eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 7 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 30 📿 صلوات‌های ختم شده⇩⇩⇩ ( )
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
. مردان خــدا چہ با صفــا می‌روند دلبــــاختہ در راه خـدا می‌رونــد گویے کہ رسیده حڪم آزادیشــان خندان لب و با میل و رضا می‌روند 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
💠شهیدی که خرج مزارش را آقا امام زمان (عج) داده اند ، از اهالی داراب بود و از همسایه های خانواده شهید حمید عارف 📎پ ن: متولد داراب ، استان فارس، تاریخ تولد: ۱۳۳۶ مصادف با تولد حضرت امیر المومین علی (ع) . j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#کرامات_شهدا 💠شهیدی که خرج مزارش را آقا امام زمان (عج) داده اند ، از اهالی داراب بود و از همسایه ه
●یک شب خواب دیده بود که توی جمکران بعد از به جا آوردن زیارت و آداب مسجد، گم شده است که امام زمان (عج) را می بیند و آقا راهنمائیش می کنند تا به خانواده اش برسد و بعد می فرمایند: از قول ما به خانواده شهید عارف بگوئید چرا به وصیت نامه حمید عمل نکردید؟ حمید در یکی از وصیتنامه هایش نوشته بود، قبرم را ساده مثل شهدای بقیع بسازید! ●همچنین آقا می فرمایند: شما قبر را درست کنید، ما خرج قبر را می دهیم که نشانی محل پول را هم می دهند. در همین حین از خواب بیدار می شود و با خانواده اش به گلزار شهدا می رود، به نیت زیارت و هم پیدا کردن آدرس و نشانی داده شده. ●در مکان مورد نظر، یک دستمال سبز با بوی خاص و عجیبی پیدا می شود که درون آن مبلغ ۳۰۳۰ تومان قرار داشت.پس از این اتفاق، ماجرا را برای خانواده شهید عارف و یکی از علما تعریف می کنند و بعد از تائید، مقداری از مبلغ را جهت باز سازی قبر حمید و ۳۰ تومان باقی مانده را برای انتشار خبر آن هزینه می کنند. 📎پ ن: برای شادی روح مطهر این شهید والامقام، بر محمد و آل محمد صلوات... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
امام زمان 012.mp3
4.79M
۱۲ ( عج) سخنران : استاد شجاعی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
✦ تَرانا نَحُفُّ بِكَ ؟ آيا می‌رسد روزی که دورت را گرفته باشیم و تو تماشایمان کنی؟ ⚡️ قصه بی‌سروسامانی ما، قصه‌ی خانه‌ایست که پدر ندارد و هر کس به کار خویش مشغول است! ما پراکندگان یک خانه‌ی آشفته‌ایم ؛ که مجموع می‌شویم در حرارت آغوشت! آیا روزی می‌رسد که تو نشسته باشی و ما دورت را بگیریم ؟ 💫 ‌ @sangarshohada 🕊🕊
بخند ... که در بازی دنیا ؛ بر همه علائق پیروز شدی @sangarshohada 🕊🕊
💔 دل اهل ایمان عزاخانه شد همه ملک امکان عزاخانه شد سیه پوش ماتم شده کاظمین مدینه ، خراسان عزا خانه شد 🥀 (ع)🥀 .🥀 @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | | شاه پناهم بده🕊 حرم نشانم بده🕊 گوشه‌ای از کربلا🕊 جا و مکانم بده🕊 (ع)☀️ (ع)🥀 .🥀 @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 40 🔰 وقتی قرآن خوندم به آقا مدیر در گوشی گفتم که این آیات راجع به امام زمان (عج) ه
41 , 42 🔰 ساعت دوم علوم داشتیم، خانم معلم داشت درباره خلقت این جهان توسط خدا حرف می زد که یک مرتبه اتفاق عجیبی افتاد !.. 💠 ساسان که همیشه ساکت بود و اصلا حرفی سر کلاس نمی زد و حتی به خاطر دغدغه های زیادش خیلی هم حواسش به کلاس نبود، یک مرتبه سوال کرد خانم معلم ! شما که میگین همه چیز رو خدا خلق کرد ، پس خدا رو چه کسی خلق کرد؟؟؟ راستش من از سوال اصلا تعجب نکردم، چون این سوالی هست که ممکنه برای خیلی ها پیش بیاد ، مخصوصا در سن و سال ما، اما اینکه ساسانی که اصلا سوال نمی کرد ، اومده و چنین سوالی مطرح کرده ، خیلی برام عجیب بود برای بچه های دیگه هم عجیب بود 👈 خانم معلم خیلی خونسرد و با آرامش گفت پسرم، چی شد که این سوال رو پرسیدی؟ ساسان کمی ترسید ! فکر کرد سوال بدی پرسید ! اما خانم معلم گفت ، راحت باش ، نمی خواد جواب بدی بعد که می خواست جواب این سوال رو بده ، رو به بچه ها کرد و گفت این تکلیف امروز شما هست، یعنی امروز که رفتین منزل ، از پذر و مادرهاتون سوال کنین که چه کسی خدا رو خلق کرد و فردا جوابش رو برای من بیارین به بهترین جواب ، جایزه میدیم 🌀 من مدام منتظر بودم که زنگ تفریح بخوره و با ساسان در این باره صحبت کنم که چی شد این سوال اومد تو ذهنش ،هرچند می شد حدس زد که حتما دوباره پدرش چیزی گفته ⬅️ زنگ تفریح که خورد دیدم پایین نمیاد ! گفتم ساسان چی شده؟ چرا نمیای بریم حیاط؟ 🔰 گفت خیلی بد شد ، نه؟ نباید این سوال رو می پرسیدم، اگه برن به خانوادم بگن چی؟ اگه خانوادم بیان مدرسه چی؟ بخدا پدرم منو از خونه بیرون میکنه اگه بفهمه حرفهایی که تو خونه به من میزنه یا با رفیقش تلفنی صحبت می کنه رو من تو مدرسه میگم ! اه ، اه ، ایکاش اصلا این سوال رو نمی پرسیدم، نمی دونم چی شد از دهنم پرید دیدم داره به خودش می لرزه ، حسابی ترسیده بود 👌 رفتم بغلش کردم و گفتم نترس داداش جون ، نترس هم خانم معلم و هم آقا مدیر ، از اون آدم هایی نیستن که بخوان حرف های بچه ها رو به خانواده ها انتقال بدن حتی مطمئن باش خود خانم معلم هم این سوالت رو به آقا مدیر نمیگه می دونی چرا؟ چون خیلی طبیعی هست ، این ممکنه سوال خیلی ها باشه تو هر مدرسه و هر کلاسی ممکنه خیلی ها همین سوال رو از معلم خودشون بپرسن این که دیگه نگرانی نداره مطمئن باش خود خانم معلم هم اینقدر این سوال رو از بچه های هم سن و سال من و تو شنیده که براش عادی شده پاشو بریم حیاط یه ذره هوا بخور پاشو 🔰 این سوالی که ساسان پرسیده بود ، برای هر کسی ممکنه پیش بیاد ، من خودم تا سال قبل این طور سوالات به ذهنم می اومد که وقتی کتابهای ده جلدی «از خدا تشکر کن» رو خوندم و مطالعه کردم ، تمام سوالاتی که درباره خدا داشتم برطرف شد. این کتاب خیلی خوب رو بابا هادی سال قبل به عنوان کادوی تولد برام گرفت ، از وقتی خوندن یاد گرفته بودم و کتاب خوان شده بودم به پدر و مادرم گفتم هرسال برای تولد من ، فقط کتاب بخرین ، این کادو تنها چیزی هست که من رو خوشحال می کنه می خواستم همین کتاب رو به ساسان پیشنهاد بدم، اما با خودم گفتم نه خانوادش اجازه میدن چنین کتابهایی بخره ، هم اینکه شاید خودش حوصله نداشته باشه بخونه و یا اگر هم بخونه شاید نتونه قشنگ استفاده کنه 🌀 تصمیم گرفتم مطالب خوبی از کتاب رو تو ساعت های بیکاری برای ساسان بگم تا اینطوری هم خدا رو بهتر بشناسه ، هم این سوالات یه وقتی باعث انحرافش نشه ✳️ زنگ آخر که خورد ، وقتی داشتیم می رفتیم ، خانم معلم با صدای بلند گفت که فردا یادتون نره،حتما هر کدوم از شما جواب این سوال رو بیاره که خدا رو چه کسی خلق کرد به بهترین جواب ، یه هدیه خوب داده میشه ! ⬅️ من که خیلی ذوق داشتم تا سریع باباهادی رو ببینم و ماجرای امروز رو بهش بگم وقتی بابا اومد ، ساسان رفته بود سوار ماشین که شدم دیدم بابا ناراحت هست شاید هم خیلی خیلی ناراحت گفتم چیزی شده ؟ بابا گفت...
43 🔰 گفتم بابا چیزی شده؟ ✳️ بابا هادی گفت ... دائی منصور... 🔰 گفتم دائی منصور چی ؟ طوریش شده ؟ حالش بد شده؟ ✳️ بابا گفت نه پسرم، تو راه که می اومدم دنبالت، مادرت به من زنگ زد و گفت دیشب دائی منصور عصبانی شد و زنش رو کتک زد، اون هم جلوی چشم بچه ها ! 🔰 گفتم چی؟ واقعا؟؟؟ اون هم جلوی چشم سعید و خواهرش؟ مگه میشه؟ آهان، تازه یادم اومد... ✳️ بابا گفت چی پسرم؟ چی شد؟ 🔰 گفتم پس بگین که چرا امروز سعید داغون بود و با هیچکس حرف نمی زد و تو کلاس هم اصلا حواسش نبود ، راستش من کمی درگیر ساسان و ماجرای اون بودم ، فرصت نشد خیلی برم سمت سعید ای بابا ، حالا چی میشه؟ می خواهید چه کار کنید؟ ✳️ بابا هادی: هیچی پسرم، فعلا مادرت رفته خونه دائی تا ببینه ماجرا از چه قراره ، ما هم میریم خونه و نهار می خوریم تا مادرت بیاد ببینیم چی میشه 🔰 خیلی ناراحت شدم، کلی ذوق داشتم که ماجراهای امروز مدرسه رو به بابا بگم ، اما همه حس و حالم از بین رفت اون شب که خونه دائی منصور ، ترس یک سوال درسی پرسیدن ساده رو از سعید دیدم، حدس می زدم که دائی چقدر آدم بداخلاقی هست و چقدر با خانوادش بد رفتاری می کنه ، واقعا نمی فهمم کسیکه خودش رو بر حق میدونه ، کسی که میگه فهم من از دین درست هست و بقیه اشتباه می کنن ، کسی که خودش رو با سواد به احکام و محتوای دین میدونه و حاضر نیست تو این قضیه از کسی مشورت بگیره، چرا باید اخلاقش اینطوری باشه ! ✳️ تو همین فکر و خیال ها بودم که باباهادی گفت : من و مادرت از روز اولی که با هم عقد کردیم و هنوز زیر یک سقف نرفته بودیم، با هم قرار گذاشتیم هیچوقت به هم بی احترامی نکنیم، هیچوقت تو خونه حتی وقت هایی که کسی نیست همدیگه رو با لفظ " تو " خطاب نکنیم ، جلوی دیگران اسم همدیگه رو با پسوند آقا و خانم صدا بزنیم ، جلوی جمع به همدیگه دستور ندیم که فلان چیز رو بیار وفلان کار رو بکن، هیچوقت صدامون روی همدیگه بالا نره، هروقت اگه خدای نکرده بحثی بین ما شد سریع از هم معذرت خواهی کنیم و از دل هم در بیاریم، جز خط قرمزهایی که دین برای حریم خانواده مشخص کرده ، خشک مقدس بازی در نیاریم و... از همون اول هم با پیشنهاد مادرت ، کتاب های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی رو می خوندیم در زمینه موضوعات اخلاقی و سعی می کردیم عمل کنیم خداراشکر در حد توان سعی کردیم عمل کنیم و واقعا تو این چندسال زندگی مشترک با مادرت، کوچکترین بی احترامی ازش ندیدم و به تک تک قول هایی که به هم داده بودیم عمل کرد و من هم سعی کردم در حد توان عمل کنم یادت باشه پسرم تو مدرسه هیچوقت عصبانی نشی ، آدم وقتی عصبانی میشه معلوم نیست بعدش میخواد چیکار کنه ، روایت داریم یکی از جاهایی که شیطان خیلی به آدم نزدیک هست ، زمان عصبانیت انسان هست... ادامه دارد....
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
هــزار سَـر ... به فدای غباری از خاڪم نباشـد اگـر ، تن چه ارزشـــــی دارد به هشت سال دفاع مقدسم سوگند هـوای خاڪ مـرا دارد 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
روز قیامت اگر بپرسند چه آورده ای...؟ :"جوانم را..." :"دل سوخته ی مادرم را..." ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. الان خط و ربط برای ما معلومه هیچ عذری هم توش نیست..! . 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
رفته بودند پی مجروح‌ها ، برگشته بودند؛ دست خالی! گریه می‌کردند ..! ــ چرا دست خالی؟ می‌گفتند همه شهید شده بودند هرکی تونسته بود خودش رو بکشه عقب ، شهید شده بود! ــ تیر خلاص زده بودن بهشون؟ نه ، از تشنگی .... کتاب: "عطش" راوی: ‌محمد رضاپور مجموعه کتاب‌های روزگاران انتشارات روایت فتح @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 شیرزن اهل فراشبند استان فارس: ما این انقلاب را به بهای زر و زیور بدست نیاورده‌ایم بلکه به بهای خون بدست آورده‌ایم و تا آخر پای آن ایستاده‌ایم. @sangarshohada 🕊🕊
هدایت شده از مهاجر«سردارشهیدمحمودشهبازی»
کانال شیرمرد عرصه ی پیکار،فرمانده جبهه های غرب و جنوب،جانشین تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) سردار شهید حاج محمود شهبازی ما را در پیام رسان ایتا دنبال کنید. ════‌༻‌🖇༺‌‌‌════    @shahbazdelha https://eitaa.com/shahbazdelha
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
عطر موهایت قرار از شهر مے گیرد بگو دل ربودن را ڪدام یادت داده است؟! 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
💢دیدی؛ وقتی یه خطایی میکنی؛ بیشترازخودت، پدر ومادرت،که ریشه توأند، شرمنده میشن؟ ✔️فکر کن! توی همه عمُرت،چندبار امام زمانتو شرمنده کردی؟ وچندبار باعث عزّتش شدی @sangarshohada 🕊🕊
🌺وصـٰال حیدر و یارش مـُبارَکْ 🌼وصالِ یاس و دِلدارش مُبارکْ 🌺از الطافُ و عـِنـٰایات اِلهـی 🌼رسْیده حَقْ بِه حَقْدارَشْ مْبارَک 🌼🌺 @sangarshohada 🕊🕊