📜ساحل حوزهها امن است، ولی نه تا ابدالدهر!
🔻مباحثات| صادق بابایی «در ضرورت نسبتسنجی میان سنت حوزوی و زیست مدرن طلاب» نوشت:
🔹ما در سنت حوزوی خودمان، اغلب بر سر فروعات است که بحث و نزاع میکنیم و در ورطهی نقادی، کمتر سراغی از زیربناهای مشهور قوم میگیریم. بنیانهایی که از فرط استوارنمایی بسان ستونهایی رخنهناپذیر میمانند و گویا به تخیل اهلِ علمِ همواره نقاد هم نمیرسد، که شاید با مرور زمان، تراکم موریانههای ناچیزی، قادر به متلاشی کردن این ارکان باشند!
🔹طلبهی امروز که زبان میداند، فلسفهی غرب میخواند، لپتاپ و گوشی هوشمند متصل به وب در دست میگیرد و هزار و یک امکانات دیگر که برق آنها حتی در پستوی تاریک اوهام و تخیلات فضلای سلف ما نیز نمیجهیده است را، در اختیار دارد، خب مسلّم است که همچون دیگران، برای ما طلاب علوم دینی نیز، تبعاتی سترگ به همراه خواهد داشت. درست است که موبایل و کامپیوتر و غیره، جملگی ابزارند و هر ابزاری نیز در ذات خود، بسان تیغ دودم است. اما کیست که نداند این ابزارها ابداً خنثی نیستند و در این همزیستی نوین قرن معاصر، ما در کوهپایه نشستهایم و دیگرانی بر نوک کوه! شیب فرهنگ مدرن، همواره به سمت جامعهی ما سرازیر است و کمتر کسی مانده که تا به امروز، پَرَش به پر مظاهر هزاررنگ این کرکس مهیب نگرفته باشد.
🔹درشتناکترین لازمهی این ارتباطات و مقارنتهای قرن حاضر، جابجایی مرزهای هویتی و ارزشی است. شاید امروز ممکن باشد که سرهای خود را در گریبان فرو بریم تا نبینیم میل وافر بخشی از طلاب را به سینما، فستفود، کافه، کنسرت، شهربازی، بدنسازی و بیلیارد و مواردی دیگر از این دست که بالجمله، فقط روبناهایی از زیست مدرن است. اما سوال اینجاست که تا کی میتوان چشم برهم نهاد و پشت چرخاند تا ندیده انگاریم، تغییرات زیربنایی ایجاد شده در فکر و فرهنگ طلبهها را!؟ این ساحل همیشه امن حوزهها که همواره مأمن تلاطم جامعه نیز بوده است، تا به کی امن خواهد ماند؟
🔹طلبهی امروز، چه درگیر عرصههای معرفتی اندیشههای مدرن شود، چه مبتلا به ابعاد غیرمعرفتی و سبک زندگی آن، در هر دو صورت با چالشهای قریب به بحران مواجه خواهد شد، مخصوصاً اگر از سر جَبرک موجود در سیستم سطوح عالی، عمامهای بر سر خود نیز بگذارد و بین مردم به شیخ علی و سیدحسن نامی شناخته شود. فراموش نکنیم که امروزه دیگر، خیلیها فقط دانشآموختگان حوزهها هستند و نه روحانیون مدافع از حریم قدسی دین. [در آینده، پیرامون این امر، بیشتر خواهم نوشت، بحوله و قوّته]
🔹یک سر این جاده بنبست است. امکان ندارد و به صلاح هم نیست که راه آشنایی طلاب را به سوی دستاوردهای جهان مدرن مسدود کنند، پس میماند آن یکی مسیر پیشرو که چیزی نیست بجز خودآگاهی و خودانتقادی از ریشههای پیشتر مسلّممان؛ آنچه سالهای سال به عنوان زیّ معیشتی_اخلاقی_رفتاری طلاب مطرح بوده است و حالا دیگر از چرخ دوران و بیمیلی ما، رنگی به رخساره ندارند. اصلشان ثابت است، فروعشان را ولی باید نو کرد تا گرههای امروز را از پایمان بگشاید. در یک کلام، رسالت روشنفکران حوزوی ما، اندیشیدن به این پرسش انتقادی است که: روشهای جمع میان سلوک اصیل طلبگی با مظاهر مختلف مدرنیته چیست!؟
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
http://mobahesat.ir/21381/amp
@saraeer
📜دین فروشی پس از خلع
🔻رسا| سیدتقی نوری:
🔹به تازگی در فضای مجازی کلیپی از یک روحانی خلع لباس شده، دست به دست میشود. او جاهلانه به واقعیتهای قرآن حمله ور شده است. اولین و مهمترین توصیه که میتوان به ایشان کرد این است: هر که با خدا و قرآن در افتاد ور افتاد. ابرهه با آن دبدبه و کبکبه وارونه شد. ابولهب با آن قدرت و ثروت کذایی، ور افتاد. شما که جای خود داری.
🔹اشتباه اول: این فرد در ابتدای کلیپ، خود را به مذهبیها میچسباند و میگوید «ما مذهبیها». میخواهد از این طریق سخنانش را به راحتی به مخاطب القا کند. با لحن اعتراض آمیز ادامه میدهد، «ما مذهبیها بیخیال دنیا میشویم به عشق بهشت» در پاسخ به او میگوییم؛ این سخن، ساخته شما است و به مذهبیها نسبت میدهی. هر مسلمانی این آیه را میداند: ای پیامبر از طریق دنیا، بهشت خود را بساز و آخرتت را آباد کن.(1)
🔹اشتباه دوم: میگوید بعضی بخاطر این دو آیه «وَ حُور عِین ¤ کَأَمثالِ اَللُّوْلُؤِ اَلْمَکنُون»(2) به دخترها نگاه نمیکنند. سپس با نگاههای خاص و شکلک در آوردن، سعی بر خنداندن حاضران میکند که موفق نمیشود. در جواب میتوان گفت: دوری از گناه به تناسب ظرفیتهای افراد قابل اجرا است. عدهای خدا را حاضر و ناظر میبینند و گناه نمیکنند. دسته دوم به طمع بهشت از گناه دوری میکنند. گروه سوم از ترس دوزخ از معصیت گریزانند. دو آیه فوق، اشاره به دسته دوم دارد.
🔹اشتباه سوم: آیه فوق را که میفرماید؛ حور عین از جنس بلور است، به استهزا میگیرد و میگوید اگر حور عین آب بخورد و درون گلوی او پیدا باشد خیلی وحشتناک است. اولا جنس بهشت با دنیای مادی به کلی متفاوت است چه برسد حور عین دارای گوشت و خون باشد. حور عین از انواع بهشتی است و نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند. نعمتهای بهشتی فراتر از قالب کلمات دنیا هستند. اصل نعمتهای بهشتی را تا جایی که فهم محدود ما، درک میکند بیان کردهاند و گرنه بهشتی جایی است که نه چشمی مانند آن را دیده و نه گوشی اوصاف آن را شنیده و نه به قلبی خطور کرده است.(3)
🔹اشتباه چهارم: میگوید: سلیقه قدیمیها بلور پسند بوده است. از این رو گفتند حور عین از جنس بلور است و این ساخته قدیمیها است. ایشان هنگام گفتن این جملات، ظاهرا از احوال طبیعی برخوردار نبوده است. این جمله؛ «حور عین از جنس بلور است» آیه میباشد، یعنی خداوند آن را فرموده است. منظور ایشان از «ساخته قدیمیها» این است که قرآن ساخته و پرداخته پیامبر اکرم(ص) است و کسانی که قدیمی بودند و از نعمت عقل بیبهره بودند به پیامبر(ص) کمک میکردند. به راستی اگر چنین است؛ چرا تاکنون فحول عرب و غیر عرب از آوردن تنها یک آیه مانند قرآن عاجز ماندهاند.
🔹اشتباه پنجم: میتازد و بر بیسوادی خود پافشاری میکند. میگوید:، چون مردم قدیمی، قامتهایشان کوتاه بود از این رو گفتند: حور عین، قدهای بلندی دارد. ایشان برای مرتبه دوم، غیر مستقیم به مخاطب خود القا میکند قرآن طبق امیال اشخاص قدیمی نوشته شده است. در اثبات توخالی بودن ایشان همین قدر کافی است که نمیداند با پیشرفت و پویایی همه جانبه دانش، هنوز کسی جرات رویارویی با قرآن را ندارد. نکته دوم؛ نسبت دادن قرآن به غیر خدا ایده مشرکان بوده است. نکته سوم: آیا مضحک نیست کسی بگوید مردم گذشته کوتاه قد بودند؟
🔹کلام آخر: دنیا زودگذر است و ارزش قربانی کردن دین برای جذب مخاطب و طرفدار را ندارد.
@saraeer
📜تضعیف و تکثر مرجعیت شیعه به بهانه آزادی و استقلال؛ مسأله این است!
🔻کانال روزنه:
🔹همزمان با علنی شدن و گسترش دامنه اعتراضات حوزویان نسبت به انتشار غیرقانونی رساله و اعلان نامتعارف مرجعیت توسط برخی سران نشست اساتید(که البته این امور محدود به آنان نبوده ممکن است در سایر طیفها هم بروز کند)، برخی بزرگان حوزه از جمله دبیر محترم جامعه مدرسین نیز اظهارات صریحی ابراز داشت که در محافل حوزوی بعنوان نقد صریح رویه جناب آقای علوی بروجردی، تفسیر شد.
🔹به فاصله چند روز، فیلمی از آقای علوی توسط رسانههای نزدیک به نشست انتشار یافت که به نظر می رسد در مقام پاسخ بدان اشکالات و انتقادات است.
🔹فارغ قضاوت پیرامون اصل چنین رویکردی که به نظر برخی خود اقدامی نامتعارف محسوب می شود و در سیره بزرگان شیعه مسبوق به سابقه نیست که به تئوری پردازی جهت دفاع از عملکرد انتقاد آمیز خود بپردازند (بلکه این امر معمولا توسط دیگران انجام شده یا کریمانه از کنار نقدها می گذشتند)، پیرامون مطالب مطرح شده در این فیلم چهار دقیقه ای، نکاتی به شرح ذیل قابل ذکر است:
🔹۱)ارائه فراتحلیل از سیره بزرگان تشیع تنها در صورتی پذیرفتنی است که منشأیی در تاریخ حوزه و روحانیت داشته باشد لذا ارائه تفسیرهای پسینی با هدف توجیه اقدامات شخصی و انتساب آن به تاریخ شیعه و بزرگان دین، اصلا درست و پسندیده نیست.
🔹۲) جناب آقای علوی بروجردی احتمالا بدون آنکه از عواقب گسترده چنین فراتحلیلی آگاه باشند، برخی از مهم ترین اصالت های حوزوی را منکر شده یا کمرنگ جلوه داده اند؛ مرجعیت گریزی، تلاش برای مطرح کردن دیگران بجای تمهید مقدمات مرجعیت شخصی، خط ممتد مرجعیت عامه و زعامت و رئاست دینیه در ادوار مختلفه، ظرفیت نقد پذیری و تلاش برای جبران، حفظ اقتدار مرجعیت شیعه با پرهیز از تشتت و انشقاق، پرهیز از هر نوع تزاحم راهبردی با فقیه حاکم و زعیم و حتی مرجع عام شیعه، برخی از این اصالت هاست.
🔹۳) حوزه مقدسه شیعی یک نهاد تهذیب محور است که تربیت انسانهای تکلیف مدار از بزرگترین کارکردهای آن است اما از یاد نبریم که در تشخیص وظیفه برای پذیرش مسئولیت های خطیر چون مرجعیت، همواره با وسواس و احتیاطی عجیب قرین بوده است. لذا بزرگان شیعه اولا خود را از معرض ریاست دینیه دور نگه می داشتند، ثانیا بدون تعاضد قرائن و حجج متکثره، هرگز به تکلیف نمی رسیدند! صرف احساس تکلیف برای ورود به عرصه مرجعیت منطق ندارد و منطبق با سیره بزرگان تشیع نیست.
🔹جناب ایشان شاید اگر کمی درنگ می فرمودند، ای بسا برخی از فضلا و بزرگان حوزوی در مطرح کردن ایشان برای مرجعیت اقدام می کردند اما پیشگام شدن شخص ایشان برای ورود به عرصه ریاست مذهبی، چندان موجه به نظر نمی رسد.
🔹۴) اذعان به سیاسی بودن ذات مذهب شیعه توسط ایشان اگرچه متضمن مطلب جدیدی نیست اما به مثابه یک اعتراف تاریخی است که نشان از عمق راهبردی گفتمان امام خمینی دارد! و نشان می دهد امروز کسی نیست که بتواند با حذف سیاست، به ریاست دینی بیاندیشد.
🔹حال باید از جناب آقای علوی پرسید، اگر چنین است که می فرمایید، جنابعالی و همفکران حوزوی تان از عصر مبارزات نهضت امام تا کنون که وارد دهه پنجم استقرار جمهوری اسلامی شدهایم، چه کارنامه قابل دفاعی در عرصه سیاست ورزی داشته اید؟! آیا کسانی با این سابقه، ولو اینکه بخواهند، به یکباره می توانند علمدار عرصه سیاسی شوند؟
🔹۵) مسئله پدری برای شیعه، از حوزه گرفته تا توده مردم، گرچه کلمه حقی است اما اراده ناروا از آن ممکن است تالی فاسدهای فراوانی در پی داشته باشد؛ خبرگان و نخبگان و بلکه عموم مردم نیک می دانند که ادعای پدری بدون ارائه کارنامه روشن در این زمینه، به مثابه خطبه خوانی های انتخاباتی است که صرفا کارکرد تبلیغاتی دارد! اکنون با وجود انواع مشکلات داخلی و بینالمللی برای تشیع، این سؤال مطرح است که برخی از مدعیان پدری تشیع، چه کارنامه و سابقه ای در این زمینه داشته اند!
🔹۶) اگر ملاک ورود در عرصه مرجعیت، صرفا تشخیص شخصی و تصمیم فردی افراد باشد، آیا در بلندمدت با نوعی آنارشیسم حوزوی مواجه نخواهیم شد؟! فرض کنید از صبح فردا هر کدام از فضلای ارجمند استاد درس خارج یا غیر از آنان که خود را مجتهد می پندارند، بخواهند تشخیص دهند که وجود آنان در عرصه مرجعیت لازم و تکلیف شرعی است؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟! به نظر می رسد برهم زدن ساختارهای تاریخی و نظام نانوشته نهاد روحانیت شیعه، خسارتهای جبران ناپذیری به دنبال دارد که نباید آن را العیاذبالله در پای منافع گروهی و جناحی قربانی کرد.
@saraeer
هدایت شده از سرائر | مجله دین و روحانیت
📜مراقب باشید اختلاف نظرها به تشنج و ناخن زدن به چهره یکدیگر نیانجامد
🔻آیت الله خامنهای در دیدار جمعی از طلاب حوزههای علمیه:
🔹در حوزه ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد، در مسائل گوناگون. در مسائل علمی که اختلاف نظر هست، در مسائل جهتگیریهای فکری که اختلاف نظر هست، در زمینههای سیاسی هم اختلاف نظر ممکن است باشد. این اشکال ندارد. اختلافات را باید مدیریت کرد. مواظب باشید اختلاف نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهره یکدیگر نیانجامد
🔹در حوزه از یک طرف طلبههای جوان باید ادب را، اطاعت را نسبت به بزرگان حوزه، نسبت به مراجع تقلید حفظ کنند. همانطور که در همین «منشور روحانیت» امام- رضوان الله علیه- همینها هست. بزرگان حوزه هم باید حلم را و تحمل را نسبت به جوانها در نظر داشته باشند. از یک طرف حلم و تحمل لازم است و از یک طرف هم ادب و اطاعت لازم است.
@saraeer
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
☑️کمی آرام باشیم
📌درباره بگومگوی تلخ آقای یزدی و آقای آملی لاریجانی
🔸بارها شده که به خاطر عصبانیت و شور جوانی علیه موضوعی حرف تند و نسنجیدهای زدهام که بعدها پشیمان شدهام. هر بار از خود میپرسیدم که «چرا چنین شد؟ و چه کنم که دیگر اینچنین نشود؟» به چند عامل میرسیدم. اول آنکه اساتید بزرگوار ما در حوزه حقمداری و غیرت دینی را در وجود ما نهادینه کردهاند، اما به ما یاد ندادهاند که ممکن است در تشخیص مصادیق (حق) اشتباه کنیم و یا حتی اگر اشتباه هم نکرده باشیم، ممکن است دیگران دچار اشتباه شده باشند و ما باید بتوانیم با حفظ احترام و کرامت با مخالفان فکری و سلیقهای خود رفتار کنیم. لذا به جای قضاوت زودهنگام و استفاده از تعابیر نادرست و برخوردهای هیجانی سعی کنیم دغدغهها و نگرانیهای خود را در قالب رفتار صحیحی بروز دهیم.
🔸عامل دیگر آن بود که رسانه و اقتضائات آن را نمیفهمیدم. نمیدانستم در این فضای مجازی که به ظاهر حرف زدن کنتور نمیاندازد، هر حرف حساب و بیحسابی در شکلگیری شخصیت اجتماعی من اثر میگذارد. اگر توهین کنم، قضاوت غیرمنصفانه کنم، در جواب بدی، بدتر بگویم، چهرهای غیراخلاقی از من به یادگار خواهد ماند. دقت نمیکردم که رعایت آدب و احترام حتی در گفتگوهای شخصی و خصوصی اثر گذار است چه برسد در یادداشتها و مواضع عمومی. من برای آنکه امروز در دفاع از آرمانها و حقایقی که میفهمم هیجانزده نشوم و به این و آن تندی نکنم، در فضایی خارج از سلوک حوزوی کلی آزمون و خطا کردهام و همچنان به خودم مطمئن نیستم.
🔸اینها را گفتم که بگویم واقعیت بگومگوی تلخ آقای یزدی و آقای لاریجانی وبسیاری از دعواهای جامعه ما از این سنخ است. خدا به هر دو بزرگوار طول عمر بدهد. اما سن آقای یزدی بالا رفته است. طبعا نمیشود از ایشان انتظار داشت که پای توئیتر و اینستاگرام و تلگرام و ایتا و ... بنشیند و فضای اجتماعی را رصد کند. اخبار درست و نادرست را شناسایی کند. پازلهای رسانهای طراحی شده از سوی این و آن را تحلیل کند. در این شرایط انسان در معرض ملغمهای از اخبار و تحلیلهای غیردقیق اطرافیان مورد اعتماد قرار میگیرد و اگر موضوع آنها به انقلاب و مرجعیت و مسائل حائز اهمیت مربوط باشد دچار غلیان احساسات شده و واکنش نشان میدهند. و مگر این «اطرافیان مورد اعتماد» را تا کجا میتواند مدیریت و پالایش کرد؟ و مگر ما خودمان تحت تأثیر نیستیم؟
🔸آقای لاریجانی هم همینطور. حق دارد ناراحت شود. هر چند التفات ندارد که نامهاش تبعاتی برای جامعه و نظام به همراه خواهد داشت. آقای لاریجانی علیرغم زحمات زیادی که در قوه قضائیه کشید اعتنایی به افکار عمومی ندارد. مناسبات اجتماعی جدید را نمیشناسد. در سالهای خدمت یا تیم رسانهای خوبی نداشته و یا مشورتپذیر نبوده است. به هر حال بسیاری از مطالبی که در نامهاش به آقای یزدی آورده را میتوانست همان سالها با کمک یک تیم رسانهای جوان به اطلاع عموم مردم برساند. کاری که آقای رئیسی در این مدت کوتاه انجام داده و ما فکر میکنیم دارد شق القمر میکند. (شاید هم میکند). اما فرق آقای رئیسی و لاریجانی برای من که هیچ اطلاع دقیقی از عملکرد قوه قضائیه ندارم در همین بازتابهای رسانهای است. درست مانند آقای یزدی
🔸اما در این میان، سوءتدبیر بسیج اساتید را نمیفهمم. فارغ از آنکه آقای یزدی درباره رئیس جمهور، مرجعیت آقای علوی بروجردی و آقای لاریجانی صحبت کرده است، انعکاس این اظهارات تند و تیز بنا بود چه دردی را دوا کند؟ مگر آقا نگفته بود اختلافات در حوزه را مدیریت کنید؟ موضعگیری رئیس جامعه مدرسین علیه دولت، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکی از اساتید حوزه چه فایدهای دارد که متن جلسه را بیپروا منتشر کردند؟ من از ژورنالیستهای اصلاحطلب، روزنامههایشان و نیز BBC فارسی توقعی ندارم. شاید من هم بودم از این پاس گل نهایت استفاده را میکردم، اما آیا رفقای بسیجی ما به پیامدهای این سوءتدبیر نیاندیشیدند؟
🔸در پایان امیدوارم همه ما، از آقای یزدی و آقای آملی لاریجانی تا دوستان بسیج اساتید و ما رسانهایهای پیادهنظام حوزه از این روزهای تلخ عبرت بگیریم. در یک حوزه ملتهب نمیتوان از کیان انقلاب و نظام و مرجعیت و حوزه دفاع کرد. کمی آرام باشیم
🔻🔻🔻
@sedyaser
هدایت شده از خبرگزاری رسا
🔸نامه #طلاب_انقلابی حوزه علمیه به حضرات آیات #یزدی و #آملی_لاریجانی حفظهما الله
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
«و أَطيعوا الله و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم واصبروا ان الله مع الصابرین»
🔹 حضرات آیات یزدی و آملی لاریجانی، طلاب حوزه علمیه با توجه به شرایط بوجود آمده و سوء استفاده #ضد_انقلاب از آن، مطالبی را محضرتان عرض خواهند کرد:
1️⃣ سزاوار نیست مباحثات طلبگی حضراتی چون شما که استوانههای نظام هستید به عرصه جامعه کشیده شود؛ چراکه همانگونه که شاهد هستیم عواقب آن دامنگیر #اسلام، #روحانیت، #انقلاب و #نظام خواهد شد.
2️⃣ مباحثات طلبگی همیشه بر محور استدلال استوار بوده است؛ نه تخریب و تضعیف و تقبیح طرف مقابل.
3️⃣ با توجه به پیش رو بودن انتخابات (مجلس و سپس ریاست جمهوری) و تمام تلاش ضد انقلاب برای #تخریب_شورای_نگهبان و هدم #نظارت_استصوابی، اصلا به صلاح نیست که اختلافات و منازعات به متن جامعه رسوخ نماید.
🔻حضرت آیتالله یزدی:
🔹شما از دیرباز از دنیا و تعلقات دنیوی گذشتید و در شهر و روستا، در تبعید و ناخوشی و در همه احوال، یار صدیق و با وفای #حضرت_روح_الله بودید و تا آخر هم امام امت به شما ارادت داشت. اما چند نکتهای هم محضر شما شایان ذکر است:
1️⃣ شایسته بود در مورد نامهای که از اساس تکذیب شده، بیشتر فحص و تحقیق میکردید.
2️⃣ شایسته است لحن تعابیر و انتقادات خود را با کمال سعه صدر بیان دارید؛ تا مبادا گرگهایی که دندان تیز کردهاند برای نظام، از بیانات شما، خوراک خود را برگیرند.
3️⃣ متن بیانیه #جامعه_مدرسین مبنی بر سندیت نداشتن استنادات غیر رسمی و منتسب به حضرتعالی، کافی نبود؛ لذا شایسته بود مطالب منتشر شده که حاوی شیطنتهای رسانهای بود، قویا تکذیب شود تا دیگر شاهد مسمومیت و تشنج فضای فعلی نباشیم.
🔻واما آیت الله آملی لاریجانی:
🔹شما در زمره علمای انقلابی و متعلق به بیت گرانقدری هستید؛ اما نکاتی شایان ذکر است:
1️⃣ با توجه به اینکه روز گذشته دفتر جامعه مدرسین سخنان منتشر شده و منتسب به آیتالله یزدی را فاقد سندیت دانست، توقع میرفت حضرتعالی سعه صدر بیشتری نشان دهید و نه تنها مراعات شرایط را بنمایید؛ بلکه احترام بزرگتری آیتالله یزدی را همچنان نگه دارید.
2️⃣ اگر با شخص آیتالله یزدی و یا سخنان ایشان مسأله دارید، چرا پای ارکان نظام و انقلاب باید به میان آید؟! در سخنان حضرتعالی -که البته شاید از روی تعجیل و ناراحتی بوده- اتهامات غیر مستند نبود؟! سخن از #دفتر_خبرگان و لطایف الحیل گرفتن آنجا، سخن از برنامهریزیهای صداوسیما و نهادهای دیگر، اتهامات اثبات نشده درباره برخی مسؤولین و ...؛ از شما که یک دهه بر مسند قضا تکیه داشتید، برخوردی اصولیتر و دقیقتر توقع میرود.
3️⃣ قبول کنید نمیتوان از طرفی وکیل متولی یک مدرسه علمیه بود و از طرف دیگر، همه بار مسؤولیت ساخت و ساز آن را و اینکه اشرافی هست یا خیر را از خود مبرا دانست. هرچند ای کاش خیلی پیشتر از این و با آرامش خاطر همین توضیحات را به جامعه طلاب میرساندید. همین مورد هم میرساند که حضرتعالی باید تعامل بیشتر و بهتری با رسانهها، طلاب و مردم داشته باشید.
4️⃣ خوب میدانید که استعمار چه تلاش گستردهای برای حذف آیتالله یزدی از خبرگان نمود، جا داشت با تأنی بیشتری وارد میدان میشدید؛ تا مبادا خوراک ضد انقلاب فراهم شود.
5️⃣ حتی اگر انتقادات شما به شخص آیتالله یزدی وارد باشد، نباید لبه تیز نقد، جایگاه مقدس جامعه مدرسین را هدف قرار دهد. امروز که عدهای با سودای مرجعیت، دنبال تحقق اهداف خود هستند، چه نهادی غیر از جامعه مدرسین، توان مقابله و دفع #مدعیان_مرجعیت که امام امت در سال پایانی عمر خود اشاره کرد را دارد؟! ایشان فرمودند: «إنشاءالله در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقهها؟ و آیا ایادی استکبار، روحانینماهایی را که تا حدمرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزهها حاکم نمیکنند؟»
♨️در آخر از هردو عالم انقلابی درخواست میشود با انتشار بیانیهای مشترک به همه مخاصمات پایان داده و نشان دهند که خوشحالی فعلی ضد انقلاب چیزی جز یک خواب زودگذر نبوده و ارکان جمهوری اسلامی از بن، مستحکم و بی خدشه است؛ کما اینکه مسؤولین آن نیز متعهد به اسلام و انقلاب هستند. لذا در این عرصه مجالی برای جولان خناسان و وطن فروشان ضد انقلاب نیست. همچنین به جد باید با منتشر کننده سخنان آیتالله یزدی برخورد قضایی شود؛ تا دیگری جرأت نکند با اعتبار و آبروی نظام بازی کند.
🆔 @rasanews_agency
📜محاکمه فرید مدرسی یا جرزنی در بازی شکست خورده
🔻علیرضا داودی در کانال فکرت نوشت:
🔹ماجرای نزاع دو آیت الله فعلا در آرامش خبری پس از طوفان است و انگار جماعتی منتظر حرکت بعدی آیت الله یزدی در این شطرنج دوسر باخت برای نظام اسلامی و حوزه ها هستند که البته امید است میانجی گری ها و ابراز نگرانی ها باعث شود دو عزیز این دومینوی افشاگری و قیل و قال را همین جا متوقف کنند. بعد از هر طوفان سنجش میزان خسارت، بررسی علل کاهنده یا فزاینده خسارت و اقدامات جبرانی خسارت های وارد شده امری ضروری است تا تجربه و درس عبرتی شود برای طوفان های بعدی و زمینه ساز آمادگی دستگاه ها و مسئولین پیشگیری از وقوع چنین طوفان هایی.
🔹خطرناک اما زمانی است که مسئولان و تحلیل گران طوفان و خسارات آن، به جای پذیرش اشتباهاتی که عامل شکل گیری چنین بحرانی شده به توجیه و مقصر سازی یا ارائه راهکارهای تخیلی و توهمی و حتی قلب واقعیت بپردازند، چیزی که در بسیاری از تحلیل های اخیر پیرامون ماجرای اخیر دو آیت الله به وفور مشاهده می شد. آنچه بیش از پیش مایه تاسف و تعجب شد دیدن اقدامی سطحی با هدف محاکمه فرید مدرسی است. درخواست محاکمه فرید مدرسی از طرف هر که مطرح شد مانند جرزنی کودکان است زمانی که در بازی رو در رو از حریف خود شکست سختی می خورند.
🔹درخواست محکمه برای این فرد به چه جرمی مطرح می شود:
🔹۱. انتشار اسناد خصوصی و محرمانه: این فرد صرفا بازنشر دهنده خبری بود که پیش از او کانال بسیج اساتید و چند کانال دیگر آن را منتشر کرده بودند. اگر اصل انتشار متن جرم است که باید برویم یقه بسیج اساتید را بگیریم که چرا این اسناد محرمانه را منتشر کردید وگرنه زیرکی این فرد معلوم الحال در شکار ماهی بزرگ از بلاهت جریان انقلاب نه جرم است و نه قابل پیگرد.
🔹۲. تشویش اذهان عمومی: اتهام تشویش اذهان عمومی مستند به چیست؟ آیا او دروغی را منتشر کرده است یا نسبت ناروایی به کسی داده است؟
🔹عزیزی که چشم و گوش بسته این اتهام را تکرار می کنی اندکی تامل کن چرا که اگر بازنشر سخن یک فرد، تشویش اذهان عمومی است به طریق اولی گوینده آن سخن مستحق تر به اتهام تشویش اذهان عمومی و پیگیرد قانونی است. آنچه به قول شما باعث تشویش شده است کلماتی است که از زبان شخص دیگر خارج شده است و خبرنگار معلوم الحال ما صرفا آن را ضریب رسانه ای داده است. مطلب هم محرمانه نبوده که بفرمایید انتشار این مطلب محرمانه باعث تشویش شده است.
🔹این حرکت از طرف جبهه انقلاب بیشتر ناشی از ناتوانی ما در مقابله با جریانات مخالف و شکست های پی در پی ما از این افراد است وگرنه مثلا در ماجرای فیضیه انتشار محتوای پلاکارد معهود و بررسی معنای آن جرم نبود بلکه جرم بلاهتی بود که ندید چه آتشی را با یک بیت شعر می تواند ایجاد کند و زبان جریان انقلاب را جایی که حق با او بوده، کوتاه کند. کوته بینی برخی مدعیان انقلابی گری همواره باعث آسیب های جبران ناپذیر بوده است چرا که در شطرنج این روزهای انقلاب و ضد انقلاب جریان مخالف فیل و وزیر ما را نشانه رفته است و این ساده اندیشان به دنبال محاکمه کردن سربازی پیش مرگ هستند.
🔹اینکه برخورد سلبی قهری همواره اولین فکر برخی عزیزان است در حوزه سابقه طولانی دارد به گونه ای که انتهای راه حل ما برای برخورد با یک جریان یا شخصیت مخالف یا ضد انقلاب دعوت پیامکی و آتش زدن منزل و دفتر و .... است که همین سبب مظلوم نمایی و محبوبیت بیش از پیش آن فرد شده و می شود و هیچ وقت نخواسته ایم اندکی فراتر از برخورد فیزیکی را تصور کنیم. شاید نداشتن یک طراح و استراتژیک رسانه ای در میان خیل عظیم مدعیان سواد رسانه و تحلیل سیاسی مهم ترین دلیل ریشخند های متعدد رسانه های جریان مخالف است.
🔹جریان ضد حوزه انقلابی، چشم و گوشش درون جامعه انقلابی ماست که از همه چیز خبر دارد و قدرتش از ضعف ماست که در هر بزنگاه با ترفندهایش برنده بازی رو در رو می شود. محاکمه یا شکستن قلمی که جوهر درونش از اشتباهات ما تغذیه می کند و با هزینه ای کم می شود آن را با قلمی دیگر جایگزین کرد آدرس غلطی است که هم بر شهرت این قلم می افزاید و هم جوهر غلیظ تری برای رنگ کردن جریان انقلابی فراهم می آورد.
🔹آقایان التماس اندکی تفکر
@saraeer
📜با کلانتربازی کارها پیش نمیرود
🔻حمیدرضا باقری در کانال خود نوشت:
🔹یکی از اساتید خاطرهای نقل میکردند که قدیم به آیتالله یزدی میگفتند کلانتر انقلاب. امروز مباحثه کوتاهی با دوستان طلبه داشتیم که اقدامات اخیر "آیتالله یزدی" درست بود یا خیر؟ تقریبا اتفاقی بود که مثلا اگر فلان فرد میخواهد مرجع شود یا رساله برای خود چاپ میکند یا مثلا مرجعیت او توسط برخی رسانههای سیاسی خاص تبلیغ میشود؛ راهکار مقابله با آن این نیست که شما بگویی من نمیگذارم شما مرجع شوی یا مقابل مرجعیت شما میایستم! (اگر گفته باشند.)
🔹تعبیر بنده این بود که با کلانتر بازی، خصوصا در این فضا کاری پیش نمیرود، نه در این قضیه و نه در سایر قضایا این نوع مواجه اشتباه است. مثلا وقتی در رسانهها انعکاس بیبصیرتی از یک مرجع به خاطر عکس یا برخی مراجع به خاطر برخی دیدارها داده میشود، راهکارش بیانیه صادر کردن و ایجاد دو قطبی و نزاع مثلا در حوزه علمیه نیست. هنر، ایجاد اجماع به صورت نرم، در تقبیح برخی جهتگیریها و رفتارها است؛ حتی اسم آوردن از افراد هم شاید خیلی وقتها صلاح نباشد بلکه موجب تشویش فضا برای پنهان ماندن سخن حق شود؛ برخلاف مقابله با دشمنان که باید محکم و قاطعانه باشد، مقابله با نفاق و یا انحرافات نیروهای داخلی همیشه باید با نرمی و لطایف الحیل باشد، باید تبیین صورت گیرد، باید همیشه به نحوی عمل کرد که اتحاد داخلی حفظ شود. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم (الفتح - ۲۹)»
🔹وقتی موسی(ع) به کوه طور رفت، سامری مردم را گوساله پرست کرد، موسی(ع) که بازگشت و این صحنه را دید، غضبناک شد و به هارون گفت: ﴿يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (طه -۹۲ )﴾ چه چیزی مانع تو شد وقتی دیدی اینها گمراه شدند اما کاری نکردی؟ هارون جواب داد: ﴿ إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ (طه - ۹۴)﴾. ترسیدم بیایی و بگویی مردم را دو دسته کردی.
🔹مردمی که متحد و یکپارچه باشند را ولو منحرف و حتی گوساله پرست شوند، میشود دوباره به راه آورد اما آنانی که فرقه فرقه و چندپاره شده باشند را چه کار میتوان کرد آنها فقط طعمههایی برای جنگ و نزاع داخلی و حکومت شیطان هستند، همین بود که فرعون برای اینکه بر مردم خود حکومت کند آنها را فرقه فرقه میکرد و به تعبیر قرآن: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً (القصص - ۴)»
🔹 وقتی به واسطه مواجه سخت شما با بخشی از نیروهای خودی مردم دسته دسته شدند آنگاه است که عوض اینکه همه زیر پرچم توحید و ولایت جمع شوند، هر کسی به دنبال حزب و گروه خود میرود: «مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (الروم - ۳۲)» و رشته ولایت الهی از آنها برداشته میشود: «إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في شَيءٍ (انعام – ۱۵۹)»
🔹در مواجه با انحرافات داخلی مواجه سخت و مستقیم گام آخر است، وقتی که توانستیم اجماع بوجود بیاوریم، وقتی مواجه ما منجر به دو قطبی سازی و از بین نرفتن وحدت داخلی نمیشود، میشود بلکه بایست به سختی و محکم با انحرافات مقابله کرد.
@saraeer
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
☑️انقلابهراسی در حوزه را جدی بگیریم
📌تأملی بر تأثیر ادبیات و مواضع رادیکال در نسبت حوزه و نظام که در سایت مباحثات منتشر شد
🔸«تندروی» به عنوان یک آفت اجتماعی در مواجهه با دگراندیشان ظهور وبروز مییابد. تندروها- بر فرض فهم صحیح از آرمانها و ارزشهایی که مدعی آن هستند- بواسطه تعلقی که به دین، مذهب و یا گفتمان خود دارند، هویت خود را با شاخصههای حداکثری تعریف میکنند. لذا به واسطه کوچکترین زاویه و اختلافنظر و عدول یک جریان از آن شاخصهها، آن را خارج از گفتمان مطلوب خود تلقی کرده و مدام دچار «دیگریسازی» و مرزبندی هویتی با آنان میشوند.
🔸با گسترش ابزارهای ارتباط جمعی، این آفت فرهنگی ظرفیت مییابد تا نقش خود را در نزاعهای بینالمللی و نیز جنگهای خونین بیش از پیش تثبیت کند. همین امر موجب میشود جریانها و دولتهای متخاصم جهت «دشمنهراسی» روی جریانهای تندروی حریف سرمایهگذاری کنند. این معامله دو دستآورد مهم دارد. اول آنکه یکپارچگی اجتماعی جریان مقابل متفرق و آسیبپذیر میشود و دوم آنکه افکارعمومی را نسبت به گفتمان رقیب ترسانده و مبارزه با آن را موجه و بلکه ضروری مینمایاند.
🔸تندروی در سلب مشروعیت از گفتمانها در افکارعمومی نقش بسزایی دارد. از این رو تأمل درباره نقش مواضع رادیکال در حوزه که به اسم دفاع از «حوزه انقلابی» مراجع، اساتید و صاحبنظران و مخالف خود را با ادبیات نامناسب متهم به ضدیت با دین، نظام و انقلاب و نیز همراهی با معاندان میکنند، ضروری به نظر میرسد. این برخوردهای شبهتکفیری که سعی دارد دگراندیشان را از دایره انقلاب حذف کند بیش از آنکه به تقویت گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه کمک کرده باشد، منجر به «انقلابهراسی در حوزه» خواهد شد .
🔸پر واضح است مشروعیتیابی انقلاب اسلامی نه از سنخ قدرتهای سیاسی رایج در دنیا، بلکه بر آمده از قدرت اجتهاد و فقاهت در حوزههای علمیه است. انقلاب اسلامی نیازمند آن است که در بستر علمی حوزههای علمیه هم مشروعیت خود را بازیابی و تقویت کند و هم به پرسشهای اساسی پیرامون اداره نظامات سیاسی و اجتماعی تحت زعامت ولی فقیه به پاسخهای کارآمد برسد. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت علما، اساتید و صاحبنظران درباره تمام مسائل مرتبط با انقلاب و اداره نظام به یک نحو فکر کنند و برداشتی یکسان داشته باشند.
🔸مواجهه نامحترمانه با اختلافنظرها بیش از آنکه بیانگر تعصب نسبت به انقلاب و نظام باشد، نمایاننده منطق حاکم بر گفتمان انقلاب در حوزه است. بیشک اساتید حوزه نسبت یکسانی با انقلاب و نظام ندارند اما میتوانند در رونق فقهی حوزهها مؤثر باشند و در برخی مقاطع نیز در حد ظرفیت خودشان همراهی کنند؛ لکن با نگاه به منطق مخرب برخی رسانهها ترجیح میدهند فاصله خود را با آنچه «حوزه انقلابی» و «دغدغه نظام» نمایانده میشود حفظ و بلکه بیشتر کنند.
🔸از سوی دیگر این ناملایمتها به جریانهای معاند این امکان را میدهد تا با تشدید شکافهای نظری و رفتاری بتوانند ظرفیت اجتماعی روحانیت که همان ظرفیت اجتماعی انقلاب اسلامی است را متفرق و آسیبپذیر نمایند.
🔸با این تفصیل قابل توجه است همانطور که جریانهای رادیکال شیعه، میتوانند تهدیدی علیه وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و عامل شیعه و اسلامهراسی باشند، ادبیات رادیکال در حوزه نیز این ظرفیت و توان را دارد با «انقلابهراسی» و افزایش تنش در بدنه حوزههای علمیه، فرصتهایی که میتوان در راستای طرح پرسشهای علمی و فقهی استفاده کرد را به تهدیدی علیه رابطه حوزه و نظام تبدیل کند.
🔸از این منظر شاید اهمیت تذکر آیت الله خامنهای در دیدار رمضانیه اخیر خود با طلاب بیش از پیش روشن شود که فرمودند: «در حوزه ممکن است در مسائل گوناگون اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ در مسائل علمی که اختلاف نظر هست، در جهتگیریهای فکری که اختلاف نظر هست، در زمینههای سیاسی هم اختلاف نظر ممکن است باشد؛ این اشکال ندارد؛ اختلافات را باید مدیریّت کرد. مواظب باشید اختلاف نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهرهی یکدیگر نینجامد!»
📌متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
http://mobahesat.ir/21480/amp
🔻🔻🔻
@sedyaser
📜آفت دگراندیشی و آسیبهای نفوذ را در حوزه جدی بگیریم
🔻کانال آنتیتز انقلاب:
🔹مقام معظم رهبری در جلسات با مسئولین نظام و در دیدار با قشرهای مختلف مردم، نسبت به نفوذ دشمنان در حوزه های مختلف اعلام خطر کردند. ایشان نفوذ جریانی را بسیار خطرناک تر از نفوذ فردی دانستند و بارها نسبت به این موضوع هشدار دادند.
🔹در نفوذ جریانی، دشمنان با ایجاد و شکل دهی یک جریان منتقد و بعضا مخالف نظام و یا از طریق موج سواری و حمایت از یک جریانی که در راستای منافع آنها فعالیت می کند تلاش دارد به اهداف شان دست یابند.
🔹هدف نهایی دشمنان از نفوذ در حوزه های مختلف از بین بردن نظام اسلامی است. از ابتدای انقلاب تاکنون راههای مختلفی را برای از بین بردن نظام اسلامی دنبال کرده از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم های همه جانبه ولی نتوانستند به هدف خود برسند لذا طرح نفوذ در حوزه های علمیه و دنبال کردن آنتی تز انقلاب از درون حوزه ها در دستور کار خود قرار دادند.
🔹اگر بخواهیم نفوذ جریانی در حوزه های علمیه را بررسی کنیم درمی یابیم که جریان دگراندیش حوزوی از بسترهای مورد نظر دشمنان در طرح نفوذ است. این جریان دگراندیش با انجام دادن گامهای زیر بصورت آگاهانه و غیرآگاهانه در پازل نفوذ دشمن بازی می کند.
🔹۱. زیر سوال بردن نهادهای انقلابی و ناکارآمد نشان دادن آنها ۲. القاء شبهه پیرامون مبانی فقهی نظام توسط برخی از افراد نفوذی و جریانهای خاص حوزوی ۳. القاء شعار جدایی دین از سیاست توسط برخی از جریانهای سکولار در پوشش شعارهای "حفظ استقلال و حفظ سنتهای حوزه" ۴. شخصیت سازی و ایجاد تشکل های موازی با جامعه مدرسین جهت انشقاق و کاهش اعتبار جایگاههای حوزوی و در یک کلام ایجاد چند صدایی در حوزه نسبت به نظام اسلامی
🔹سخن آخر: ایجاد اختلاف و انشقاق در بین شخصیتها و جریانهای انقلابی از تاکتیکهای دشمن در پازل نفوذ است. شخصیتها و جریانهای انقلابی در حوزه مواظب باشند تا دشمنان از اختلاف نظرشان سوءاستفاده نکنند و مهره پازل دشمن نشوند.
🔹مقام معظم رهبری در دیدارشان با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه های علمیه فرمودند: اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند باید حوزه علمیه، «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف از انقلاب» قرار خواهد گرفت .
@saraeer