🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_هفتاد_و_چهار
💠 داستان سطل چای
نگهداری چای داغ در سطل پلاستیکی علاوه بر غیر بهداشتی بودن آن باعث می شد سطل به مرور کیفیت و مقاومت خود را از دست داده و پس از مدتی سوراخ شود.
لذا عداه ای در هر آسایشگاه از جمله این حقیر مسوولیت داشتند تا دست به لحیم کاری بزنند و با آب کردن نایلون و پلاستیک که آنهم بصورت قاچاق حاصل می شد سطل ها را ترمیم نمایند.
وصله کاری سطلِ چای باعث شده بود وزن خالی سطل دو برابر شود.
عراقی ها هم خِسّت به خرج می دادند و در ابتدا که حدود سه عدد سطل به هر آسایشگاه داده بودند دو عدد از آن را به توآلت اختصاص دادیم و یکی هم به چای و دیگر از سطل خبری نبود.
در آسایشگاهی که ما حضور داشتیم یعنی آسایشگاه سه حدودا بعد از آتش بس ، سطل چای ، دیگر قابل ترمیم نبود و لذا پیشنهاد می شود یکی از سطلهای دستشویی که با عرض معذرت بیش از دوسال به عنوان توالت از آن استفاده شده بود به عنوان سطل چای استفاده شود.
در ابتدا مخالفت می شود .
بنده که یکی از پیشنهاد دهندگان بودم سطل ذکر شده را بوسیله شن و خاک حسابی شسته و تمام رسوبات آن را تمیز نمودم که بعد از مشاهده دوستان در نهایت مورد موافقت قرار می گیرد.
البته در چند شب اول عده ای از بچه ها از تحویل چای امتناع می ورزند ، خوب حق هم داشتند باز عذرخواهی می کنم آخر با این حساب هر کدام از دوستان حداقل ۷۰۰ بار داخل این سطل رفع حاجت کرده بودند.
همزمان با دایر شدن چای به هر نفر یک عدد لیوان فلزی دسته دار ـ یک بشقاب و قاشق روی نیز تحویل داده شد که قاشق ها بهانه ای شد برای شکنجه بچه ها که انشاء الله به وقت خود به آن خواهیم پرداخت.
لازم بذکر است یکی از علل عدم رسیدگی و کمبودها بنظر این حقیر محدودیت ارتش عراق بود و خود آنها نیز از امکانات چندانی برخوردار نبودند.
رژیم بعثی فقط در زمینه تجهیزات دفاعی تا دندان مسلح بود و مردم عراق نیز از امکانات رفاهی لازم برخوردار نبودند.
البته این نکته را هم باید در نظر داشت که مردم عراق چندان درگیر تجملات نیستند و از رژیم غذایی ساده و سالمتری نیز پیروی می کنند که با مذاق ما چندان سازگار نیست .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊