🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_یکم
🔆 برنامه های فرهنگی ۱۰
در اردوگاه صلیبیها امکانات مورد نیاز از قبیل قلم و دفتر و کتاب از طرف صلیب سرخ جهانی تا حدودی در اختیار بچهها بود ولی اردوگاه مفقودین حتی برگزاری این کلاسها نیز مخفیانه انجام میشد .
تعدادی از دوستان از مجموعه آزادگان اردوگاه ۱۱ که به ملحق و... تبعید میشوند به هنگام آزادی اسرا عمدا مدتی آنها را نگه داشته و در یکی از اردوگاه های صلیبی که اسرایشان آزاد شده بودند نگهداری میشوند یکی از این دوستان وقتی با اقلام و لوازم التحریر بجای مانده از اسرا مواجه میشود بر اساس اظهار خودش نگرانی از آزادی و وضعیت پیش آمده را فراموش کرده و به خواندن کتابها و آثار بجای مانده مشغول میشود.
دوستی داشتیم بنام حسن سلیمانی معروف به حسن مشهدی جوانی خوش سیما و خوش اخلاق ، بکل سواد خواندن و نوشتن نداشتند به اتفاق دوستان طی یک دوره سواد خواندن و نوشتن آموخت و تا مقطع سیکل بلکه بالاتر آموزشهای لازم فرا گرفت جالب اینکه بعد از تکمیل سواد آموزی با پشتکاری که داشتند به آموختن زبان انگلیسی روی آورد و بعد از مدت کوتاهی شد استاد زبان انگیسی خود ما.
قرار بر این بود وقتی آزاد شدیم دوستان پیگیری کنند تا مدارک رسمی نیز به افراد داده شود.
وقتی آزاد شدیم هر کس در هر کلاسی بود می توانست در کلاس پایانی آن مقطع به شرط قبولی ، آن مقطع را پشت سر بگذارد فیالمثل فردی که کلاس دوم راهنمایی بود میتوانست در کلاس سوم شرکت و در صورت قبولی وارد مقطع متوسطه شود.
از دیگر برنامههای فرهنگی صبحها چند دقیقهای قبل خروج از آسایشگاه به فراخور زمان توصیههای اخلاقی توسط فرد و یا افرادی با توافق مسوول آسایشگاه بیان میشد
در آسایشگاه ما آقای سید مهدی حسینی که مسوولیت آسایشگاه را نیز به عهده داشتند مطالب مفیدی از جمله ذکر آیهای از قرآن کریم یا حدیث ، امید را در دل بچهها زنده میکرد .
⚽️ ورزش
در ایامی که اوضاع عادی بود با هماهنگی عراقیها یک دوره مسابقات فوتبال بین بچهها برگزار می شد
توپ مورد نیاز نیز با در کنار هم قرار دادن و دوختن پنج ضلعیهایی از جنس پارچه و محتویات داخل آن نیز پارچه و پلاستیک توسط افراد خوش ذوق تهیه و دوخته میشد.
بعد از آتش بس یک دوره مسابقه بین بچهها و نگهبانها نیز برگزار شد که در قسمت ۶۳ به آن اشاره شد.
🏋♂ ورزشهای انفرادی و رزمی نیز بکلی یا ممنوع بود یا ملزومات مورد نیاز در اختیار نبود .
یکی از دوستان شمالی که در ایران ورزشهای رزمی کار کرده بود دو عدد از قوطیهای یک کیلویی شیر خشک را پر از خاک کرده بود و از آن به عنوان وزنه استفاده میکرد که یکی از نگهبانها در بازرسی به آن گیر میدهد که نامبرده در جواب اظهار داشت این قوطی ها را روی ظرف ماست قرار میدهیم تا ماست بهتر ببند و نگهبان هم با تعجب قبول کرد.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊