ناراحت شديم و فهميديم كه در پشت عراقيها قرار گرفتهايم و فاصلة ما با نيروهايمان بسيار زياد است. بايد از نيروي كمكي قطع اميد ميكرديم. همگي مشورت كرديم كه چه بايد كرد. هر كس نظري داشت و در آخر تصميم بر ادامة راه و درصورت برخورد، درگيري تا آخرين نفس گرفته شد. با عراقي با مهرباني رفتار ميكرديم و آب و غذا به او داديم. به او فهمانديم كه صدام نقض كنندة آتش بس بوده و باعث آوارگي و بي خانماني هزاران نفر و كشته شدن افراد بسياري شده است. اسير عراقي به ما گفت كه با كمك منافقين وارد خاك ايران شده اند و در هر واحد رزمي عراق، تعدادي منافق فارس زبان هم وجود دارد كه از آنان براي گمراه كردن ايرانيها و تبليغات استفاده ميشود. بيشتر نيروهاي عراقي نيز از شهر سومار خارج و به سمت داخل ايران حركت كرده اند. با اين توصيف، كار ما مشكل ميشد و بايد براي غافلگير نشدن و فريب نخوردن، آماده مي بوديم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿17 📿19 📿21 📿 22📿 24📿 26📿 28 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 407 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محسن‌_فرامرزی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
ماندیم و شما بال گشودید از این شهر رفتیـد بہ جایےکہ ببینیـد خدا را .. #شهید_محمد_جنتی #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊