سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :9⃣7⃣2⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 280
ـ شما؟ آخه با کدوم نیرو؟
ـ اگر نیروی جدید نیاد، با همون سی چهل نفری که باقی موندن!
حالا دیگر برایمان غذا و کمپوت آورده بودند، با فرمانده شان حسابی گرم گرفته بودیم. بعد از تعریف اوضاع منطقه دوباره سر تا پا براندازم کرد و گفت: «این دیگه چه قیافه ایه؟ لااقل برو بگرد شلوار دیگه ای پیدا کن بپوش!» راست میگفت وضع لباسهایم که مال عراقیها بود خیلی ضایع بود. به جای پوتین کتانی داشتم، پیراهنم روی شلوار افتاده بود، اسلحه ام را در خط گذاشته بودم و فقط دو تا نارنجک داشتم. بندۀ خدا حق داشت از ظاهر من تعجب کند. حالا که صمیمی تر شده بودیم نوبت من بود که نصحیتش کنم: «روحیۀ نیروهاتونو تضعیف نکنید! شما که با این وضع اینجا موندید لااقل به نیروهاتون بگید برن بالا تو منطقه پخش بشن... فاصله مون با عراقیها خیلی زیاده. ما باید بمیریم تا دشمن دوباره بتونه بیاد اینجا. تا ما زنده ایم اونا حق ندارن این طرفارو نگاه کنن!... از عقب هم که داره نیرو میرسه...» خلاصه با این حرفها کمی شیرشان کردیم. بعد از صرف غذا و کمپوتی که برایمان باز کرده بودند با امیر از آنها خداحافظی کرده و به راه خودمان ادامه دادیم. وقتی پیش برادران ارتشی بودیم خبر شهادت «محمد زاهدی» را هم شنیدم. این دومین محمد زاهدی بود که در عملیات بدر به شهادت میرسید. شنیدم او هم شب اول در همان قرارگاه شهید شده است، من تا آن لحظه نفهمیده بودم. خبر شهادتش ناراحتم کرد. او آدم عجیبی بود؛ باایمان، اخلاق و اعمالی عالی. از بزرگترین امتیازات هر دو شهید زاهدی ها، سابقه و تجربه آنها بود و شهادت هر نیروی با تجربه در جنگ یک جای خالی بزرگ بود که به این زودیها پر شدنی نبود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#نودوپنجمین
#ختم_قران_شهدا
لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷6🌷7🌷9🌷10🌷13🌷14🌷15🌷16🌷17🌷18🌷19🌷20🌷21🌷22🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s825_010)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✧✦•﷽ ✧✦•
#دستهای_خـــــدا_روی
#زمیـــــن_باشید
✍سلام همسنگری های عزیز ما قصد داریم #مبلغی را برای مخارج تحصیل دوتا #دانش_اموز مستضعف و نیازمند جمع اوری کنیم مهم نیست چه مقدار میتونیم کمک کنیم مهم اینه که بی تفاوت نباشیم چنانچه کسی قصد داره در این امر خیر شریک بشه با ای دی زیر هماهنگ کنه
@FF8141
باتشکر🌹🌹
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺نماهنگ #لالایی_اصغرم
به مناسبت برگزاری همایش #شیرخوارگان_حسینی
🎤با صدای
#على_فانی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#شهید_پلارک
#بہ_شیوه_حــــر
✍شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
✍نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
#شهید_سید_احمد_پلارک
راوے : #همرزم_شهید🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🎧 #بشنوید🎧 رادیو #آوای_مادرانه اینبار روایتگر واقعهی کربلاست! قسمت اول: کشتی نجات ว໐iภ ↬ @sang
قسمت دوم5. moharam.mp3
زمان:
حجم:
12.23M
🎧 #بشنوید🎧
رادیو #آوای_مادرانه اینبار روایتگر واقعهی کربلاست!
قسمت دوم: دوست خوب
#پیشنهاد_دانلود
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🎧 #بشنوید🎧 رادیو #آوای_مادرانه اینبار روایتگر واقعهی کربلاست! قسمت دوم: دوست خوب #پیشنهاد_دانلو
دوستان پیشنهاد میکنم حتما اوای مادرانه رو دنبال کنید برای ضبطش خیلی زحمت کشیده شده