🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صدو_نود_و_دوم
🔆 برنامههای فرهنگی۱
تقریبا در نیمه دوم سال ۶۶ با کم شدن شدت شکنجههای عمومی و ایجاد جو نسبی آرامش ، برنامه های فرهنگی در اردوگاه البته به صورت مخفیانه شکل میگیرد
کم کم شورایی نیز با همین نام در پنهان کار خود را آغاز میکند.
اما بدون هیچ گونه امکانات و ابزار لازم
از آنجا که در میان جمع اسرا تقریبا همه اقشار مختلف جامعه حضور داشتند بچهها از محفوظات ذهنی یکدیگر کمال استفاده را میکنند
مثلا جدای از افراد خاص که بخشهای زیادی از قرآن کریم را از بر داشتند خیلی از دوستان سورههای جزء سیام قرآن کریم را از حفظ بودند و لذا به هنگام قدم زدن در محوطه و داخل آسایشگاه به یکدیگر منتقل میکردند.
همینطور دوستانی بودند که فرازهایی از زیارت عاشورا و ادعیه دیگر از حفظ بودند لذا با کنار یکدیگر قرار دادن مطالب وجفت و جور کردن آن متن کامل زیارت را تهیه و در اختیار بچهها قرار میدادند و حتی ممکن بود یکی دو واژه با متن اصلی نیز متفاوت باشد
البته همچنان که قبلا اشاره هیچ گونه امکانات تحریری از قبیل قلم و کاغذ و کتاب در اختیار نبود و یافتن کوچکترین اثری از لوازم التحریر تنبیه شدید در پی داشت لکن با همه این احوال برای یکسری کارها وجود قلم و کاغذ اجتناب ناپذیر بود لذا بچهها با ابتکار و مخفی کاری به یکسری امکانات ابتدایی دسترسی پیدا میکنند .
قبلا در قسمت صد و دو از ابتکارات در این زمینه و نحوه دسترسی به قلم و خودکار صحبت به میان آمد.
در بعضی از مایحتاج آشپزخانه سرب پیدا میشد ، استحضار دارید که سرب به علت پایبن بودن درجه ذوب ، فلزی نرم و برای مهر و موم کردن از آن استفاده میشود و لذا با کمی ضربه و فشار به هر شکلی در میآید و با کشیدن روی سطوح مختلف ازخود اثر بجای میگذارد لذا بچهها بصورت محدود از آن به عنوان قلم استفاده میکردند.
برای تهیه کاغذ نیز جعبههای مقوایی پودر رختشویی را در آب خیسانده و پس از ورق ورق شدن ، آنها را خشک نموده به عنوان کاغذ استفاده مینمایند که البته پس از مدتی لو رفته و در همان ابتدا آنها را جمعآوری مینمایند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊