📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 جود و کرم امام حسین علیه السلام
حسین بن علی علیه السلام در بخشش زبانزد مردم روزگار بود. نقل می کنند روزی مرد صحرانشین مستمندی وارد مدینه شد و از مردم سراغ بخشنده ترین فرد را گرفت. همه مردم حسین بن علی علیه السلام را به او معرفی کردند.
وقتی در مسجد به خدمت آن حضرت رسید و نیازمندیِ خود را با خواندن چند بیت شعر بیان کرد، امام حسین علیه السلام او را به خانه آورد و به قنبر فرمود: هر مقدار پول در خانه داریم حاضر کن.
قنبر چهارهزار دینار به خدمت آن حضرت آورد و گفت: این تمامی پولی است که در اختیار داریم. امام حسین علیه السلام همه آن چهارهزار دینار را از پشت در به آن مرد بادیه نشین داد. منظور حضرت از این برخورد آن بود که چشم آن مرد به چشم او نیفتد که مبادا خجالت زده شود.
مرد اعرابی وقتی پول ها را گرفت شروع کرد به گریه کردن. حضرت فرمود: اتفاقی افتاده؟ آیا از کمی مبلغ گریه می کنی؟ مرد اعرابی گفت: خیر آقا! گریه ام از این است که زبانم لال روزی این دست ها و این بدن زیر خاک ها پنهان می شود. ای کاش همیشه می ماندی و مردم از وجودت استفاده می کردند.
***
عرض می کنم: ای مرد فقیر! کجا بودی کربلا، ببینی با این دستان و انگشتان سخاوتمند چه کردند. نبودی ببینی ابا عبدالله با بدن سالم به زیر خاک نرفت.
بدنی بود که وقتی زینب علیها السلام آن بدن را دید خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «صلوا علیک ملیک السماء، هذا حسین، مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء...؛ این حسین است که در خون غلطیده، در حالی که اعضای بدن او قطعه قطعه است.»
🍂این کشته فتاده به هامون حسین توست
🍂این صید دست و پا زده در خون حسین توست
🍂این ماهی فتاده به دریای خون که هست
🍂زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
📗 #در_کربلا_چه_گذشت؟
✍ محمد باقر کوه کمره ای
@sarafrazan406
🔸٣٠ هزار دینار رقمی بود که یزید به هر نفر اهل خواص کوفه داد و دینشان را خرید.
🔺هر دینار چهار و نیم گرم طلا میباشد
🔸و در زمان کنونی، هر گرم طلا ۴٠٠ هزار تومان است.
🔺یعنی یزید نزدیک ۵۴ میلیارد تومان به هر نفر پول داد!!!
⁉️ اگر در آن زمان بودیم، یار امام حسین علیه السلام میماندیم؟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@sarafrazan406
#محبت_جهانی_حسین
💢در کربلا محبت حسین(ع)، یک #عثمانی مسلک را #شیعه و شهید میکند
#بخوانید
زهیر بن قین از بزرگان قبیله خود در کوفه بود که قبل از ماجرای کربلا از طرفداران افراطی #عثمان بوده، اما پس از ادای #مناسک حج و در راه بازگشت به کوفه، امام حسین(ع) به دلیل فطرت پاکی که در او مشاهده میکرد او را به ملاقات خود فراخواند که بعد از گفتگویی مختصر و به دنبال آن با تشویق همسرش به امام ملحق شده و در نهایت در روز عاشورا و در صحرای کربلا شهید شد
✅زهیر در طول مسیر همراه با پسرعموهایش، خیمه ها را دور از امام بر پا میکرد تا با ایشان #روبرو نشود.
خود امام قاصدی برای #زهیر فرستاد
قاصد گفت: حسین تو را می خواند
زهیر که از همراهی امام #اکراه داشت مبهوت ماند
همسرش گفت:
سبحان الله! آیا پسر پیامبر، قاصدی به سوى تو میفرستد و تو #پاسخ نمیدهی؟! چرا نزدش نمیروى و سخنش را نمیشنوى و برنمیگردی؟
زهیر نزد امام رفت
در هیچ منبع و مقتلی در مورد گفتگوی امام و زهیر #هیچ اشاره ای نشده است و کسی خبرندارد که در این #ملاقات چه گذشته است.
اما وقتی زهیر از خیمه امام خارج شد
صورتش شاد و خوشحال بود
فورا به سمت #همسرش رفت
و گفت:
تو را #طلاق دادم و آزادى، پیش خاندانت برو؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من گرفتار شوى. سپس به همراهانش گفت: هر که میخواهد، با من همراه شود و در غیر این صورت، این آخرین دیدار ماست
اینها معجزه #محبت حسین است
📚مفید، الإرشاد، ج 2،
@sarafrazan406
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 احترام قوم بنی اسرائیل نسبت به یوسف علیه السلام
زمانی که حضرت یوسف علیه السلام درگذشت، بنی اسرائیل دوازده سبط داشت. هر گروهی می خواست حضرت یوسف علیه السلام را در محله خودشان دفن کنند.
اختلاف پیدا شد تا این که بدن را در تابوت سنگی گذاشتند و در رود نیل دفن کردند. سپس هر محله ای شاخه ای از رود نیل را به طرف خود جاری کرد.
این احترام قوم بنی اسرائیل؛ اما شما را به خدا ببینید بنی امیه با آل رسول الله چه کردند! چه احترامی گذاشتند! امامشان را با لب تشنه شهید کردد و بدن عریانش را سه روز بدون کفن و دفن روی خاک های گرم کربلا، زیر آفتاب سوزان عراق باقی گذاشتند...
📗 #غنچه_خونین
✍ مجید زجاجی
@sarafrazan406
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 گريه كنندگان در تاريخ
پنج كس بسيار گريسته اند: آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه زهرا و على بن حسين عليه السلام.
1⃣ آدم براى بهشت به اندازه اى گريست كه رد اشك بر گونه اش افتاد.
2⃣ يعقوب به اندازه اى بر يوسف خود گريست كه نور ديده اش را از دست داد. به او گفتند: يعقوب ! تو هميشه به ياد يوسف هستى يا در اين راه از گريه، آب يا هلاك مى شوى.
3⃣ يوسف از دورى پدرش يعقوب آن قدر گريه كرد كه زندانيان ناراحت شدند و به او گفتند: يا شب گريه كن روز آرام باش ! يا روز گريه كن شب آرام باش ! با زندانيان به توافق رسيد، در يكى از آنها گريه كند.
4⃣ فاطمه زهرا آن قدر گريست، اهل مدينه به تنگ آمدند و عرض كردند: ما را از گريه ات به تنگ آوردى، آن بانوى دو جهان روزها را از شهر مدينه بيرون مى رفت و در كنار قبرستان شهداء (احد) تا مى توانست مى گريست و سپس به خانه برمى گشت.
5⃣ على بن حسين (امام چهارم) بيست تا چهل سال بر پدرش حسين گريه كرد. هر گاه خوراكى را جلويش مى گذاشتند گريه مى كرد. غلامش عرض كرد: سرور من ! مى ترسم شما خودت را از گريه هلاك كنى. حضرت فرمود: من از غم غصه خود به خدا شكوه مى كنم ، من چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد من هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به ياد مى آورم گريه گلويم را مى فشارد.
📗 #بحارالانوار، ج 12، ص 264
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
@sarafrazan406
💢من بهترین ِ مردم را کشته ام
✅"سنان بن انس" ، سَر مطهر امام حسین علیهالسلام را نزد "عمر بن سعد" آورد تا جایزه بگیرد.
"سنان" وقتی بر در خیمه عمر بن سعد رسید با صدای بلند شروع به خواندن این اشعار کرد:
أوقر رکابی فضّة و ذهبا
انا قتلت الملک المحجّبا
قتلت خیر الناس أمّاً و أبا
و خیرهم إذ ینسبون نسبا
رکاب اسب مرا باید از طلا و نقره پُر کنید که من شاه پردهنشین را کشتم. کسی را کشتهام که پدر و مادرش بهترین مردم بودند و چون مردم نَسَب #خویش را گویند، نَسَب او از همه بهتر و والاتر است!!
عمر بن سعد با #شنیدن این اشعار عصبانی شد و با چوبی که در دست داشت بر او زد و گفت:
ای دیوانه!! چرا چنین سخن میگویی؟ به خدا قسم اگر این حرفها به گوش ابنزیاد برسد #گردنت را میزند.
📚انساب الاشراف ، جلد ۳ ، صفحه ۲۰۵
📚تاریخ طبری ، جلد ۵ ، صفحه ۴۵۴
📚تذکرة الخواص ،
@sarafrazan406