7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپ
ڪلیپ مداحی با نوای طلبه و
مداح #شهید_حجت_الله_اسدی
من زینبم ...
پناه حرم ،
ڪجا داری میری بگو برادرم ،
بدرقه ی راه تو دیده ترم ،
آهسته تر برو داداش ڪه مضطرم ...
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#شب_پنجم
#شب_حبیب_بن_مظاهر
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بودحبیب جوانی بیست ساله بود
اوعلاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هرجاامام حسین می رفت این عشق وعلاقه او رابه دنبال محبوب خود میکشید
پدرحبیب که متوجه حال پسر شد
ازاوپرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمودپدرجان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مراتاجایی می کشاندکه درعشق خودفنا میشوم
مظاهرپدرحبیب روبه پسرکردوگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان
چیست؟
حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود.
پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام رابامولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب راباجان ودل قبول کرد
روزمهمانی فرارسیدحال وروزحبیب وصف نشدنی بودوبرای دیدن حسین آرام وقرارنداشت بربالای بام خانه رفت وازدورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدارسررسید
ازدورحسنین رابه همراه پدردیددرحالی که
سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شدوازپشت بام به پایین افتاد
پدرخودرا به اورساندولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کردوآرامش خودرا نگه داشت
امام علی علیه السلام ازاینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمودمظاهرباعلاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا اورانمی بینم ؟!
پدرعذرخواهی نمود،گفت او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد
اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد
امام اصرارکردکه حبیب راصدابزننددراین هنگام مظاهرازآنچه برای حبیب اتفاق افتاده راشرح داد
امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید
بدن بی جان
حبیب را مقابل امام گذاشتن تاچشم امام به بدن حبیب افتاداشکهایش سرازیرشدروبه حسین کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شماداشت جان داد
حال خودچه کاری درمقابل این عشق انجام می دهی؟اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش رابالا بردوازخدا خواست به احترام حسین ومحبت حسین حبیب را باردیگر زنده کند
دراین هنگام دعای حسین مسنجاب شدو حبیب دوباره زنده شد.
امام علی علیه السلام روبه حبیب کردوگفت ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین داری خداوندبه شما کرامت نمودواین مقام رفیع رابه شمادادکه هرکس پسرم حسین رازیارت کندنام اورا دردفترزائران حسین ثبت خواهی کرد.
به همین جهت درزیارت حبیب این چنین گفته شده
سلام برکسی که دو بار زنده شد ودوبارازدنیا رفت.
(ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان رانشردهدنام اورا را دردفترزائران حسین ثبت کن.)
#شب_پنجم_محرم
#شب_حبیب_بن_مظاهر
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت5⃣3⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت6⃣3⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
صبح روز بعد به اتاق عمليات رفتم. اسير را براي تخلية اطلاعاتي به آنجا
آوردند. فرماندهان و مسئولان اطلاعاتي و عملياتي نيز در سنگر ركن دوم حضور
داشتند. آنان اعتقاد داشتند عملكرد ما بسيار عالي بوده و آثار خوبي به دنبال
خواهد داشت. روحية افراد بالا رفته بود و احساس غرور ميكردند. در آن شرايط
بسيار سخت كه امكان نزديك شدن به دشمن غيرقابل تصور بود، ما در سنگر خودشان يكي را دستگير و چند نفر را به هلاكت رسانده بوديم. البته موضوع
بسيار مهم براي ما اين بود كه با اطلاعاتي كه از اسير عراقي بهدست مي آوريم،
نقشة دشمن براي ما مشخص ميشد و مي توانستيم ابتكار عمل را به دست
بگيريم.
تخلية اطلاعاتي از اسير عراقي
كار بازجويي و تخلية اطلاعاتي عراقي را آغاز و ابتدا با سؤالاتي كه براي
فرماندهان يكانها مفيد باشد، شروع كردم. با استفاده از مترجم، به عراقي
فهمانديم كه قصد آزار او را نداريم و او نيز در مقابل، بايد با ما همكاري لازم را
داشته باشد. ابتدا مشخصات فردياش سؤال شد كه پاسخ داد: «يوسف جاسم
روضان.» او در ادامه گفت كه مهندس عمران و مدت 13سال مداوم به عنوان
سرباز وظيفه در حال خدمت است و به دليل كمبود نفر در عراق، 11سال است
كه از خدمت رها نشده اند. او متأهل، داراي سه فرزند و از اهالي ديوانيه، روستاي
زلازله و در حال حاضر نيز در يكان كماندويي خدمت ميكرد. از لحاظ تجهيزات
نظامي نيز در وضعيت خوبي قرار دارند و از تجربة جنگي خوبي برخوردارند. او
ادامه داد كه رفتار فرماندهانشان بسيار تند و وحشيانه است و بيش از يك ماه
است كه در انتظار حمله به ايران هستند. در ضمن از معبرهاي گشوده شدة ما
خبري نداشتند. او سپس ادامه داد كه استخبارات عراق توسط مخبرين محلي
در داخل خاك ايران، مطلع شدهاند كه ايرانيها در اين منطقه قصد حمله دارند؛
به همين دليل مرخصي ها لغو و يكانهاي مستقر در خط مقدم از چند روز قبل
در آمادگي كامل به سر ميبرند. روحية سربازان عراقي نيز به خاطر ترس از حملة
ايران و اينكه در مقابل مواضعشان نيروهاي تكاور مستقر است و حمله را نيز
تكاوران انجام خواهند داد، بسيار پايين است. اين موضوع علاوه بر ضعف روحيه،
باعث بي انضباطي هاي خدمتي و اخلاقي بيشتري شده است. او در ادامه از
يكانهاي آمادة احتياط در عقب و خاكريزهاي دوم و سوم براي عقبروي لاک پشتی خبر داد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت6⃣3⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت7⃣3⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
او محل دقيق توپها، تانكها و خودروهاي زرهپوش را به ما
گفت و محل سنگرهاي تيربار، استراق سمع، فرماندهي، مهمات، استراحت،
مواضع خمپاره و مسيرهاي ميدان مين، معبرهاي موجود و... را براي ما بيان
كرد. او موارد جزئي ديگري مثل ساعات تعويض نگهباني، تعداد افراد در آن
نقطه، نوع سلاحهاي موجود، فاصله تا يكان بعدي، سامانة ارتباطي و رمزهاي
قراردادي، ساعات تقسيم غذا و... را نيز براي ما مشخص كرد. پس از تجزيه و
تحليل اطلاعات، گفته هاي او را با استناد به ديده بانيها و اخبار بهدست آمده،
روي نمونك پياده كرديم.
عراقي با ما خوب همكاري كرد و اطلاعاتي كه به ما داد، كمك شاياني به
نيروهاي ما ميكرد. ما هم با او رفتاري انسان دوستانه داشتيم و او را برادر ديني
خود ميدانستيم؛ تا جايي كه ارتباطي عاطفي بين ما شكل گرفت. هنگامي كه
در حال انتقال او به پشت جبهه بودند، با چشماني اشكآلود دست نوشتهاي به
من داد. او ضمن تشكر از ميهمان نوازي و اعتماد ما، خواهش كرده بود
سلامتي اش را به هر نحو ممكن به خانوادهاش كه نشاني آنان را نوشته بود،
اطلاع دهم. با وي خداحافظي كردم و ديگر هيچ وقت او را نديدم.
عمليات ما بايد چند روز ديگر به تعويق ميافتاد؛ چون عراقيها خوب
ميدانستند كه سرباز اسيرشان تخلية اطلاعاتي شده و به طور قطع تغييراتي را
در سامانة دفاعي خود انجام ميدادند كه اين موضوع بسيار عادي بود. در فرصت
به دست آمده طرحهاي عملياتي آماده شد. دستورالعمل عمليات ارسال شد و
منطقه براي يكانهاي تكاور و فرماندهان به خوبي تفهيم گرديد. در فرصت
باقيمانده، آموزشهاي پيشرفتة تكاوري و ورزشهاي رزمي ادامه پيدا كرد.
همگي آمادة دستور عبور از خط و حمله به ارتفاع عظيم و خطرناك تپة آنتن
بوديم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_پنجاه_و_پنجمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿6📿8📿11📿13📿15📿16📿17📿18📿19📿20📿21📿22📿23📿24📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_552_060)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
گفتم صبا بگو، از قاف و شین و عین
از کاروانِ عشق، وز شاهِ عالمین
گفتا که همرهِ "بازاین چه شورش است"
"حیّ علی العزا، "حیّ علی الحسین"
#سلام_بر_نینوا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید
شهید علی الهادی در ۱۶ سالگی به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شد و در ۱۷ سالگی به شهادت رسید.
دوستانش اذعان میکنند که نماز اول وقت، نافله شب و زیارت عاشورا بعد از نمازهای یومیه، کارهایی بود که علی هیچ وقت ترک نمیکرد.
محبوبیت او بین همکلاسیهایش به قدری بود که تلاشهای آنها برای شناساندن علی در #فضای_مجازی باعث شده تا نام و یاد این شهید بعد از دو سالی که از شهادتش میگذرد، همچنان در بین دوستداران شهدا زنده و تازه باقی بماند.
#شهید_علی_الهادی🌷
#شهید_مدافع_حرم_حزب_الله
#شهید_خانطومان
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊