☑️چگونه بازاندیشی ممنوع میشود؟
»»» به بهانه قانون عفاف و حجاب
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸بگذارید با یک مثال خیلی ساده شروع کنم. آیا حجاب شرعا واجب است؟ «مراجع اینگونه میگویند. حتی گفته شده اصل حکم حجاب از مسائل ضروری دین و مورد توافق همه فرق اسلامی است، اما حدود و اندازه آن مورد گفتگوی فقهاست.» آیا ممکن است اصل حجاب مورد بازنگری فقهی قرار بگیرد؟ «بله ممکن است» آیا ممکن است فقها به نتیجه دیگری برسند؟ «بله ممکن است» تکلیف اینمدت که حجاب را واجب دانستیم چه میشود؟ «هیچ! به هر حال ما به وظیفه خودمان عمل کردهایم» آیا این به معنای بیدروپیکر بودن فقه است؟ «خیر! فقه قاعده دارد و روشمند است، اما ساحت اندیشه و تفکر همواره سیال بوده و خواهد بود» پس چرا درباره حجاب بازاندیشی صورت نمیگیرد؟ در این چند خط خیلی کوتاه میخواهم به همین مسأله بپردازم.
🔸اینکه ما جویای حقیقت باشیم و قواعد و روشهای علمی را بدانیم کافی نیست تا درباره مسائل مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی بازاندیشی و بازنگری کنیم. بله! در ساحت اندیشه همه این مسائل قابل بازنگری است. اساسا این مسأله که «چه چیزی ضروری دین است و چه چیزی نیست؟» خودش محل بحث است. اما بازاندیشی و به طور کلی تفکر نیازمند یک وضعیت تاریخی و فرهنگی مساعد است. همین بحث حجاب را ببینید.
🔸طبیعتاً حجاب در کشور ما صرفا یک مسأله فقهی نیست. باتوجه به پیشینه این مسأله در ایران، میتوان گفت حجاب بخشی از هویت فرهنگی و سیاسی انقلاب و نظام مستقر است. تا آنجا که حجم انبوهی از ادبیات دینی و روانشناختی و جامعهشناختی و سیاسی و فرهنگی و... حول حجاب، برای حفظ این مؤلفه هویتی شکل گرفته. از سوی دیگر اپوزیسیون مسألهاش نه حجاب، که ضربه زدن به هویت سیاسی جمهوری اسلامی است. حتی مسأله برهنگی هم نیست. حتی برهنگی از آن جهت برای جمهوری اسلامی مسأله است که مؤلفه هویتی غرب است. جمهوری اسلامی در این تقابل سیاسی، امنیتی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی حجاب را نمیتواند صرفا مسأله فقهی ببیند.
🔸در واقع برخلاف ساحت اندیشه (فقه) که خاصیتی سیال و متغیر دارد، ساحت حکمرانی متصلب و تحکمآمیز و ثابت است. نظام سیاسی ایران بر بنیانهای فقهیای استوار شده که شاید امکان بازاندیشی و بازنگری در آنها به لحاظ فکری و فقهی وجود داشته باشد، اما عملا به لحاظ میدانی و حاکمیتی نه تنها اعمالپذیر نیست، بلکه میتواند برچسب انحراف و نفوذی و بازی در زمین دشمن بخورد. در این وضعیت، روشنفکری که تمایل به بازاندیشی دارد نظام سیاسی را به سرکوب آزادی متهم میکند و نظام، روشنفکر را به تئوریزه کردن آنتیتز گفتمان خود!
🔸اگر در این وضعیت، بحرانهای اقتصادی، شکافهای اجتماعی، نزاعهای منطقهای، تمایل توده به فرهنگ تجدد و پساتجدد و... را اضافه کنیم طبیعی به نظر میرسد که نظام سیاسی بیش از شرایط عادی در گارد دفاعی قرار بگیرد و اجازه هیچگونه بازاندیشی در مبانی و هنجارهای فقهی خودش را ندهد. از سوی دیگر روشنفکر که در عالم سیال اندیشه و حریّت فکری خود آزادانه میاندیشد به دنبال فرصتی است تا تعصب و تصلب حاکمیت را کاهش دهد.
🔸اگر در این میان، دولت (به معنای عام کلمه) و روشنفکر، ملتفت به وضع تاریخی خود و جایگاه و رسالت خود نباشند، این تعارض منجر به طرد روشنفکران و انزوای آنان خواهد شد و مشروعیت دولت را مخدوش میکند. از سوی دیگر دولت بدون پشتوانه اجتماعی و نخبگانی نمیتواند از پس بحرانهای خود بر بیاید. اما اگر دولت و روشنفکر متوجه اقتضای جایگاه و عملکرد خود باشند، برای نحوه تعامل میان خود چارهاندیشی خواهند کرد. چارهای که بتواند ضمن صیانت از ارزشهای متعالی نظام سیاسی، امکان «گشودگی نظری» را در موضوعات مختلف فراهم آورد.
@sedyaser
🔺روزگاری «تشیع فقهی» ایران را از بند استعمار و استبداد رها کرد. شاید امروز این «ایران فرهنگی» است که میتواند جامعه شیعی متکثر شده را از کشمکشها نجات داده و با هم به تفاهم برساند. ایرانی که فرهنگش ممزوج با محبت به خاندان پیامبر اسلام است. اشکالی دارد ایران و تشیع خدمات متقابل به هم داشته باشند؟
#ویراستی
@sedyaser
☑️مسأله نبودن ایران؛ وجه اشتراک اسلامگراها و لیبرالها
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸بسیاری از ما با دوستان انقلابی و روشنفکر زیادی مراوده داشتهایم. از هر دو طیف هم چیزهای زیادی آموختهایم. انقلابی جمع روشنفکرها بودهایم و روشنفکر جمع انقلابیها. گاهی هم جزیی از هر دو جریان و گاهی هم در رفت و آمد. درست است که طعنه و کنایه میشنویم اما غالبا اعتراف نمیکنیم که چقدر از مواهب این رفت و آمدها برخورداریم و خودمان را به توازن میرسانیم
🔸غالبا در جمع که مینشینم غر میزنیم که ما فحشخور دو طرفیم اما در واقع با هر دو طیف رفاقت داریم و تلاش میکنیم حوزهای از انصاف برای خود تعریف کنیم. در این حوزهٔ انصاف ما به نقاط قوت و ضعف هر دو طیف اشراف بهتری داریم و سعی میکنیم بر اساس آن، نمونهٔ بهتری از خودمان بسازیم. همه اینها را گفتم که درباره یکی از نقاط ضعف مشترک میان رفقای حزباللهی (اسلامگراها) و دوستان روشنفکر (لیبرالها) نکتهای عرض کنم
🔸طی این سالهای طلبگی و رفت و آمد میان دوستان و رفقا، میتوانم بگویم یکی از وجوه مشترک میان رفقای عزیزی که دغدغه مفاهیمی همچون ترویج گفتمان انقلاب اسلامی، تمدنسازی، اسلامیسازی علوم انسانی، حکومت اسلامی و حتی مردم و عدالت و... دارند و دوستان روشنفکری که به آزادی و دموکراسی و علم و تکنولوژی و رفاه و توسعه و حقوق بشر و صلح و... میاندیشند، «مسأله نبودن ایران» است
🔸هم لیبرالها به دنبال شابلون کردن توسعه غربی منهای ایران هستند و هم اسلامگراها به دنبال ساختن مدینه فاضله منهای ایران هستند. گفتمان انقلاب اسلامی طوری بازطراحی و تئوریزه شده که حتی تاریخ و فرهنگ تا آنجایی به کار میآید که بتواند نسبت خودش را با گفتمان سیاسی روشن کند. نه تنها رجوع به سنت و فرهنگ ایرانی مثلا شاهنامهخوانی، بیهقیخوانی، سعدیخوانی و... اهمیتی ندارد که حتی فهم هنر و ادبیات معاصر هم به درد نمیخورد. هر چه هست، گفتمان سیاسیست و هنری که باید به مثابه مدیا (رسانه) در خدمت همان گفتمان باشد
🔸از آن طرف روشنفکر توسعهطلب چنان حقد و کینه روحانیت را به دل دارد و سخن از آزادی و دموکراسی بر زبان جاری میکند که انگار کسی نمیداند هنوز در نظام پدرسالارانه زندگیاش چندان اختیار خودش را ندارد. گویا لیاقت شازده زندگی در سوئیس بوده و اشتباهی در خانوادهای پدرسالار و با ارزشهای شرقی و اسلامی وسط خاورمیانه به دنیا آمده است. بیآنکه بفهمد کجاست و چه بوده و چه ظرفیتی دارد و سنت فکری و فرهنگیاش چه بوده و به کدام سمت میرود، آرمانهایش را در خلاء تاریخی دنبال میکند و مواهب توسعه را به مثابه سلفسرویس تاریخ میانگارد و در هپروت به سر میبرد
🔸در این شرایط من نه در جماعت اپوزیسیون و منتقد و توسعهطلب و روشنفکر و زن،زندگی، آزادی و... درد ایران میبینم و نه در میان جماعت حزباللهی که از عدم مشارکت ۵۱ مردم در انتخابات دردش نمیآید. نه در لیبرالی که دادش از دعوت به برهنگی مسیح علینژاد در نمیآید درکی از ایران احساس میکنم و نه در آن رفیق اسلامگرایی که پایش را کرده در یک کفش تا فیلترینگ سختتر اجرا شود و دولت قانون عفاف و حجاب را به جان جامعه بیاندازد.
🔸این روزها در حوزه انصاف خود نشستهام و به این فکر میکنم چطور میشود درباره ایران حرف زد و به تفاهم رسید. آیا راهی باقی مانده است؟
@sedyaser
☑️سنگپا؛ شگفتانهٔ صداوسیما!
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸متن را که در خامنهای داتآیآر میخوانی دچار شرم نیابتی میشوی. اما فیلم حال دیگری دارد. رئیس رسانه ملی با اعتماد به نفس پشت تریبون ایستاده و از شگفتانه سخن میگوید و پیام رهبری را به همایش افق تحول رسانه ملی میخواند. پیام که چه عرض کنم؟ چیزیست شبیه پیام شفاهی، نامهٔ بیسلام، پاراگراف سرپایی یا حتی عتاب بعد از اصرار. انگار که طرف سریش شده باشد برای چهارخط دستنوشته و آقا این را گذاشته باشد کف دستش و گفته باشد «این پیام من به این همایش است». یعنی برو دنبال کارت آقاجان!
🔸حداقلش ما اینطور میفهمیم. اما جبلی آن را شگفتانه نامید. البته شاید من هم جای جبلی بودم همین کار را میکردم. چه بگویم؟ بگویم رهبر انقلاب بیآبرو کردند صدا و سیما و مجموعه همکاران و شیوه مدیریتیام را؟ خب طبیعی است دیگر! بهترین دفاع حمله است. میگویم شگفتانه که حداقل در همایش که همه دارند چرت میزنند خیلی اوضاع بد نشود.
🔸احتمالا اگر وحید جلیلی هنوز در دفتر جبهه فرهنگی یا هر جای دیگری غیر از سازمان نشسته بود فیالفور از خجالت همهشان در میآمد و یک سرگشاده شدیداللحن دیگر خطاب به حسین محمدی مینوشت. یا محمدرضا شهبازی در پیج اینستاگرامیاش یک لایو هجوآلود میرفت و مدیران رسانه ملی را به تمسخر میگرفت. احتمالا تیتر بعدی مجله سوره «پاراف بیسلام» بود. و هزار اتفاق دیگر!
🔸اما چه بگوییم که تیم تحولخواه سوپرانقلابی و برادران، خودشان نشستهاند پشت فرمان و از این به بعد هر جا فرمان از دست برود، عیب از جاده است!
🔸اما فارغ از این غرها مشکلمان با صداوسیما و برادران تحولخواه چیست؟ گفته میشود صداوسیما بیش از چهل هزار کارمند دارد و بودجه امسال آن ۴۲۰ هزار میلیارد ریال بوده است. مشکل ما این است که با این بودجه و این امکانات و این عرض و طول و نیروی انسانی و... از عقبافتادهترین رسانههای کشور است. صداوسیما در خبر، در تحلیل، در گفتگوهای علمی و انتقادی، در برنامههای سرگرمکننده، در سریال، در تله، در انیمیشن، در طنز، برنامههای معارفی، در پرداختن به موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و همه و همه عقب است و ما همیشه این سوال برایم مطرح است که چرا باید تلویزیون را روشن کنیم؟
🔸حال جبلی به جای آنکه بگوید با این حجم از امکانات و بودجه و نیروی انسانی و حضور وحید جلیلی چرا همچنان تلویزیون جایگاه مناسبی در سبد مصرف رسانهای ما ندارد و همایش افق تحول دقیقا چه چیزی را دنبال میکند، عتابنامه رهبر انقلاب را به عنوان شگفتانهٔ خود برای همکارانش میخواند. فیالواقع آنچه شگفتانه است، نه حتی «رو» که سنگپاست!
@sedyaser
☑️امیدوار باشیم و بدانیم «چه میخواهیم؟»/ نکتهای در بیانات آقای خامنهای که میتواند افقگشایی کند
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸آقای خامنهای در دیدار مردم قم با استناد به سخن کارشناسان و فعالان اقتصادی و تایید رئیس جمهور، رشد اقتصادی هشت درصدی را بدون احتیاج به خارج امکانپذیر دانستند و تأکید کردند که باید امیدوار باشیم. در این سخنرانی بیش از سایر جلسات گذشته روی بحث امید و اصلاح تلقی افکار عمومی از وضعیت کشور و تواناییهای آن تاکید شد. اما نکته حائز اهمیت تاکید ایشان بر این مسأله بود که به لوازم امیدبخشی در جامعه نیز اشاره کردند.
🔸ایشان فرمودند: «امیدواری بدون تلاش معنی ندارد. امیدوار باشیم و تلاش کنیم؛ امیدوار باشیم و به لوازم پیشرفت عمل کنیم؛ امیدوار باشیم و بدانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم و چگونه باید به دنبال آن حرکت بکنیم. این امیدواری [است].»
🔸البته که این لوازم بدیهی به نظر میرسند، اما معمولا مسأله تقویت امید در جمعهای حزباللهی و فعالان انقلابی فضای مجازی به عملیاتهای روانی و رویکردهای جدلی در مواجهه با بحرانها و چالشهای داخلی و خارجی تقلیل مییابد. یعنی دوستان خیال میکنند از آنجایی که امید لازم است و دشمن در پی روایت وارونه و معکوس واقعیتهاست، به جای پیگیری بحرانها و مطالبه امور مشخص و شفاف و تبیین واقعیتهای میدانی به مجادله با منتقدین میپردازند و یا در انتقادیترین وضعیت با جدا کردن حساب دولت از نظام، مصائب را به دولت اصلاحطلب ربط میدهند. در واقع امیدبخشی برای دوستان فعال فضای مجازی نه یک پروسه تحلیلی و عالمانه که یک پروژه سیاسی است که باید به هر نحوی محقق شود. و لو آنکه نسبتی با واقعیت نداشته باشد.
🔸وضعیت امنیت ملی، جبهه مقاومت، اقتصاد کشور و... موضوعاتی است که در این مدت روایت متفاوتی در کلام آقای خامنهای داشتهاند که بعضا واکنشهای منفی در پی داشته است. در دیدار اخیر نیز امکان رشد ۸ درصدی در حوزه اقتصاد با ابهامات جدی روبروست. اما نکته تکمیلی آقای خامنهای میتواند ما را از این انسداد بیرون آورد و آن تبیین شفاف وضعیت مطلوب و مسیر دستیابی به آن است. با توجه به امکانات رسانهای و تایید فعالان اقتصادی خوب است از فردا شاهد یک موج تبیینی عالمانه و واقعبینانه درباره رشد اقتصادی باشیم تا آحاد جامعه بدانند برای دستیابی به چنین رشدی آن هم بدون تجدید نظر در سیاستهای خارجی دقیقا به چه معناست؟ چگونه محقق میشود؟ نقش مردم، نخبگان، فعالان اقتصادی، نهادهای نظارتی، مجلس و دولت و... در این مسیر چیست؟
🔸اگر فعالان رسانهای جبهه انقلاب در رسالت امیدبخشی خودشان صرفا به این تغییر راهبرد تن بدهند که «امید» بواسطه تحلیل شفاف میدان و ارائه نظرات علمی و واقعبینانه در فضای عمومی جامعه ایجاد میشود، فاصله خوبی میان امیدبخشی و توهمپراکنی ایجاد خواهد شد.
@sedyaser