📜«حج سیاسی» یا «حج سیاستزده»؟
🔻مباحثات | احمد نجمی:
🔹بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان برگزاری حج و تاکید ایشان بر سیاسی بودن این فریضه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. چراکه اخیرا از برخی مراجع عظام تقلید نقل شده بود که« نباید حج را سیاسی کرد». متاسفانه برخی رسانهها در شبکههای اجتماعی نیز بدون دقت نظر، این دو دیدگاه را در تعارض و تقابل هم ارزیابی کردند!
🔹با نگاهی دقیق به مبانی رهبر معظم انقلاب در خصوص تکلیف سیاسی در اسلام ضرورت بینش، دانش و داشتن تحلیل سیاسی امری ضروری است. برای نمونه ایشان همواره بر سیاسی بودن فضای حوزه و دانشگاه به معنای داشتن فهم و بینش سیاسی تاکید کردهاند اما به همان میزان نسبت به «سیاستزدگی» حوزه یا دانشگاه هشدار دادهاند.
🔹در بحث حج نیز سیاست دو معنا و جایگاه دارد. هویت سیاسی حج به معنای یک فریضهای که هدف اصلی آن بیدار کردن مسلمانان در قبال ترفندهای دشمنان و ایجاد اتحاد و همدلی در یک کنگره سالانه، کاملا مورد اتفاق همهی مراجع و بزرگواران است. اما آنچه که اخیرا برخی از مراجع تقلید بویژه حضرت آیتالله جوادی آملی هشدار دادند جلوگیری از «سیاستزدگی» در فریضه حج است. چرا که عربستان و برخی از کشورها تلاش میکنند حج را تحت تاثیر روابط سیاسی فیمابین قرار دهند.
🔹عدم صدور ویزای حج به حجاج یمن، سوریه و قطر نمونه بارز آن است. بیان دقیق آیتالله جوادی آملی به خوبی این اصل را تبیین کردهاست:« باید موضوع حج را از مسائل سیاسی بین دو کشور جدا کنید، چون ما باید هر سال به مکه برویم . بنابراین اگر کسی رفت و سفارت عربستان را آتش زد ما آن را تقبیح میکنیم، زیرا هر چیزی راهی دارد. حج باید برگزار شود و نباید مسائل سیاسی را در آن دخالت داد، زیرا حج از جایگاه دینی برخوردار است و تعطیلبردار نیست و امیدواریم که امسال حج را به خوبی اقامه کنید»
🔹جالب اینجاست که آیتالله جوادی آملی در همین دیدار به تبیین هویت سیاسی حج پرداخته و به تفاوت برگزاری حج بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و پیش از آن اشاره کرد و یادآور شدند:«تفاوت این دو حج در این است که ما میخواهیم پیام انقلاب و خون شهدا را به جهانیان منتقل کنیم و این رسالت بزرگی است که بر دوش ما نهاده شده و باید از آن به خوبی بهره بگیریم.کعبه، حج و عمره با سخنرانیهای امام راحل شناخته شد و این انقلاب اسلامی بود که توانست حج را تفسیر کند»
🔹نگاهی به تاریخ گذشته نیز به خوبی نشان میدهد سیره امام خمینی و رهبر معظم انقلاب نیز تفکیک امر حج از بحرانهای سیاسی بین ایران و عربستان و منطقه است. پس از فاجعه خونین حج سال 66 که امام راحل فرمودند:« اگر از صدام بگذريم، اگر مسأله قدس را فراموش کنيم، اگر از جنايت هاي امريکا بگذريم از ال سعود نخواهيم گذشت...» در سال 67 ایشان دستور پیگیری مجدد اعزام حجاج را صادر کردند که با کارشکنی عربستان محقق نشد.
🔹بعد از حادثهی غمبار منا نیز همواره رهبر معظم انقلاب بر مقصر بودن کشور عربستان و ضرورت احقاق حق ایران تاکید کردند و از مسئولان حج خواستند از جهت حقوقی و رسانهای در سطح بینالمللی نسبت به ظلم عربستان روشنگری شود، اما با درایت ایشان تنها پس از یک سال مجدد برگزاری حج محقق شد.
🔹این دو نمونه نشان میدهد هویت سیاسی حج کاملا متفاوت از سیاسی شدن حج است.آنچه که رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید تاکید کردهاند نه تنها در تعارض با یکدیگر نیست بلکه دقیقا مکمل همدیگر است. تعجب اینجاست که چرا برخی رسانهها بدون تامل و بررسی سابقه تاریخی و حتی مطالعه کامل فرمایشات آیتالله جوادی آملی و سایر مراجع تقلید تنها به تیترهای ژورنالیستی اکتفا کردند.
🔹خلاصه کلام آنکه حج عبادتی با هویت کاملا سیاسی است و در عین حال نباید دچار سیاستزدگی شود.
@saraeer
📜آقای سیستانی یک محافظه کار است
🔻ابراهیم منهاج دشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹در این روزها مکرر می بینم که بعضی از اصلاح طلبان مرحوم آخوند خراسانی را با آقای سیستانی در یک خط و جبهه قرار می دهند. ولی این دو نفر با هم تفاوت بسیار دارند. آخوند یک فعال اجتماعی و سیاسی بود و بعد از آن همه فعالیت برای استقرار مشروطه در ایران،وقتی روسیه به ایران حمله کرد از نجف حرکت کرد که بیاید ایران و مردم را برای دفاع از کشور بسیج کند ولی در اوائل مسیر از دنیا رفت. ولی آقای سیستانی یک محافظه کار است که از جای خود تکان نمی خورد. ایشان از شؤن روحانیت سنتی در برابر روحانیونی که به فعالیت سیاسی می پردازند، دفاع می کند و از آن پاسداری می کند.
@saraeer
📜در ادبیات خود تجدید نظر کنید
🔻عمیدرضا اکبری:
🔹جناب آقای محسن مهدیان در یادداشتی ناظر به معضلات اجتماعی روز مانند بی حجابی ها و برخی موسیقی های تند و… نوشته است: «جوانی که جهت گیری اصلی اش، منطبق بر جهت گیری انقلابی است، اشکالاتش نیز به مرور زمان اصلاح می شود؛ چه آنکه انقلاب اسلامی ظهور اسم هادی روی زمین است… جامعه ما ایمانی است؛ در ظواهر این روزها نمانیم.» ایشان صریحاً ادعا می کند که انتشار «تصاویر صداوسیما از خانم های بدحجاب در راه پیمایی ها… به غایت ممدوح است.» و می افزاید «انقلاب اسلامی… به ابزار و اشیا نیز معنا می دهد» که می شود آن را چنین خواند: «هدف وسیله را توجیه می کند!»
🔹ایشان به عنوان مستند کلام خود گفتاری منسوب به امام خمینی را در مورد موسیقی آورده، که بنا بر آن «این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی پخش می شود برای ما حلال است، اما اگر همین ها در فلان کشور اجرا شود حرام است.»البته نه مدرک و نه مستندش را آورده است. در حد فحص این حقیر این تعابیر بدین شکل جایی یافت نشد. تنها در سایت جماران از سید عبدالله حسینی از حاج احمد خمینی نقل شده که در جلسهای با حضور بزرگان نظام «تلویزیون ناگهان یک موسیقی بسیار شاد پخش کرد طوری که اعتراض آقای موسوی اردبیلی در آمد و با حالت اعتراض گفتند که آقا شما همین را هم دیگر حلال می دانید؟… امام فرمودند که بله همین را هم حلال می دانم… همین آهنگ را قبل از انقلاب حرام می دانستم اما آقای اردبیلی این مهم است که کی و کجا و با چه هدفی پخش می شود. این موسیقی از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می شود و اگر همین الان همین آهنگ از تلویزیون عربستان پخش شود حرام است!
jamaran.ir/NewsContent-id_77597.aspx
🔹با این حال در سایت آیت الله خامنه ای آمده:
«س 1140: موسیقی که از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشود، چه حکمی دارد؟ آیا این گفته که حضرت امام موسیقی را بهطور مطلق حلال اعلام کرده اند، صحیح است؟
ج: نسبت حلال دانستن موسیقی بهطور مطلق به راحل عظیم الشأن حضرت امام خمینی کذب و افتراء است. امام (قدّس سرّه) معتقد به حرمت موسیقی مناسب با مجالس معصیت بودند… پخش از رادیو و تلویزیون به تنهایی دلیل شرعی بر مباح و حلال بودن آنها محسوب نمیشود.» yon.ir/llIIf با وجود این اضطراب و با اذعان اجمالی به تغییر نظر امام خمینی پس از انقلاب، به نویسنده میگوییم نسبت چنین مطالب سنگینی به اشخاص بدون ارائه مدرک روا نیست.
🔹از جهت محتوایی نیز این ادبیات که غنا و بیحجابی و دروغ و استفاده ابزاری از زنان و تصرف در اموال مردم و در یک کلام محارم بر غیر ما حرام است، و بر ما حلال، این دقیقاً ادبیات غلات و صوفیه است. که «اذا عرفت الحق فاعمل ما شئت»، «حلال لکم معکم حرام مع غیرکم» و با خودتان حلال است، و با دیگران حرام! (مستندات: t.me/gholow2/299) بنا بر این اگر به راستی مقصود نویسنده چیزی غیر از این است، جا دارد در ادبیات خود تجدید نظر کند. اما گذشته از این آقای مهدیان روایتی را نیز در توجیه دیدگاه خود آورده است:«قطعا میبخشم کسی را که ولایت امامی که از جانب خدا تعیین شده و عادل است قبول کرده است ولو در رفتارهای شخصی اش ظالم و گنهکار باشد.»
🔹فارغ از بحث سندی این خبر (المحاسن، ج1، ص94؛ الكافي، ج1، ص376) از نظر دلالی هم تعبیر «امام من الله» به معنای امام معصوم مفترض الطاعة است، چنانکه در یکی از اخبار مشابه چنین حملی صورت گرفته (تفسير العياشي، ج1، ص139) و همانطور که از دیگر اخبار بر می آید. (نمونه: الكافي، ج1، ص373-374)و از اساس موضوع خبر در عفو اعمال بد است، نه حسن و مدح آن؛ و گذاشتن این روایت در کنار کلام منسوب به امام خمینی خلط مبحث است.
🔹با این حال حدیث اخیر بر فرض صحت در فضایی صادر شده که در حکومت امامی مانند امیرالمؤمنین ع نه با مفاسد اطرافیانشان تسامح می کردهاند، و نه از نقد مکرر آنان و نهی از اشکالات اخلاقی به دعوای اینکه اینجا حکومت حق است، چشم می پوشیدهاند.(نمونه: نهج البلاغه، خ25، 27، 29، 34، 39، 69، 71، 97، 106، 107، 108، 116، 119، 121، 125، 125، 126، و…) روشن است، اگر امام و حکومتی بر حق است، نشان حقانیتش در امر به خوبی ها و بازداشتن از بدی ها خود را می نماید. و البته اگر کسانی به امامت چنین امامی گردن نهند، و کلام او را حق بدانند، مقر به بدی های خود هستند، اقرار و استغفار زمینه اصلاح و بخشش است. (الكافي، ج2، ص288 و432) وگرنه، کوچک شمردن گناه با ادعای اهل حق بودن مانع بخشش است.(الكافي، ج2، ص287و386) پس روایت فوق با اصول معارف امامی قابل تفسیر است، و پیش از آن کلام الله حاکم است. (نمونه: النساء/123) گفتنی است،پیشتر غلات از همین روایت در راستای اباحی گری خود بهره گرفته بوده اند. (حرانی، حقائق اسرار2006، ص166) و جا دارد انسان در فهم روایات دقت بیشتری به خرج دهد.
@saraeer
📜«گاندو» و مصائب دولت «دو سر»
🔻داود فیرحی:
🔹سریال گاندو را تماشا نکرده بودم و با توجه به برخی حواشی که داشت، دو قسمت آخر آن را دیدم. بخش پایانی گاندو، از دیدگاه دولت پژوهی، جای تأمل بسیار دارد و برخی "مصائب یک دولت دوسر" را برملا می کند. دولت ها نیز، همانند هر موجود طبیعی یا بر ساخته دیگر، بیماری های متفاوت و البته خاص خود را دارند؛ اما دو نوع از بدخیمی رایج دولت ها عبارتند از؛ عارضه "بی سر" یا "دوسر" شدن یک دولت.
🔹بیماری دولت بی سر، عارضه ای است که یک سیستم سیاسی را از داشتن مرکز مدیریت "واحد" و مصمم محروم می کند و با تضعیف تعادل مغزی آن، زمینه را برای فروپاشی مرکز تصمیم دولت و آنارشیک شدن جامعه فراهم می کند. در این باره معمولا دولت وایمار در آلمان قبل از نازی ها را مثال می زنند.
🔹بیماری دوم اما "دوسر" شدن دولت است. در چنین شرایطی، مرکز تصمیم دولت به دو بخش تقریبا مساوی تقسیم می شود و دولت از نظر فیزیک بدن، به پیکره ای تبدیل می شود که تن واحد و سری دوگانه دارد. یا حداقل چونان انسانی دیده می شود که همواره دچار دوبینی،بلاتصمیمی و تردید است.
🔹در این باره نیز می توان به دولت انگلستان در انتهای قرن نوزده اشاره کرد که مرکز تصمیم بین مجلس عوام و حاکمیت مردم از یک سوی، و لردها و پادشاه از سوی دیگر تقسیم شده بود. دوگانه ای که هزینه و مصائب زیادی تولید می کرد. بخش پایانی گاندو، این وضعیت را در دولت جمهور اسلامی ایران آشکارا بر ملا کرده و به تماشای عموم گذاشت.
🔹دولت دوسر به ماشینی می ماند که دو موتوره است، لیکن بی آن که همسو بوده و یکی به دیگری کمک رساند، هر دو دقیقا عکس و ضد همدیگر کار می کنند. بدین سان، جامعه هزینه دو دولت را می پردازد و این دو موتور، در عین حال که با قدرت و پر هزینه و با سرو صدای بسیار کار می کنند، اما چون نیروی محرکه آن ها عکس یکدیگر طراحی یا به هر حال قرار گرفته است، نتیجه ای عاید جامعه ندارند.
🔹دولت دوسر مشکلات، ناتوانی ها و ناتوان سازی های خاص خود را دارد و اغلب موجب فرسایش کارآمدی و تضعیف مشروعیت دولت از یک سوی، و کلافه گی و سردرگمی جامعه از سوی دیگر می شود.
🔸منبع: کانال داود فیرحی
@saraeer
📜ماجرای وصل نخستین خط اینترنت برای علمای قم/ هوش مصنوعی میتواند یک مجتهدیار الکترونیک باشد
🔻حمید شهریاری، رئیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) در گفتگو با خبرگزاری حوزه:
🔹تاریخ حوزههای علمیه مشحون از مقاومت در برابر فناوریها است، خیلی از مواقع، فناوریها در بدو ورود به حوزه تحریم شدهاند؛ از میکروفن، رادیو، تلویزیون، سینما تا ماهواره در بدو ورودشان مقاومتهایی از جانب حوزه داشتهاند، اما نسبت به اینترنت این چنین نبود.
🔹حقیر در سال 1375 اولین کسی بود که اینترنت را به قم آورد؛ از پشت بام خانهها از مخابرات سیم کشیدیم و به خانهها رساندیم و مرکز نور اولین isp را با سیمکشیای که انجام داد در خیابان باجک راهاندای کرد. بر اساس مصوبه هیات امنای مرکز نور این خدمت فقط در اختیار فرهیختگان حوزه قرار میگرفت چون معتقد بودند نباید به آن دسترسی عمومی داد یا حداقل مرکز نور نباید به این حوزه ورود کند.
🔹آن زمان به ذهنم رسید حالا که توانستهایم با نرمافزارهای علوم اسلامی خانه علما را مزین کنیم، شاید بتوانیم از آفات اینترنت جلوگیری کنیم، مزایای آن را برجسته کنیم و برای تبلیغ و دفاع از دین آن را استفاده کنیم.
🔹بر این اساس جلسات دورهای را در خانه بزرگان و مراجع داشتیم و خدمتشان اینترنت را توضیح میدادیم. هم حضور دشمنان اسلام در آن را نشان میدادیم و هم این امکان را توضیح میدادیم که شما به عنوان مرجع عالی قدر میتوانید حضور داشته باشید و به سئوالات پاسخ دهید، این تکلیف است، منبری جدید برای حوزههای علمیه است و....
🔹معتقد بودم قبل از سال ۷۵ پیام انقلاب اسلامی را به دنیا رسانده بودیم. در آن میان چیز مختصری ابلاغ شده بود، اما در خطاب جهانی قرار نگرفته و مخاطب جهانی شکل نگرفته بود. با آمدن اینترنت و مقدماتی که ما در مرکز نور انجام دادیم و اقبالی که علما به آن داشتند، کار پیش رفت.
🔹تدبیری که ما کردیم اولین فیلترینگ اینترنت در کشور بود. وقتی اینترنت را به قم آوردیم. در کنارش فیلترینگی را راهاندازی کردیم که مانع از پیدایی صفحات مستهجن و قبیح میشد و با نصب نرمافزاری در سرور این کار را انجام دادیم که اجازه دسترسی به سایتهای مشخص قبیح را نمیداد. آن زمان چنین پیغامی در صفحههای رایانه نمایش داده میشد: «راهیان ظلمت را به نور راهی نیست». یعنی کسانی که دنبال این مسائل هستند از این طریق نمیتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. اینجا نور است و به ظلمت راهی نیست.
🔹این تدابیر خیلی اثرگذار بود و باعث شد اینترنتت اولین فناوری نوظهوری باشد که در حوزه علمیه نهتنها تحریم نشد، بلکه با استقبال هم مواجه شد، علما پایگاه اطلاعرسانی زدند دفاتر مراجع عظام در آن مشارکت کردند؛ با مردم مکاتبه میکردند. زمانی روزانه 5 استفتاء از آقایان میشد، با این کار تا زمانی که بخواهند جواب 5 سئوال را بدهند، 50 سئوال جدید روی به سویشان میآمد، این اتفاق مبارک و میمونی بود که ارتباطات اینترنتی ایجاد کرد.
🔹هوش مصنوعی یک مفهوم بسیار گسترده است و تا مفهوم متعالی آن فاصله فراوان داریم. در حال حاضر مرکز نور در مفهوم دادهکاوی برای رسیدن به محتوا از ابزارهای هوشمند استفاده میکند، مثلا حدیثی را به نرمافزار عرضه میکنید و ماشین مشابهات حدیث را پیدا و عرضه میکند. این یک نوع استفاده از لبههای تکنولوژی برای رسیدن به محتوا است.
🔹بر مبنای موتورهای مشابهتیاب نرمافزاری به نام سمیم نور تولید کردهایم که الان در بسیاری از مجلات استفاده میشود؛ متن مقاله به آن عرضه میشود و اگر کل یا جزئی از آن از منابع دیگر اقتباس شده باشد، نرمافزار آن را نشان میدهد. در بعضی از مجلات علوم انسانی و پایاننامههای برخی از مراکز مثل حوزه چنین شرطی وجود دارد که میزان مشابهت مقابله با آثار دیگر نباید از میزان خاصی بیشتر باشد.
🔹در عین حال به نظرمان رسیده که در هوش مصنوعی می توانیم فراتر از این حرکت کنیم، تا جایی که بعضی آن به مجتهد الکترونیکی تعبیر میکنند اما ما به آن قائل نیستیم و فکر میکنیم این یک مجتهدیار الکترونیک است که میتواند به عنوان مثال تناقضات یک فقیه را در فتاوی مختلف استخراج و گوشزد کند. این آرمانی است که آهسته آهسته به آن نزدیک میشویم اما فاصله بسیاری با آن داریم.
@saraeer
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مباحثات | ۲۱ تیر سال ۳۳ مقارن با ولادت امام رضا (ع) آیت الله بروجردی اولین کلنگ ساخت مسجد اعظم قم را بر زمین زد
@saraeer
☑️مهدی رستمنژاد، معاون آموزش حوزههای علمیه در نشست تبیین طرحهای تحولی:
🔹ورود غیرمسئولانه وزارت علوم و به دست گرفتن رشتههای حوزوی، اتفاق ناخوشایند و تلخی است. چرا این اتفاق رخداده بهاینعلت که حوزه در این زمینه وارد نشده و عرصه را خالی کرده است.
@saraeer
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ویدئوی کوتاه از سلسله مصاحبهها و نشستهای #صریح_و_بی_پرده
باحضور حججاسلام عبدالرسول هاجری و احمد رهدار
◀️ گام اول: معیشت طلاب و اشتغالات حوزوی
⏮ فیلم کامل؛ بهزودی در خبرگزاری رسمی حوزه...
@HawzahNews
📜پاسخ به ناقد مقدمه کتاب غناء
🔻اختصاصی | رضا مختاری در پاسخ به نقد محمدصادق مستفید بر مقدمه کتاب غناء (متن دروس خارج فقه رهبر معظم انقلاب در بحث غناء) یادداشتی بر سرائر ارسال کرده است که در ادامه میخوانید:
🔹ناقد محترم مقدمه کتاب غناء، بدون توجه و دقت در صدر و ذیل سخن و لبّ مدّعا، مطلبی نوشتهاند که اگر حتی خودشان هم یکبار متن کامل مقدمه، یا حتی همین قسمت مورد نقد را بخوانند پاسخ خود را مییابند، و چون مطلب مقدمه را در نقد خود کاملاً نقل نکردهاند، کسانی که کتاب را در اختیار ندارند، چه بسا بپندارند که نقد ناقد وارد است، از این رو ابتدا گزیدهی متن این قسمت از مقدمه را نقل میکنیم و سپس ابهامات ناقد را پاسخ میدهیم:
🔹«... با این همه بسیار عجیب است که یکی از معاصران در مصاحبهای گفتهاند: بنده موسیقی را فی نفسه حلال میدانم و دلیل بر حرمتش نیست... دلیل بر حرمت لوازمش است... شارع نمی تواند این را حرام کند. اصلاً حرام نمیکند. چرا؟ «لأنّه خلقها لهم» اصلاً همۀ اینها را «أخرجها لعباده» از پیغمبر، یک حدیثی است مسلّم، سندش هم معتبر، میفرماید: «الهوا والعبوا؛ فإنّي أکرهُ أنْ یُریٰ في دینکم غلظة»... این دین اسلام است...» این سخن مشتمل بر یک مدعا و چند دلیل است. مدّعا اینکه غناء و موسیقی فی نفسه حلال است و دلیلی بر حرمتش نیست. این مدّعا در بسیاری از رسالههای غناء بررسی و نقد شده و به آن نمیپردازیم. یکی از ادّلۀ ایشان عبارت است از: حدیث مرويّ از رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که ایشان فرمودهاند: «حدیثی است مسلّم و سندش هم معتبر». در حالی که نه مسلّم است و نه دارای سند معتبر بلکه مجعول است...»
🔹چنانکه ملاحظه میشود در مقدمه، نظر مرحوم آیتالله معرفت در باب حلال بودن موسیقی و غناء نقد نشده است بلکه تصریح شده «این مدّعا در بسیاری از رسالههای غناء بررسی و نقد شده و به آن نمیپردازیم.» بنابراین سخن مقدمه اصلاً ناظر به این مدّعا نیست، در پایان این قسمت مقدّمه هم تصریح شده است: «بنابراین حدیث مذکور نه مسلّم است نه معتبر، بلکه مجعول است.» اکنون سراغ ادلّهی مجعول بودن این حدیث در مقدّمه کتاب میرویم، کاملاً بر اهل فن و انصاف، واضح است که با عنایت به مجموع این چهار وجه، بی اعتبار بودن این حدیث ثابت میشود، نه با هر کدام جداگانه، تا ناقد بگوید اگر حدیثی در کتب شیعه نباشد مگر مجعول است؟!!! در مقدمه گفته شده است که این حدیث فقط در یکی از ضعیفترین کتب اهل سنّت - یعنی شعب الایمان بیهقی- روایت شده، وخود اهل سنت هم سند آن را تضعیف کردهاند، پس چگونه «حدیثی است مسلّم و معتبر» که مرحوم معرفت گفتهاند؟!!
🔹در دلیل چهارم استشهاد به سخن نویسندهی یکی از بهترین رسالهها در باب غنا یعنی آیتالله سیّد علی حسینی اشکوری شده است که سالها پیش رساله خوبی در غنا و رساله خوبی در موسیقی نوشته، و با بررسی روایات غنا و غور در آنها به درستی تصریح کرده است که این حدیث، مجعول است، یعنی هر کس میخواهد در باره موضوعی سخن بگوید باید تحقیقات وپژوهشهای پیشینیان را بخواند و از صفر پژوهشی بپرهیزد تا دچار این اشتباه فاحش نشود!! و برساختههای بنیامیّه و بنیعبّاس در توجیه کارهای خلافشان را حدیث قلمداد نکند، روح حاکم بر این قسمت مقدمه خصوصاً نقل سخن علامه امینی پیش از آن، در باب ترّهاتی که به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نسبت دادهاند همین است، اکنون میافزاییم که علاوه بر شواهد مذکور در مقدمه، اساساً این حدیث، مخالف کتابالله است، زيرا با وجود مذّمت شدید لهو در قرآن کریم در آیاتی مثل کریمهی (لو اردنا ان نتّخذ لهواً لاتّخذناه من لدنّا) یا کریمهی (ومن الناس من یشتری لهو الحدیث) آیا معقول است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به طور مطلق، امر به «لهو» کنند و بفرمایند «اُلهوا....»!!! که در این حدیث آمده است، با همان لحن امر که در مورد واجبات است مثل «صلّوا کما رایتمونی اُصلّی»!!!
🔹با اینکه به تصریح مقام معظّم رهبری در همین کتاب (ص 188) محصّل از روایات، حرمت غنای لهوی است، با این حال آیا محتمل است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مسلمانان امر کنند که «اُلهوا!!!» مشابه همین جعلیات را از معصومین (علیهمالسّلام) پرسیدهاند و حضرات بشدّت رد فرمودهاند با تعابیری مثل «کذبوا» یا «کذب الزندیق» که در همین مقدمه آمده است، بنابراین، نه تنها در چاپهای بعدی کتاب غناء، این مطلب حذف نمیشود بلکه انشاءاللهتعالی مخالفت این حدیث با قرآن هم به آن افزوده و نیز سخن علمای اهل سنّت در تضعیف سند حدیث، درج میشود تا اندک شبههای برای احدی باقی نماند.
🔸نقد محمدصادق مستفید بر مقدمه کتاب غناء را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/564
@saraeer
📜اگر شورای نگهبان وظیفه خود را به درستی انجام میداد نیازی به تأسیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نبود/ شورای نگهبان میتواند وارد عرصه نظامسازی شود
🔻محمدجواد ارسطا در گفتگو با مباحثات:
🔹شورای نگهبان میبایست در همان ابتدا برخورد جامعی با اصول قانون اساسی در مورد وظایفی که بر عهدهاش قرار گرفته بود میداشت. یعنی در بررسی مصوبات مجلس براساس موازین اسلامی و یا احکام اسلامی، میبایست به احکام اولیه اکتفا نمیکرد، بلکه احکام ثانویه و احیانا احکام ولایی و حکومتی را هم مورد توجه قرار میداد. لکن چون این کار را نکرد، نهایتا نظام با راهکاری که امام خمینی ارائه داد، ناچار شد سراغ تاسیس نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» برود. در واقع اگر شورای نگهبان وظیفه خود را به درستی انجام میداد، دیگر نیاز به تأسیس نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نبود.
🔹مجمع تشخیص مصلحت نظام از نظر فقهی دارای یک مبنای مستحکم فقه شیعی است، یکی از این حیث که مصلحت اهم را مورد لحاظ قرار میدهد، و دوم اینکه خود مصلحت را با صرف نظر از قید اهم بودن در موضوعاتی که متغیر هستند و حکم ثابتی ندارند، مورد توجه قرار میدهد. اکنون باید به این سؤال بپردازیم که آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام با این شیوهای که در پیش گرفته است و در طول چند دهه پس از تاسیس آن، به سمت عملگرایی یا مصلحتسنجی و به تعبیری عرفیگرایی نرفته است؟ به نظر میرسد که در پارهای از موارد اینگونه بوده است.
🔹شاید حرکت به سمت عرفیگرایی ناشی از این باشد که مبانی فقهی کار مجمع تشخیص مصلحت نظام برای برخی از اعضای این مجمع چندان به خوبی و دقت تبیین نشده است. لذا، شاهد این هستیم که در پارهای از موارد گرایش به عملگرایی در این مجمع وجود دارد. این گرایش حتی اگر اندک هم باشد، در طول زمان میتواند خطرناک باشد، چون توسعه پیدا میکند و ممکن است که اصلا در آینده شیوه غالب بشود. برای جلوگیری از بروز این خطر در آینده، لازم است که به مبانی فقهی کار مجمع توجه شود و این توجه باید به صورت دقیق در میان خود اعضای محترم مجمع شکل بگیرد.
🔹اینکه شورای نگهبان در صدد نظامسازی باشد، قابل پذیرش است که البته چنانکه اشاره شد شورای نگهبان برای انجام این کار مهم، الزاما نیازمند همکاری جدّی حوزه و دانشگاه است، یعنی حوزه و دانشگاه باید موضوعاتِ مباحث علمی خود را از شورای نگهبان بگیرند و ارتباط منطقی میان این نهادها برقرار گردد؛ اما متاسفانه در واقعیت چنین اتفاقی رخ نداده است. لکن نباید همه مسئولیت را متوجه شورای نگهبان دانست، بلکه فقط بخشی از مسئولیت بر عهده این شورا است و قسمتی هم متوجه حوزه و دانشگاه است.
🔹این سؤال قابل طرح است که به چه دلیل ممکن است شورای نگهبان با فتاوای مراجع تقلید موجود چندان سروکاری نداشته باشد؟ در پاسخ می توان گفت شاید از این جهت فتاوای مراجع تقلید موجود در اظهارنظر شورای نگهبان چندان جایگاهی نداشته باشد که ماهیت فقهی قوانین موجود در کشور –یعنی قوانینی که توسط مجلس تصویب می شود و به تایید شورای نگهبان میرسد- ماهیت حکم ولایی یا حکومتی است.
🔹یعنی اگر کسی سوال کند که آیا این قوانین الزامآوراند؟ پاسخ این است که بله و اگر پرسیده شود که بر چه اساسی الزامآورند و یا عامل الزامآور دانستن این قوانین چیست؟ پاسخ این است که این قوانین در واقع احکام ولایی هستند که با اذن ولی فقیه توسط نهاد قانونگذاری صادر شدهاند. این نهاد قانونگذاری هم دو قسمت دارد که یکی مجلس شورای اسلامی و دیگری شورای نگهبان است. در رابطه بین حکم ولایی و فتاوای فقها، تقریبا به نظر همه فقها هرگاه بین یک فتوا و یک حکم تعارضی وجود داشته باشد، حکم بر فتوا مقدم خواهد شد.
🔹به نظر میرسد در این حرکت به سوی أخذ معالم دین از فقها، نکتهای مغفول واقع شده و آن، این است که ما زمانی میتوانیم سراغ مراجع تقلید متعدد برویم که یک کشور واحد اسلامی براساس یک مجموعه قوانین واحد و مشخصی تاسیس نکرده باشیم، بلکه فقط درصدد تعیین تکلیف اشخاصی باشیم که تحت یک حکومتی زندگی میکنند که پایبند به موازین فقه شیعه نیست. تا زمانی که ما کشور واحدی تشکیل نداده باشیم که در آن قانون واحدی به اجرا گذارده شود، رجوع به مراجع متعدد به هیچ وجه مشکلساز نخواهد بود. اما اگر عامل دیگری وارد میدان شود و آن وجود کشور واحدی است که قوانین واحدی باید در آن حاکم باشد، در این صورت دیگر نمیتوانیم تعدد مراجع را بپذیریم.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
http://mobahesat.ir/19802/amp
@saraeer
📜آبروریزی از دیگران در رسانهها سبب قطع ولایت الهی میشود/ انتقاد و انتقادپذیری، از اسلام است، اما افشاگری از اسلام نیست
🔻آیت الله مظاهری در درس اخلاق:
🔹در منابع روایی، روایتی صحیح السّند راجع به عقوبت آبروریزی از مؤمنان نقل شده که بسیار درس آموز و تکان دهنده است. طبق این روایت، امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ» هر که بر ضرر مؤمن چیزی بگوید و قصدش افشای عیب و ریختن آبروی او باشد که از چشم مردم بیفتد، خداوند او را از ولایت خود به سوی ولایت شیطان میراند.
🔹بر این اساس کسی که افشاگری و آبروریزی کند و اسرار و عیوب مردم را فاش سازد، حتی اگر مرتکب تهمت و افترا هم نشود، بلکه غیبت کند، یعنی عیوب واقعی را به جهت آبروریزی نقل کند، پروردگار عالم دست عنایت خودش را از روی او برمیدارد.
🔹اگر کسی غیبت کند و هدف او آبروریزی باشد، بخواهد که دیگری را از چشم مردم بیندازد و مروّت و شخصیّت کسی را لکّهدار کند، گناهش به اندازهای بزرگ است که خداوند دست عنایت خود را از روی او و زندگی او برمیدارد و دچار سقوط میشود. حال اگر این گناه بزرگ، با تهمت و شایعه نیز همراه گردد، عواقب آن سختتر خواهد بود.
🔹همچنین اگر انسان خبری راجع به دیگران بشنود و در حالی که از راست و دروغ آن خبر مطمئن نیست، آن را نقل کند، شایعهپراکنی است و گناه آن بزرگ است. این گناهان، منجر به آبروریزی میشود و نزد خداوند متعال بسیار بزرگ و قبیح است.
🔹بعضی افراد، از غیبت اجتناب دارند و تهمت نمیزنند، ولی از روی نادانی، دروغها و اتهاماتی که در برخی رسانهها و در فضای مجازی دیدهاند را نقل میکنند. بدون توجه به تبعات آبروریزی، عیوب و لغزشهای دیگران را فاش میکنند یا به اشخاص، نسبت ناروا میدهند.
🔹طبق روایتی که خواندم اگر کسی این افشاگریها و آبروریزیهای رسانهها را مطالعه کند، به ذهن بسپارد و برای دیگران نقل کند، ولایت بین او و خداوند سبحان قطع میشود. قطع رشتۀ ولایت، زندگی را تاریک میکند، همانطور که اگر رشتۀ اتصال بین نیروگاه برق و خانۀ کسی قطع شود، آن خانه، روشنایی ظاهری ندارد و تاریک است، قطع ولایت پروردگار نیز خانه را از نظر باطن تاریک میکند، هرچند از حیث ظاهری روشن باشد.
🔹غیبت، تهمت، عیبجویی، افشای اسرار و مخصوصاً شایعه، مصیبتهای بزرگی هستند که جامعه را نابود میسازند و فرهنگ اجتماع را تغییر میدهند.. متأسفانه گناهان آبرویی و اعمال زشتی که منجر به آبروریزی از دیگران میشود، نظیر غیبت، تهمت و شایعه پراکنی، فراوان شده و کمتر کسی به اثرات اجتماعی آن توجه دارد.
🔹من بارها این جمله را به همه گفتهام و اکنون بهویژه برای جوانها تکرار می کنم که مراقب باشید گناه نکنید؛ گناه زندگی را تباه میکند، گناه دین را از انسان میگیرد و او را بیچاره میکند. حال اگر گناهی مرتکب شدید، فوراً آن را با توبه و با عذرخواهی از خداوند جبران کنید. همچنین مواظب باشید گناه شما تکرار نشود و در سراشیبی گناه واقع نشوید که مثل ماشینی که در سرازیری افتاده و ترمزش بریده است، سقوط خواهید کرد.
🔹عادت به غیبت، عادت به تهمت، عادت به شایعهپراکنی و بهطور کلی عادت به آبروریزی از بندگان خدا، مانع عاقبت بهخیری انسان است و سرنوشت بدی برای او رقم میزند. پس باید از این گناهان بزرگ اجتناب شود. حال اگر در فرد یا افرادی عیبی دیده شد، قرآن کریم به جای غیبت و عیبجویی و افشاگری، راه انتقاد سالم و سازنده را به بندگان آموزش میدهد. انتقاد به جای غیبت است، انتقاد به جای تهمت است، انتقاد به جای شایعهپراکنی و افشای اسرار است.
🔹روش انتقاد صحیح آن است که اگر عیبی از دیگری مشاهده شد، باید مخفیانه و با مهربانی و تواضع، آن عیب را به خود آن شخص گوشزد کنید. او هم باید با کمال خوشرویی، انتقاد را بپذیرد و بگوید: خدا رحمت کند شما را که برای من هدیه آوردید، یعنی عیبم را گفتید. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: بهترینِ دوستان و برادرانِ من کسی است که عیوب مرا به من هدیه کند.
🔹انتقاد و انتقاد پذیری، دو صفت سازندهای است که در جامعۀ ما مفقود و نایاب یا دست کم، کمیاب است. قرآن کریم میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ». انتقاد و انتقادپذیری، از اسلام است، اما افشاگری از اسلام نیست، بلکه انسان را از زیر پرچم خدا خارج و ولایت خدا را برای او قطع میکند.
🔸مشروح بیانات معظمله را اینجا بخوانید:
http://almazaheri.ir/farsi/Index.aspx?TabId=0003&ID=956
@saraeer