eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیرخانواده شهدای مدافع حرم از کاپیتان پرسپولیس برخی از خانواده معظم شهدای مدافع حرم با نصب بنرهایی از تکریم شهدا توسط سیدجلال حسینی قدردانی کردند. 💕کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس در اقدامی پسندیده طی سال‌های اخیر قبل از هر بازی با پیراهنی بہ زمین می‌آمد که نقش یکی از شهدای دفاع مقدس و یا شهدای مدافع حرم روی آن نقش بستہ بود. @sangarshohada 🕊🕊
فرقی نمی کند کجای جهان ایستاده ای ! فکر کردن به تو، همان دلشورهٔ شیرینی ست که ... مدام به جان واژه هایم می ریزد ! #شهید_جاویدالاثر_ابراھیم_ھادے ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣9⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 93 در مسیر اسلام آباد داخل اتوبوس که بودیم بچه ها رادیو عراق را گرفته بودند. شنیدن پیامهای رادیو عراق برایمان حیرت آور بود: «نیروهای تیپ عاشورا الان سوار ماشینها شده و برای انجام عملیات به طرف اسلام آباد میروند!» خنده ام گرفته بود. نمیدانستم با آن جاده به کجا میرسیم ولی رادیو عراق از مسیر و هدف ما مطلع بود. به خودم میگفتم: «اینجا چه طوری میشه عملیات کرد؟!» هفت هشت روز در پادگان الله اکبر اسلام آباد ماندیم. در آن مدت برنامه ریزی شده بود تا با جنگ کوهستانی آشنا شویم. معمولاً شبها بعد از شام نیروها را از پادگان خارج میکردند و در اطراف پادگان گاهی تا بیست کیلومتر پیاده روی و گاه کوهپیمایی میکردیم. روی کوههای منطقه سنگرهای کمین تعبیه کرده بودند که با آنها درگیر میشدیم. به قولی مانور عملیاتی را تجربه میکردیم. گاهی هم یکجا می ایستادیم و جهت یابی به کمک ستاره ها را یادمان میدادند. در این مدت، هواپیماهای عراقی دو سه بار منطقه را بمباران کردند که در این بمبارانها تلفاتی هم داشتیم. از آنجا به منطقه ای نزدیک رودخانه سومار منتقل شدیم. موقعیت منطقه به گونه ای بود که در محدوده بُرد توپهای عراقی قرار داشت. بمباران هواپیماها هم بچه ها را آسوده نمیگذاشت. حدود ده روز در چادرها ماندیم و هر روز در آموزش بودیم؛ آموزش کوهنوردی، توجیه نقشه و... اولین بار بود که با نقشه روبه رو میشدم. موقعیت تپه «سلمان کشته» را برای اولین بار در همین نقشه دیدم. سید احمد موسوی برنامه های عجیبی داشت. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
دستها وقتے به آسمان مے رسند ڪه #دلت طعم خاڪے شدن را چشیده باشد ...✨ سلام خدا بر دستهایے ڪه خاڪ #جبهہ_ها را خانۀ خدا ڪردند. #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#امام_هادی_ع 🍁شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانہ آخرت است. 📗تحف العقول،ص ۴۸۳ @sangarshohada 🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
1_10271994.mp3
8M
(تندخوانی) 🌹تلاوت جزء ۱۲ قـــــرآن کریم توسط استادمعتـــــز آقایی🌹 ختم امروز بہ نیابت از http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ رضایت نامه را گذاشتــ جلوی مادرش چ امضا بکنی ،چ امضا نکنی ،من میرم! اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست. شاید هم جنازه ام پیدا نشه! در دل مادر آشوبی به پا شد. رضایت نامه را امضا کرد... پسر از شدتــــــ شوق سر به سر مادرش میگذاشتــــــ جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی . بیهوش نشی هااا چادرت را هم محکم بگیر! تو چ با غیرتــــــ نگران چادر مادرتــــــ بودی... و مردان شهر من چ راحتــــــ چادر از سر زنانشانــــــ برداشتند. !! ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
﷽ #امام_سجاد_؏ 🍁هرڪس"سوره قدر" را قبل از افطار وقبل ازخوردن سحری بخواند، هنگام روز ثواب ڪسی را دارد ڪہ در راه خدا درخون غوطہ ور باشد. وسائل ج ۱۰ص۱۴۹ @sangarshohada 🕊🕊
هیچ چیز گلوی تشنه مرا سیراب نمی سازد جز شهادت ، شهادت ... رزمنده و جانباز دفاع مقدس از پیشکسوتان قرارگاه نصرت شهادت : عراق ۱۳۹٤ #رزمنده_دیروز_مدافع_امروز #شهید_سیدجاسم_نوری #سالروز_شهادت @sangarshohada🕊🕊
میگفت چشمان به راهـے است کہ ازخود به یادگار گذاشته اند، اما چشم ما بـه است که با آنان رو بروخواهیم شد. دعائـے... تا که شرمنده نباشیم😔 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣9⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 94 یک روز در حال راهپیمایی به منطقه ای شیبدار به طول حدود شصت هفتاد متر رسیدیم. بچه ها را نگه داشت و گفت: «برادرا! اینجا به نوبت دستاتون رو روی سرتون میذارید و تا پایین غلت میخورید...» هنوز فکر میکردم بروم یا نروم که نوبت من رسید. ـ برو! سید احمد موسوی بود که فرمان میداد. با لحن دوستانه ای گفتم: «آقا سید! من هم...!» ـ بله! ـ آخه من هنوز... ـ نه! باید بری! زود باش. نتوانستم به صراحت به او بگویم که مجروح بوده ام و هنوز پوست تنم درست و حسابی قوت نگرفته. مجبور شدم سرم را توی دستانم قایم کنم و غلت بزنم... در آن مسیر شصت هفتاد متری زجرم مضاعف بود. خارها حتی از روی لباس هم توی تنم فرو میرفتند و درد در قسمتهای سوخته منتشر میشد. در راه بازگشت از درد حالم گرفته بود. به محل گردان که رسیدیم رفتم توی چادر و در حالی که پیراهنم را بالا میزدم سید احمد را صدا کردم: «آقا سید... حالا بیا این خارها رو از بدن من در بیار!» بندۀ خدا تا پشتم را دید لحن صدایش عوض شد، با محبت گفت: «چرا به من نگفتی؟!» ـ چی میخواستید بگم! گفتم که یک کم زخمی ام شما قبول نکردید! سید با وجود اینکه ناراحت شده بود جواب محکمی داد: «عیب نداره! میمونه محکمتر میشه!» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لــطــفــا جــزهاے انــتــخــابــیــ خــود را بــه اے دے زیــر بــفــرســتــیــد.. @FF8141 🌷17🌷18🌷20🌷22🌷25🌷28🌷29🌷 وتــعــداد صــلــوات هاے خــود را اعــلــام ڪــنــیــد تــا ڪــنــونــ صــلــوات خــتــم شــده⇩⇩⇩@ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊